مقدمه
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با افزایش کنشگریهای ج.ا.ایران در تحولات منطقه و فرامنطقه، ایران هراسی از طریق رسانههای بینالمللی و ﻣﻨﻄﻘﻪای بهعنوان یکی از گزینههای اصلی مدنظر دشمنان ج.ا.ایران برای مهار کنشگریهای خارجی ایشان، قرار گرفت. افغانستان ازجمله کشورهایی است که در دهههای اخیر و بهویژه پس از اشغال آن توسط آمریکا و متحدانش، همه ساله شاهد موجهای کوچک و بزرگِ ایران هراسی بوده است. در این راستا، دشمنان نظام همواره با استفاده از تاکتیکهای عملیات روانی، در تلاش برای اثرگذاری بر عقاید، احساسات، انگیزهها و رفتارهای جامعه افغانستان و ایران با هدف زمینهسازی برای نیل به اهداف تفرقه افکنانه خود بودهاند.
سابقه پروژه ایران هراسی در افغانستان
ایجاد کینه و تفرقهافکنی بین دو ملت ایران و افغانستان که از جملۀ اهداف رسانههای معاند در پروژه ایرانهراسی است، سالهاست که با ضعف مدیریت رسانهای، برخی از گامهای برنامۀ خود را محقق کرده است. حال آنکه ایران و افغانستان به دلیل مشترکات تاریخی، دینی، اجتماعی و فرهنگی بسیار، از دﯾﺮﺑﺎز داراي رواﺑﻂ ﮔﺴﺘﺮده و ﻣﺴﺘﺤﮑﻤﯽ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ بودهاﻧﺪ. اﯾﻦ رواﺑﻂ اگرچه در سالهای ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎ ﻓﺮاز و ﻓﺮودﻫﺎﯾﯽ ﻫﻤﺮاه ﺑﻮده، اﻣﺎ پیوستگی خود را تاکنون حفظ کرده اﺳﺖ.
ﺣﻀﻮر و ارتباط اﯾﺮان در اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن بهویژه ﺑﻌﺪ از ﺳﻘﻮط حکومت ﻃﺎﻟﺒﺎن در سال 1380 هـ .ش، ﻣﻮﺟﺒﺎت واﮐﻨﺶ آمریکا و متحدانش را ﻓﺮاﻫﻢ آورد و سبب شد تا این کشورها ضمن اﻗﺪامهای ﺳﺨﺖاﻓﺰاراﻧﻪ ﺑﺮاي ﻣﻬﺎر اﯾﺮان ، در ﻋﺮﺻﻪ نرمافزاری ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﮔﺴﺘﺮش ﻧﻔﻮذ و ﻣﻬﺎر ج.ا.اﯾﺮان، ﺑﭙﺮدازد. پروژههای اﯾﺮان ﻫﺮاﺳﯽ در افغانستان و افغان هراسی در ایران که دارای اهداف مشترکی هستند، ازجمله اﯾﻦ اﻗﺪامهای نرمافزاری برای مهار ایران در افغانستان ﺑﻪ ﺷﻤﺎر میآید که طی دو دهه اشغال افغانستان توسط آمریکا و متحدانش به شدت پیگیری میشد و حتی مقامهای دولت سابق افغانستان نیز بر آن صحه میگذاشتند .
عوامل مؤثر در شکلگیری و گسترش پروژه ایران هراسی در افغانستان
پروژه ایران هراسی در افغانستان ریشه در عوامل متعدد داخلی و خارجی دارد. ازجمله مهمترین عوامل خارجی مؤثر در شکلگیری و گسترش این پروژه، سیاستهای ﺿﺪ اﯾﺮاﻧﯽ ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﻓﺮاﻣﻨﻄﻘﻪ (عمدتاً آﻣﺮﯾﮑﺎ) و ﻣﻨﻄﻘﻪ (عمدتاً ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن ﺳﻌﻮدي و ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن) است. به موازات این عوامل خارجی، سیاستهای بعضاً ﻏﯿﺮﻣﻨﺴﺠﻢ ج.ا.اﯾﺮان در ﻗﺒﺎل ﻣﻬﺎﺟﺮﯾﻦ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻧﯽ ﻋﺎﻣﻞ دﯾﮕﺮي در راﺳﺘﺎي شکلگیری ﻓﺮآﯾﻨﺪ اﯾﺮان ﻫﺮاﺳﯽ در اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن میباشد که نیازمند وحدت رویه نهادهای مسئول در این حوزه است.
بهرغم اینکه پاکستان طرح اخراج اتباع غیر مجاز، انسداد مرز، کاهش شدید صادرات به افغانستان، سنگاندازی برای تجار افغانی، بالا بردن سطح تنش سیاسی، چندین بار حمله هوایی به برخی نقاط در افغانستان و ... را به اجرا گذاشت، اما شدت و گسترهی واکنشها از سوی افغانستان، جامعه بینالملل و رسانههای منطقه کمتر بود. حال آنکه اگر این طرح توسط ج.ا.ایران که پذیرای بیشترین تعداد از اتباع غیرمجاز افغانستانی است، به اجرا گذاشته میشد، به دلیل اقدامهای آمریکا و متحدانش در راستای پروژه ایران هراسی، با موجی از واکنشهای منفی منطقهای و بینالمللی و عملیات روانی شدید علیه خود مواجه میشد. تفاوت نگاه به اقدامهای ایران و پاکستان در خصوص افغانستان که نشئت گرفته از تأثیر اجرای پروژه ایران هراسی در افغانستان است، حتی توسط مقامهای دولت سابق افغانستان نیز به صراحت بیان شده است. به عنوان مثال، "رنگین دادفر سپنتا" وزیر خارجه سابق افغانستان در کتاب خود (سیاست افغانستان؛ روایتی از درون) به صراحت بیان کرده است:
«من هرگز به یاد ندارم که یک سازمان غیردولتی و یا افغانستانی که از غرب حمایت میشد، حتی از یک پروژه مشترک گفتگو و یا همکاری با ایران حمایت کرده باشد؛ در حالی که جلسههای گفتگو میان جوامع مدنی افغانستان و پاکستان و یا اعضای پارلمانهای دو کشور و موارد متعدد دیگر، همواره از جانب غربیها پشتیبانی میشد .»
ایران هراسی در افغانستان و افغان هراسی در ج.ا.ایران
پس از خروج ظاهراً نظامی آمریکا و متحدانش از افغانستان در سال 1400، پروژه ایران هراسی در افغانستان نهتنها متوقف نشد، بلکه پس از تشکیل حکومت دوم طالبان و آشکار شدن همکاریهای ایران و حکومت طالبان در حوزههای اقتصادی و امنیتی (مبارزه با داعش خراسان)، این پروژه بهویژه پیرامون موضوعات مهاجرین افغانستانی و حقآبه ج.ا.ایران، ﺑﻪ ﯾﮑﯽ از اﺑﺰارﻫﺎي اصلی دﺷﻤﻨﺎن ج.ا.اﯾﺮان علیه ایشان ﺑﺪل ﺷﺪ که نتایج تلاشهای دشمنان ج.ا.ایران در این پروژه را میتوان در برپایی ﺗﻈﺎﻫﺮات، حمله به کنسولگری ج.ا.ایران (نظیر کنسولگری هرات) و اثرگذاری منفی بر افکار عمومی مردم افغانستان پیرامون پرداخت حقآبه ج.ا.ایران توسط حکومت طالبان، مشاهده کرد. برخی اخبار منتشر شده نیز حاکی از آن است که آﻣﺮﯾﮑﺎ بهرغم خروج ظاهریاش از افغانستان، همچنان در تلاش برای اﺟﯿﺮ ﮐﺮدن اﻓﺮادي بهمنظور اﯾﺠﺎد جریانهای ﺿﺪ ﺷﯿﻌﯽ و ﺿﺪ اﯾﺮاﻧﯽ در اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن بهویژه از میان شیعیان افغانستان است. آمریکا در تلاش است ﺑﺎ ﺑﺮﭘﺎﯾﯽ ﺗﺠﻤﻌﺎت، ﺑﻪ ﻓﻀﺎي ﺿﺪﯾﺖ ﺑﺎ ج.ا.اﯾﺮان در اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎنِ تحت تسلط طالبان، داﻣﻦ زده و همکاریهای کنونی آنان را بهویژه در حوزه مبارزه با داعش خراسان، متوقف سازد.
تحریک عصبیتهای قومی و ملی مبتنی بر دو رویکرد ذیل است:
1- تأکید بر حضور گسترده و ایجاد کلونیهای جمعیتی در برخی از کلان شهرها، افزایش بیقاعده مهاجران افغانستانی و نرخ بالای باروری آنها.
2- بزرگنمایی برخی رویدادها و حواشی حضور مهاجران در ایران (خبرهایی که بعضاً از جرائم افغانستانیها منعکس میشود و خوراک هیجانی برای شبکههای اجتماعی است)
در هر دو پروژه (ایران هراسی و افغان هراسی) مذکور، حضور سلطنتطلبها و جریانهای استکباری معاند ج.ا.ایران به دلیل شناخت آنان از دو ملت ایران و افغانستان پررنگ است. این جریانها در تلاش هستند با تحقق گامبهگام این پروژهها، ضمن منحرف ساختن افکار عمومی مسلمانان دو کشور از آنچه منجر به اتحاد و همکاری دو ملت میشود، نظیر دفاع از مردم مظلوم غزه و لبنان و مبارزه با رژیم صهیونیستی، عمق نزاع و نفرت را در میان دو ملت بهحدی بالا ببرند که به بحران اجتماعی و نزاع میان دو ملت تبدیل شود.
جمعبندی
پروژه ایران هراسی ریشه در انقلاب اسلامی ایران، آغاز مبارزات ایشان علیه استکبار جهانی و ترس مستکبران جهان از گرایش مسلمانان و کشورهای آزادیخواه به ایران دارد. ایران هراسی در افغانستان ازجمله پازلهای این پروژه (ایران هراسی) است که با افزایش کنشگری ایران در افغانستان و اشغال این کشور توسط ایالات متحده آمریکا، به موازات پروژه افغان هراسی در ایران، به عنوان یکی از مهمترین گامهای تحقق پروژه ایران هراسی تعریف شده است. پروژه ایران هراسی در افغانستان اگرچه با بهرهگیری و اغراق در برخی رخدادهای محلی شعلهور میشود، اما نقش مؤلفههای خارجی در این پروژه بسیار محسوس است.