تحولات شمال سوریه و پیشروی های گروه های تروریستی ـ تکفیری در صدر اخبار منطقه نشسته و نگرانی هایی را نسبت به وضعیت و آینده این کشور برانگیخته است. این تحولات با رسیدن تروریست ها به شهر راهبردی حلب ، شهری که به عنوان پایتخت اقتصادی صنعتی سوریه محسوب می شود، وارد مرحله جدید و حساسی شده است. در این نوشتار سعی داریم با تبیین نقش و اهداف بازیگران مختلف در این معرکه به واکاوی وضعیت شمال سوریه و دورنمای آن بپردازیم.
گروه تحریر الشام
پیشتاز این حملات گروه «تحریرالشام» به رهبری «ابومحمد الجولانی» است که شامل ائتلافی از چند گروه با محوریت جبهه النصره سابق می باشد. تحریر الشام از سالها پیش با تثبیت موقعیت خود در ادلب و تشکیل حاکمیت خودمختار تحت عنوان «دولت نجات سوریه»، در صدد توسعه طلبی در شمال بوده و با حمایت های خارجی از یک سو و سوء استفاده از برخی نارضایتی ها در داخل، حملات خود را از بامداد چهارشنبه گذشته کلید زد و در سایه ضعف و غافلگیری ارتش سوریه پیشروی های قابل توجهی انجام داد. در ابتدای این حملات سردار کیومرث پورهاشمی یکی از نیروهای مستشاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسید.
تحریر الشام از حملات خود چند هدف مرحله ای را دنبال می کند:
• تسلط بر شهر راهبردی حلب و تحقق پروژه قدیمی جدایی شمال از جنوب سوریه
• بسط حاکمیت خودمختار در شمال و گسترش آن به مناطق مرکزی و ساحل سوریه
• تحقق رویایی سرنگونی نظام بشار اسد و تغییر حاکمیت در سوریه
هر چند گروه های تروریستی رویای حاکمیت بر کل سوریه را در سر می پرورانند، اما به دلایلی از جمله وجود ظرفیت بالای مقاومت،عدم توانمندی کافی برای ادامه جنگ و نیز مخالفت های خارجی حتی از سوی حامیان، قادر به تحقق رویای خود نیستند.
سوریه
دولت سوریه در مرحله پساجنگ از مشکلات عدیده ای در رنج است، از جمله بحران اقتصادی در اثر جنگ و تشدید تحریم های غربی، عدم بسط حاکمیت در مناطق شمالی، کاهش انگیزه و تونایی های ارتش و بالاخره نارضایتی مردمی به ویژه در مناطق سنی نشین. به عبارتی ضعف دولت مرکزی و معضلات برشمرده، عملیات گروههای تروریستی را تسهیل نموده است. هدف سوریه در بحران کنونی مدیریت اوضاع با کمک متحدان اصلی خود بوده و سعی دارد مانع پیشروی بیشتر تحریر الشام شود.
آمریکا و اسرائیل
اتحاد گروه های تروریستی با آمریکا و اسرائیل پیشنه طولانی دارد و در زمان جنگ و بحران داخلی این گروه ها از حمایت های مختلف واشنگتن و تل آویو برخوردار بودند. همزمانی حملات اخیر با اعلام آتش بس در لبنان این نکته را به ذهن متبادر می سازد که پروژه بعدی آمریکایی ـ صهیونیستی برای تضعیف زنجیره های مقاومت آغاز شده و اکنون نوبت به سوریه رسیده است.
در شرایط کنونی که مقاومت درگیر جنگ سختی در لبنان و غزه شده و حزب الله بسیاری از نیروهای خود را از سوریه به لبنان فراخوان کرده بود، تحریرالشام فرصتی مناسب یافته و با کسب چراغ سبز واشنگتن و حمایت های پنهان رژیم صهیونیستی حملات خود را ساماندهی کرد.
اهداف آمریکا و اسرائیل را می توان در چند مورد خلاصه کرد:
• زمینه سازی برای تحقق نظم نوین منطقه ای که قرار است در مرحله پسا جنگ لبنان و غزه اجرایی شود
• تغییر معادلات در شمال و تغییر موازنه قدرت در برابر نفوذ روسیه در سوریه
• اعمال فشار جهت گسست اتحاد تهران ـ دمشق و خروج ایران از سوریه
• قطع امدادرسانی و حمایت تسلیجاتی از مقاومت و افزایش حاشیه امنیتی رژیم صهیونیستی
ترکیه
در میان بازیگران بحران کنونی، ترکیه نقش مهمی دارد. آنکارا که از دیرباز از گروه های معارض سوری حمایت های میدانی و اطلاعاتی و حتی تسلیحاتی می کرد در وضعیت فعلی نیز برای تحقق برخی اهداف وارد این معرکه شده است. از جمله این اهداف می توان به موارد زیر اشاره کرد:
• اعمال فشار بر دمشق در جهت عادی سازی با این کشور بر اساس شروط خاص خود
• ایجاد ترتیبات امنیتی در شمال از جمله تثبیت اشغالگری و نیز مقابله با گروه های جدایی طلب کرد
• ادامه سیاست نقش آفرینی منطقه ای در چهارچوب راهبرد نوعثمانی
کشورهای عربی
کشورهای عربی خصوصاً در حوزه خلیج فارس به رغم عادی سازی روابط با دمشق، بعید است در این بحران فاقد نقش باشند؛ به ویژه آنکه از زمان بحران سوریه با گروه های تکفیری و تروریستی در ارتباط و در واقع حامی آنها بوده اند. اهداف کشورهای عربی عبارت است از:
• ادامه اعمال فشار بر دمشق در جهت دوری از تهران و کاهش حضور و نفوذ ایران در سوریه
• کمک به نظم نوین منطقه با اشاره آمریکا به ویژه روند عادی سازی مناسبات اعراب و اسرائیل از طریق تضعیف حلقه های مقاومت
روسیه
روسیه به عنوان حامی راهبردی سوریه، در تلاش برای آرام کردن اوضاع و حمایت از نظام سوریه در برابر موج تازه تروریسم می باشد و در سطح میدانی به بمباران گروه های تروریستی پرداخته است؛ هر چند این کار مانع پیشروی آنها به سمت مناطق مهم به ویژه حلب نشده است. روسیه همچنین از طریق مناسبات خود با اطراف مختلف به ویژه ترکیه، سعی دارد در جهت کاهش تنش گام بردارد. هدف عمده مسکو در شرایط کنونی بازگرداندن معادلات گذشته و حفظ موقعیت خود در سوریه خصوصا در رقابت با آمریکا می باشد.
جمهوری اسلامی ایران
ایران که طی سال های جنگ و بحران مانع سقوط نظام بشار اسد شده است، طبعاً نگران وضعیت کنونی و تغییر معادلات در شمال سوریه بوده و ضمن محکوم کردن این حملات و دست داشتن حامیان تروریست ها در آن، درصدد کمک میدانی به ارتش سوریه از طریق هماهنگی بیشتر با روسیه می باشد.
همچنین تلاش های دیپلماتیک به ویژه با ترکیه و ارجاع به توافقات آستانه، خصوصاً لزوم حفظ آتش بس و توافقات کاهش تنش در مناطق شمالی در دستور کار قرار تهران قرار گرفته است. هدف اصلی ایران حفظ جایگاه و اقتدار محور مقاومت به ویژه پس از جنگ دشوار غزه و لبنان بوده و اولویت اصلی در سوریه کمک به نظام بشار اسد و بازگرداندن اوضاع به قبل از حمله اخیر می باشد.
جمع بندی
در مجموع باید گفت وضعیت کنونی در شمال سوریه در چهارچوب ادامه پروژه تضعیف مقاومت پس از جنگ غزه و لبنان قابل ارزیابی بوده و در همین راستا برخی ناظران از آن به عنوان پیش درآمد فشار حداکثری دولت جدید آمریکا علیه کانون مقاومت یعنی جمهوری اسلامی ایران تعبیر کرده اند.
طبعاً بحران فعلی در شمال سوریه که در بستر ضعف داخلی نظام و حمایت های خارجی رخ داده، از پیچیدگی های زیادی با دخالت بازیگران متعدد و با اهداف و انگیزه های مختلف برخوردار است و در نتیجه مقابله با آن مستلزم درایت و هوشمندی و در عین حال تصمیم سریع برای حل بحران با استفاده از ظرفیت های مقاومت می باشد.
این در حالی است که تروریست ها و حامیانشان از عملیات روانی و جنگ رسانه ای غافل نبوده و تلاش دارند چنین القا کنند که کار سوریه و بشار اسد تمام است؛ غافل از آنکه کشوری که با کمک متحدان خود بیش از 10 سال در برابر سخت ترین حملات تروریست ها پایداری کرد، با یک حمله در شمال دست به عقب نشینی نخواهد زد و بلکه به زودی معادلات را تغییر خواهد داد. کم و کیف بازگرداندن معادله اما نیاز به زمان داشته و منوط به روند تحولات آتی و میزان توانایی و نقش آفرینی بازیگران موجود در این معرکه می باشد.