طنین سنتر، ترکیه از همان سالهای ۲۰۱۱ که تحولات بیداری اسلامی در منطقه غزب آسیا پدیدار شد، بستر را برای اجرایی کردن سیاستهای نئوعثمانی گرایی میسر دید و با رجوع به برخی از مفاد «میثاق ملی (۱۹۲۰)» و با بهانه کنترل و محافظت از مرزها و جلوگیری از نفوذ تروریست ها، ایجاد منطقه حائل در خاک سوریه را در دستور کار قرار داد که در حقیقت «توسعه طلبی و تحت قیمومت درآرودن بخشی از خاک سوریه» هدف اصلی بود.
در ماده نخست میثاق ملی، از سرزمینهایی سخن به میان میآید که اگر تحت اشغال نیروهای درحال جنگ نباشد، به عنوان بخشی از سرزمین ترکیه (آناتولی) محسوب میشوند. در واقع رهبران آنکارا در سالهای ۲۰۱۱، با مستمسک قرار دادن بند شماره یک میثاق ملی، وارد خاک سوریه شد و به عنوان منطقه حائل تصرف کرد. در آن سال ها، به دلیل مخالفت کشورهای منطقهای و بین المللی، ترکیه در عملیاتی کردن این سیاست و گسترش سیاست قیمومتی چندان موفق نشد و از قضا، با هجوم پناهندگان به سرزمینهای آناتولی با بحران پناهندگان مواجه گشت.
اما بعد از عملیات طوفان الاقصی، ترکیه بار دیگر فضا را برای تکرار تاریخ و جامه عمل پوشاندن بر رویای یک دهه پیش خویش میسر دیده است؛ لذا در طول یک سال اخیر با حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم از گروههای تروریستی و رادیکال تحت حمایت اش، برای انجام عملیات نظامی و تصرف شهرها و تجزیه سوریه آماده میشد. اما اینبار، رهبران آنکارا فضای منطقهای و بین المللی را برای متحقق کردن اهداف خود فراهمتر قلمداد میکنند؛ چراکه از یک طرف جبهه مقاومت درگیر نبردی نابرابر با جبهه استکبار است و از طرف دیگر، کشورهای منطقهای نظیر روسیه نسبت به سالهای قبل با توجه به درگیری در جنگ اوکراین، به مراتب فعالیت کمتری داشتنند. همچنین، با پیروزی دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا، ظاهراً تصور آنها این است که شرایط بین المللی میتواند به نفع رهبران آنکارا رقم بخورد. لازم به ذکر است که اخیراً نیز در راستای سیاستها حمایتی ترکیه از رژیم صهیونیستی، انصارالله یمن کشتی ترکیه در مسیر رژیم را مورد هدف قرار داد که این اتفاق باعث ناراحتی مقامات ترکیه شده بود.
بنابراین، رهبران ترکیه بعد از اینکه میان رژیم صهیونیستی و لبنان آتش بس اعلام شد، همراستا با سیاستهای این رژیم که به دنبال قطع کردن مسیر دسترسیِ محور مقاومت به حزب الله و غزه است، قصد دارند رویای دیرینشان را متحقق کنند و یک منطقه حائل با سوریه ایجاد کنند. به عبارت دیگر، ترکیه همگام با رژیم، به دنبال جامه عمل پوشاندن به دو هدف اصلی است: ۱. تجزیه کشور سوریه و تصرف ارضی؛ ۲. تضعیف جایگاه و قدرت جبهه مقاومت و هلال شیعی. با تحقق این دو هدف، اهداف فرعی دیگر نظیر انتقام جویی از بشار اسد، کنترل و حذف گروههای کُردی و افزایش جایگاه در میان کشورهای جهان عرب هم متحقق خواهد شد.
از طرفی باید متذکر شد وقتی رهبران آنکارا طی دو ماه اخیر مدام از بحرانی شدن جنگ در منطقه و کشیده شدن جنگ به کشورهای سوریه و عراق سخن میگفتند و همچنین فضای کشورشان را برای بروز هرگونه بحران و تنشهای منطقهای آماده میکردند، در حقیقت در پس ذهنشان چنین روزهایی را متصور بودند و قصد داشتند همگام با پروژههای بین المللی که به دنبال تغییر معادلات منطقهای و نظم نوین منطقهای هستند، نقش آفرینی کنند.
در مجموع باید گفت که ترکیه در مقطع فعلی دست به اشتباه بزرگی زده است که میتواند آینده ترکیه را تغییر دهد و برخلاف تصورات ترکیه، جامعه بین المللی از جمله کشورهای عربی منطقه، از تمامیت ارضی حکومت بشار اسد علیه تروریستها حمایت کرده اند و عملاً محاسبات ترکیه را به هم زده اند. همچنین ارتش سوریه با حمایت روسیه و مستشاران ایرانی در حال بازگرداندن مناطق تصرف شده از سوی تروریستها هستند که این تحولات چندان به نفع ترکیه نیست.