ضرورت مدیریت تخاصم با غرب
روزنامه ایران نوشت: محمدرضا عارف در قامت معاون اول رئیسجمهوری با اعلام راهبرد «اقدام در برابر اقدام» از یک سیاست جامع، کدبندیشده و هدفمند در بطن یک ابتکار عمل جدید در روند تعامل با جهان سخن گفته، اما ناگفته پیداست برداشتن گامهای روشن و پایدار در این مسیر جز از طریق آنچه طراحان سیاست خارجی دولت چهاردهم «مدیریت تخاصم با غرب» خواندهاند، نمیگذرد. چه، تردیدی وجود ندارد که دستمایه اصلی و صحنهگردان هرگونه رخداد از جنس مصالحه، تعامل، معامله و مخاصمه در روابط ایران و جهان غرب بیاعتمادی است که دیوار آن را انبوهی از رویدادهای چنددههای بلندتر کرده است. بدون تردید در اطلس سیاست خارجی دولت پزشکیان در نسبت با غرب، ایالات متحده آمریکا اصلیترین بازیگری است که تجربه بدعهدی آن در برجام یکی از دشوارترین گرههای تاریخی را در رابطه با ایران ایجاد کرد.
عاقبت «با دشمنان مدارا»
روزنامه کیهان نوشت: «شعرگویی» بهجای «واقعبینی» در تحلیل روابط خارجی، روال مرسوم جریانهای غربگرا در ایران بوده است که البته نمیشود همیشه آن را به حساب «سادهلوحی» گذاشت. مدارا با دشمن در همین چند ماه ابتدای دولت چهاردهم نتایج عبرتآموزی داشته است. پس از ترور شهید «اسماعیل هنیه» که برای شرکت در مراسم تحلیف رئیسجمهور ایران به تهران آمده بود؛ دولت دلخوش به وعده اروپا و آمریکا، با دشمن مدارا کرد و پاسخ به این جنایت را به تعویق انداخت، اما نتیجه چیزی جز ترور دبیرکل حزبالله لبنان شهید «سید حسن نصرالله» نبود. دولت خُلف وعده اروپا و آمریکا را دید، اما باز هم به دنبال وعده آنها و مذاکره با آنها دوید. این بار نتیجه اعمال تحریمهای جدید از جمله تحریم شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی و هواپیمایی ایرانایر از سوی اروپا و قطعنامه ضدایرانی آژانس به پیشنهاد سه کشور اروپایی بود. مدتی بعد معاون راهبردی رئیسجمهور طی یادداشتی برای نشریه آمریکایی فارنافرز به دولت آمریکا پیشنهاد مذاکرات هستهای و فراهستهای داد، اما کمتر از ۲۴ ساعت بعد وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرد. مدارا با دشمن این بار هم مثل تجربیات تاریخی دهههای گذشته چیزی جز خسارات برای ایران به ارمغان نخواهد آورد.
تماشاگر وقایع منطقه نباشیم
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: مسئولان ایرانی باید به این نکته بسیار حیاتی توجه کنند که شرایط جدید سوریه، رژیم صهیونیستی را برای شرارتهایش علیه ایران تقویت میکند و آنها در عمل، گام دوم تحقق شعار «از فرات تا نیل» را برخواهند داشت و همسایه ایران خواهد شد. مهمترین نکته درباره وقایع اخیر سوریه را باید در عملی شدن توطئه زنجیرهای آمریکا و اسرائیل برای وارد کردن ضربههای کاری به اندامهای جبهه مقاومت جستجو کرد. تمام اقدامات یکسال و دو ماه اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی در غزه، لبنان، سوریه، عراق و یمن با هدف از کار انداختن جبهه مقاومت صورت گرفتهاند. تردیدی نیست که ما نباید تماشاگر وقایعی باشیم که در حال اتفاق افتادن در منطقه هستند. در عین حال، تجربیات گذشته باید به ما بیاموزند که لازم است از شعار فاصله بگیریم و به راهی برویم که موفقیت آن قطعی باشد.
سخنگوی دولت: «وفاق» به رسمیت شناختن تفاوتهاست
به گزارش ایرنا، «فاطمه مهاجرانی» گفت: پایه وفاق درک و به رسمیت شناختن تفاوتهاست، یادمان نرود که توسعه اقتصادی از توسعه اجتماعی میگذرد، توسعه اجتماعی نیاز به ثبات و امنیت و یکپارچگی دارد، امروز به هیچ چیز به اندازه یکپارچگی و ثبات احتیاج نداریم و لذا باید یکصدا برای ایران فریاد بزنیم. مگر دیگر کاندیداهای انتخابات ریاست جمهور را شورای نگهبان تایید صلاحیت نکرده است، لذا اگر گزینهای از دیگر کاندیداها در کابینه هستند اشکالی ندارد، ما همه ذیل یک نظام فعالیت میکنیم و لذا وفاق پذیرش و احترام گذاشتن به تفاوتهاست و تمام تلاش خود را به کار میبندیم که وفاق محقق شود.
نقد آری، شماتت خیر
روزنامه کیهان نوشت: عملکرد یکایک دستگاههای خودمان در بحران اخیر سوریه را میتوان (و باید از موضع کارشناسی) نقد و بررسی کرد. اما زبان طعنه و تمسخر با زبان نقد دوتاست. ناراحتی از اتفاق مهم پیشآمده، سزاوار هر ایرانی مسلمان است که به امنیت منطقه و کشور خود میاندیشد، اما زبان طعنه و تمسخر، قطعاً خیرخواهانه نیست و اگر با توجه باشد، قطعاً همان زبان شماتت منافقانه در پس هر ناکامی جبهه خودی است. باید توجه داشت، اگر ما حداکثر ۱۰ تا ۲۰ درصد امکان اثرگذاری بر تحولات سوریه را داشتیم و با این توانایی، حماسه بزرگ شکست آمریکا و اسرائیل را در جنگ نیابتی داعش رقم زدیم، ۸۰ تا ۹۰ درصد دیگر تاثیرگذاری به نقش «دولت، ارتش و مردم سوریه، دولت روسیه، و دولتهای معارض (از آمریکا و اسرائیل و غرب تا ترکیه و ارتجاع عرب)» برمیگردد.
چرا سقوط اسد، شکست ایران نیست؟
روزنامه صبحنو نوشت: با سقوط دولت بشار اسد، اپوزیسیون خارجنشین و رسانههای معاند به دنبال آن هستند که تحولات رخ داده در سوریه را به ایران پیوند بزنند. آنچه امروز در سوریه رخ داده است نباید موجب زیر سوال بردن حضور ایران در سوریه شود و دستاوردهای آن حضور نادیده گرفته شود. همچنانکه در سال ۲۰۰۱ در پی رخداد ۱۱ سپتامبر آمریکا به افغانستان حمله کرد؛ اما بعد از سالها هزینه بدون دستاورد مجبور به واگذاری قدرت به طالبان و ترک خاک افغانستان شد. در تحولات اخیر سوریه نیز ایران خطر را از مدتها پیش دریافته بود، ازاینرو رفت و آمدهای دیپلماتیک به دمشق با هدف انتقال هشدار به اسد افزایش یافت؛ اما اینبار بشار اسد تمایل به ورود ایران نداشت و بر این تصور بود که میتواند با تکیه بر مسکو و یا نزدیکی با غرب و دوری از تهران بر مشکلات امنیتی خود فائق آید.
کنایه به سبک مهاجری
محمد مهاجری فعال رسانهای اعتدالگرا به صحبتهای اخیر علی شمخانی دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی واکنش نشان داد. او در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) نوشت: «مدتهاست به این میاندیشم که چرا در سهسال اخیر پرونده هستهای به هیچ نتیجهای نرسیده. امروز آقای علی شمخانی با بیان یک جمله از آن رمزگشایی کرد و گفت: هنوز هم من مسئول پرونده هستهای هستم!» گفتنی است این صحبت مهاجری در واکنش به اظهارات علی شمخانی در گفتوگوی اخیر خود مطرح شده و نشان از اختلافاتی دارد که برخی از تحلیلگران در سالهای گذشته مطرح میکردند. کارشناسان معتقد بودند که رویه طیشده در برجام و دولت روحانی مطابق میل دبیر شورایعالی امنیتملی وقت نبوده و واکنشهای انتقادی متعدد به سخنان علی شمخانی در روزهای اخیر و فرصت ایجادشده برای تسویهحساب مدافعین برجام با وی، مؤید آن تعابیر گذشته است.