ماهیت جنگها در عصر حاضر تغییر کرده و جنگ با جهش تکنولوژیکی؛ پیچیده، چند لایه و ترکیبی شده است.
عملیات روانی بخش مهم و پیشران عملیاتهای راهبردی و نظامی است. براین اساس، دشمن با اتصال میدان، رسانه و با پیوست مطالعات عمیق جامعه شناختی توانسته است اذهان بخشی از محیط مقاومت را در دست بگیرد و آن را ابزار فشار علیه رهبران و فرماندهان کند تا بدین صورت، تصمیمات کلان را دچار اختلال محاسباتی و از آن بهره برداری راهبردی کند.
دشمن با سرازیر کردن داده و اطلاعات متعدد و گمراه کننده در صدد این است که فرماندهان و مسئولان را دچار تحلیل اطلاعات غلط کند.
میبایست ضمن شناسایی متغیرهای اثر گذار و تحلیل درست اطلاعات و شناخت دشمن، در سطح کلان هم افزایی و هماهنگی مضاعفی صورت گیرد و به صورت شبکهای اقدام کرد.
غفلت از تنگهها باعث به چالش کشیدن پیروزیها و تحمیل هزینه سنگین خواهد شد پس تمرکز بر یک متغیر و غفلت از حوزههای دیگر در جنگ شبکهای بسیار خطرناک است. دشمن از رخنه و شکاف نهایت استفاده را خواهد کرد پس در این زمینه نقش حفاظت کلیدی و تعیین کننده است.
تلفیق قدرت سخت افزاری و نرم افزاری و حرکت به موقع پازلهای قدرت، پرهیز از شتاب گرایی و تعلل، پدافند غیرعامل به خصوص در تاسیسات حیاتی و خدماتی، شناسایی دقیق نقاط ضعف و پوشش آن و پویایی تاکتیکی و عملیاتی متناسب با مواجهه با دشمن از جمله الزامات جنگ شبکهای است.
تغذیه اطلاعاتی و محتوایی انسان رسانهها و ایجاد مرکز ملی تولید محتوای غنی در برهه کنونی، ضرورتی راهبردی است که میتواند اثرگذاری دشمن بر محیط داخلی اجتماعی را کاهش دهد.
دفاع در خانه انتحار و خودکشی است در جنگ هوشمند کانالیزه کردن مغز و روح جامعه هدف یک گزاره کیفی و اثر گذار است. براین اساس، تهاجم اطلاعاتی و سایبری به نخبگان و جذب آنها، تولید قدرت ملی میکند؛ بنابراین در جنگ شبکه همه مردم و عناصر قدرت هر کدام میبایست وظایف ملی و تاریخی خود را با انگیزه و ایمان به نحو احسن انجام دهند و غفلت از متغیرها خطرناک ارزیابی میگردد پس دال مرکزی جنگ شبکه ای، هماهنگی و هم افزایی حداکثری و استفاده موثر و به موقع از عناصر قدرت است عنصر زمان اهمیت فوق العادهای دارد.