فراتر از میدان و دیپلماسی
روزنامه جمهوریاسلامی نوشت: مدتها بود که عدهای درباره اینکه میدان باید بر دیپلماسی حاکم باشد یا بالعکس، بحث میکردند. بعد از صرف وقتهای زیاد سرانجام نه با نوشتهها و سخنرانیها و جدال در فضای مجازی بلکه با تجربه عملی، طرفین بحث به این نتیجه رسیدند که میدان و دیپلماسی مکمل همدیگر هستند با این تبصره که مشخص کردن راهبرد باید با دیپلماسی باشد. این تبصره به ظاهر کوتاه و کوچک، مطالب زیادی در خود دارد که آن را به موضوعی فراتر از میدان و دیپلماسی تبدیل میکند. اصلیترین محور این مطالب، همراهی حکمرانان با واقعیتها و در میان گذاشتن صادقانه آنها با مردم است. این، یک راهبرد بسیار مهم است که رابطه میان مردم با حکمرانان را نزدیک، صمیمانه و مستحکم میکند. از شکل گرفتن چنین رابطهای است که پشتوانه مردمی برای حکمرانی به وجود میآید و بقاء آن را تضمین میکند. این، دقیقاً همان عامل اصلی شکل گرفتن انقلاب اسلامی، تاسیس نظام جمهوری اسلامی، موفقیت این نظام در مدیریت جنگ تحمیلی و مقابله موفق آن با انواع توطئههاست که اکنون نیز برای حفاظت از نظام به آن نیازمندیم.
مکانیسم ماشه؛ شمشیر دو لبه اروپا
روزنامه صبحنو نوشت: با توجه به تحولات اخیر، روابط ایران و غرب در مسیری پیچیده و غیرقابل پیشبینی قرار دارد. اروپا با تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه، به دنبال افزایش فشارها بر ایران است، اما این اقدام میتواند پیامدهای گستردهای برای امنیت منطقه و منافع اقتصادی اروپا داشته باشد. مکانیسم ماشه و اقدامات اروپا همچنان شمشیری دو لبه باقی میمانند. هرگونه اشتباه محاسباتی از سوی طرفهای غربی میتواند به تنشهای جدیتر و پیامدهای پیشبینیناپذیری منجر شود. اروپا و آمریکا باید به جای افزایش فشارها، به دنبال راهحلهای دیپلماتیک برای جلوگیری از گسترش بحران باشند. ایران نیز در این میان، همواره بر حق حاکمیت و امنیت ملی خود تأکید داشته و آماده مقابله با هرگونه تهدید است. در بحبوحه تنشهای ایران و غرب، روسیه و چین به عنوان شرکای استراتژیک ایران، نقش مهمی در شکلدهی به موازنه قدرت ایفا میکنند. این دو کشور با حمایت از مواضع ایران در مجامع بینالمللی و تعمیق همکاریهای اقتصادی و نظامی، تلاش میکنند فشارهای غرب بر تهران را کاهش دهند. روسیه، به ویژه در زمینه هستهای، همکاریهای فناوری با ایران را حفظ کرده و چین نیز با سرمایهگذاریهای گسترده در پروژههای زیرساختی ایران، نقش مهمی در کاهش اثرات تحریمهای غرب داشته است.
سیاست ایران در سوریه؛ عقلانیت بدون انقضا
روزنامه خراسان نوشت: پس از سقوط دولت بشار اسد، برخی در داخل کشورمان با ادبیاتی که بیشتر بوی بیخبری از منطق ژئوپلیتیک میدهد، به سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در دهه اخیر حمله کردند. این در حالیست که حضور ایران در سوریه، یک تصمیم استراتژیک بود که از تبدیل مرزهای غربی ایران به جبههای برای جنگهای فرسایشی جلوگیری کرد. منتقدانی که امروز از هزینههای ایران در سوریه برای تسویه حسابهای سیاسی استفاده میکنند، بهنظر نمیرسد تفاوت «هزینه» و «سرمایهگذاری» را درک کرده باشند. این حضور نه تنها امنیت ایران را تضمین کرد، بلکه فرصتهای اقتصادی بیشماری برای بازسازی سوریه و مشارکت در پروژههای زیرساختی این کشور ایجاد کرد. از سوی دیگر، سوریه کشوری بود که در خط مقدم مقاومت علیه رژیم صهیونیستی ایستاد. این کشور، تنها دولت عربی بود که آرمان فلسطین را رها نکرد و به سازش با اسرائیل تن نداد. حمایت ایران از سوریه، در واقع حمایت از آرمانهای انسانی و مقابله با تجاوزگری صهیونیستی هم بود. تاریخ نشان داده که حضور بهموقع ایران در سوریه، نه تنها امنیت ملی را تضمین کرد، بلکه جامعه جهانی را از تهدیدی عظیم نجات داد.
واکنش باهنر به تحولات سوریه
به گزارش خبر آنلاین، محمدرضا باهنر، فعال سیاسی اصولگرا و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: همه حکومتها به دنبال منافع ملی خودشان هستند و ما نیز باید به دنبال منافع ملی خودمان باشیم. ظاهراً بشار اسد خسته شده بود و رها کرد و رفت. قبلاً دولت رسمی سوریه از ایران تقاضای کمک کرده بود ما در آنجا مستشار داشتیم، وقتی که از ما دعوت رسمی نکند حضور ما به معنی تجاوز است. بشار اسد به این نتیجه رسیده بود که از ما دعوت و درخواست نداشته باشد. در مقطع قبل ما دفاع را از مرزهای خودمان دور کرده بودیم. تدبیر و مکتب حاج قاسم ترویج دیپلماسی و میدان بود و کار را جلو برد. مجموعه که ادعای خلافت اسلامی داشتند را متوقف کرد. حالا هم برای آینده سوره سناریوهای مختلفی وجود دارد.
مسیر اشتباه روشنفکران و بعضی اصلاحطلبان
روزنامه کیهان نوشت: شاید عدهای فکر کنند، این روزها بنیامین نتانیاهو خوشحالترین فرد دنیا به خاطر سقوط دمشق است، اما این عده اشتباه میکنند. نوع واکنش برخی روشنفکران غربزده ما و طیفی از مدعیان اصلاحات (نه همه آنها) نشان میدهد آنها بیش از نتانیاهو از اوضاع حاکم بر سوریه خوشحالند. طی روزهای گذشته، این طیف، تلاش گستردهای را آغاز کردهاند تا با تکنیکهای رسانهای و بهخصوص تصویری، رهبر تروریستهای تکفیری را به رهبرانی مثل چگوارا و... نزدیک کنند! آنها خود را به در و دیوار میزنند تا شاید بتوانند «زاویهای» را بیابند که بتوان با آن، تسلط رژیم صهیونیستی و تروریستهای تکفیری بر یک ملت و یک کشور را، «امری مثبت» جلوه دهند، اما هرچه تلاش میکنند، به در بسته میخورند. یکی از آنها نوشته است مهم نیست بعدها قرار است چه اتفاقی در سوریه و برای سوریها رخ دهد؛ مهم این است که، مردم این کشور چند روزی خوشحالند.
خط خبری روزنامههای اصلاحات نسبت به تحولات سوریه
- روزنامه آرمان ملی: اسرائیلیها تلاش خواهند کرد زیرساختهای نظامی و تواناییهای تسلیحاتی سوریه را از بین ببرند. طبیعتاً این گروهها بر اساس شعار ملیگرایانه دور هم جمع شدهاند و بعد از اینکه سوریه دوران اخیر را پشتسر بگذارد حتماً به اسرائیلی توجه خواهند کرد که بیشترین تجاوز را علیه سوریه انجام داده و در آینده نیز اسرائیلیها تنها بازیگرانی خواهند بود که حاضر نیستند دولتی مستقر و قوی در سوریه روی کار بیاید. اتفاقاً ایران اکنون باید مراقب باشد که برخی گروههای حاکم بر دمشق را با صهیونیستها شبیهسازی نکند. چرا که این نگرش، این گروهها را به سمت اسرائیل سوق خواهد داد و این موجب شکلگیری کینه نسبت به ما خواهد شد.
- روزنامه شرق: جای خوشبختی است که رئیسجمهور محترم به ایده وفاق ملی پایبند هستند و در پی لوازم آن، اما بایستی از تجربههای ملی خودمان نیز بهره ببریم. در اوایل انقلاب طرحی ارائه شد که انتخاب مسئولان محلی از بین اهالی همان منطقه صورت گیرد و چنین شد، اما چندان بر پایداری ملی نیفزود و گاهی به ضد خود تبدیل شد. اینکه در کشور از همه ظرفیتهای این سو و آن سو بهره بگیریم، امری مسلم، واضح و حتی ضروری است. ولی باید مراقب بود که این کار اندک اندک زمینهساز تفرقه و شکاف میان ایرانیان نشود و اصلا همین تعبیر ایرانیان یا ملت ایران یا مردم ایران، چه اشکالی دارد که این همه از قوم و قومیت سخن میگویم!