
دولتهای مختلف آمریکا همواره سیاستهایی را برای منطقه حساس و استراتژیک غرب آسیا طراحی کردهاند که هدف اصلی آن تأمین منافع رژیم صهیونیستی، محدود کردن قدرت محور مقاومت، و اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران بوده است. دولت جدید ایالات متحده نیز از این قاعده مستثنی نیست و با طرح برنامههای مختلف درصدد پیشبرد اهداف خود در این منطقه است. با این حال، همانگونه که تاریخ نشان داده است، محور مقاومت همواره بهعنوان یک سد محکم در برابر این طرحهای استکباری ایستادگی کرده و بسیاری از نقشههای آنها را ناکام گذاشته است. در این مطلب، به بررسی برنامههای دولت جدید آمریکا برای غرب آسیا و نقش محور مقاومت در شکست این برنامهها میپردازیم.
۱. طرح عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی
یکی از مهمترین برنامههای ایالات متحده در منطقه، تسریع روند عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی است. این طرح که از زمان دولت ترامپ با عنوان «پیمان ابراهیم» آغاز شد، همچنان در دستور کار دولت جدید آمریکا قرار دارد. هدف اصلی این طرح، کاهش انزوای رژیم صهیونیستی و تقویت جایگاه آن در منطقه است. در این طرح سعی شده است تا زمینههای همکاری میان اسرائیل با دولتهای عربی منطقه فراهم گردد تا بلکه از این طریق بتوانند مشروعیت رژیم صهیونیستی را بالا برده و همچنین خصومت دولتهای عربی منطقه با رژیم را کاهش دهند. در واقع ایجاد مزیت اقتصادی و سیاسی برای اسرائیل و همسایگانش و اعطای برخی امتیازهای سیاسی و اقتصادی از سوی ایالات متحده به کشورهای عربی و مسلمان منطقه در طی این سالها به جهت تحقق طرح عادی سازی روابط بوده است.
همچنین از سوی دیگر آمریکا با استفاده از ابزارهای اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی، کشورهای عربی را تحت فشار قرار میدهد تا روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی کنند. این اقدام نهتنها خیانتی آشکار به آرمان فلسطین محسوب میشود، بلکه باعث ایجاد شکاف در میان کشورهای اسلامی نیز شده است.
با این حال، محور مقاومت بهویژه جمهوری اسلامی ایران و گروههای مقاومت فلسطینی همچنان پایبند به آرمان فلسطین هستند و با افشای ابعاد پیدا و پنهان این طرحها، مانع از تحقق کامل آن شدهاند. مقاومت مردم فلسطین و ایستادگی گروههایی مانند حماس و جهاد اسلامی نشان داده است که هرچند برخی دولتهای عربی به عادیسازی روی آوردهاند، اما ملتهای مسلمان همچنان مخالف این روند هستند.
۲. محدود کردن محور مقاومت
یکی دیگر از اهداف کلیدی آمریکا در غرب آسیا، تضعیف محور مقاومت است که شامل ایران، حزبالله لبنان، انصارالله یمن، نیروهای حشدالشعبی عراق و گروههای مقاومت فلسطینی میشود. ایالات متحده تلاش میکند با، ترور فرماندهان مقاومت (مانند به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی، سید حسن نصرالله و غیره)، و حمایت از گروههای تروریستی در منطقه، توان محور مقاومت را کاهش دهد.
اما تجربه نشان داده است که این اقدامات نهتنها باعث تضعیف محور مقاومت نشده، بلکه انسجام بیشتری میان اعضای این محور ایجاد کرده است. شهادت سردار سلیمانی نمونهای بارز از این موضوع است که بهرغم تصور آمریکا، باعث تقویت روحیه مقاومت در منطقه شد و اتحاد بیشتری میان گروههای مقاومت به وجود آورد.
محور مقاومت که شامل ایران، حزبالله لبنان و گروههای فلسطینی است، به عنوان تهدیدی برای منافع آمریکا و اسرائیل تلقی میشود. دولت جدید با هدف محدود کردن نفوذ این محور، به حمایت از گروههای مخالف در عراق و همچنین تقویت روابط نظامی و امنیتی با کشورهای عربی پرداخته است. این برنامهها شامل ارسال تجهیزات نظامی و تمرینات مشترک نظامی با برخی از کشورهای عربی و ایجاد ایران هراسی کاذب در ایشان میشود.
۳. دخالت در امور داخلی کشورهای دارای محور مقاومت
از طرفی آمریکا همواره تلاش کرده است تا با دخالت در امور داخلی کشورهای دارای محور مقاومت مانند عراق و لبنان، سیاستهای خود را بر آنها تحمیل کند. حمایت از جریانهای غربگرا، ایجاد ناآرامیهای داخلی، و تلاش برای تغییر حکومتها از جمله روشهایی است که آمریکا برای دستیابی به این هدف به کار گرفته است.
با این حال، حضور پررنگ محور مقاومت در این کشورها باعث شده است تا آمریکا نتواند برنامههای خود را عملی کند. برای مثال، در عراق نیروهای حشدالشعبی بهعنوان بازوی قدرتمند محور مقاومت توانستهاند نقش مهمی در حفظ امنیت این کشور ایفا کنند. در لبنان نیز حزب الله لبنان با اقدامات تحسین برانگیز خود مانع از آن شدند که تجاوز جبهه عبری غربی اسرائیلی به خاک لبنان، با موفقیت همراه شود. همچنین پشتیبانی ستودنی حزب الله لبنان از فلسطین غیر قابل انکار است.
۴. اعمال فشار بر ایران
جمهوری اسلامی ایران بهعنوان ستون اصلی محور مقاومت همواره هدف اصلی سیاستهای خصمانه آمریکا بوده است. دولت جدید آمریکا نیز همانند دولتهای قبلی تلاش میکند با اعمال فشارهای اقتصادی (تحریمها)، سیاسی (انزوای دیپلماتیک)، و نظامی (تهدیدهای مداوم)، ایران را وادار به عقبنشینی از مواضع خود کند.
با این حال، ایران با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و گسترش روابط با کشورهای شرقی مانند چین و روسیه توانسته است بخش عمدهای از این فشارها را خنثی کند. همچنین حمایت ایران از گروههای مقاومت در منطقه باعث شده است تا آمریکا نتواند به اهداف خود دست یابد.
۵. الحاق بخشهایی از اراضی فلسطین به اسرائیل
یکی دیگر از برنامههای رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا، الحاق بخشهایی از اراضی اشغالی فلسطین به اسرائیل است. این اقدام که نقض آشکار حقوق بینالملل محسوب میشود، با هدف گسترش قلمرو اسرائیل و تضعیف بیشتر فلسطینیان انجام میشود.
اما ایستادگی مردم فلسطین و حمایت محور مقاومت از آنها باعث شده است تا این طرح نیز با چالشهای جدی مواجه شود. آتش بس غزه نشان داد که فلسطینیان هرگز تسلیم نخواهند شد و برای آزادی سرزمین خود مبارزه خواهند کرد.
یکی دیگر از جنبههای برنامههای دولت جدید آمریکا، حمایت از الحاق بخشهایی از کرانه باختری به اسرائیل است. این اقدام که با مخالفتهای بینالمللی مواجه است، به عنوان راهی برای تقویت امنیت اسرائیل و محدود کردن نفوذ فلسطینیها تلقی میشود. انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی توسط ترامپ در این راستا قابل تحلیل است.
۶. واگذاری منطقه به همپیمانان منطقهای آمریکا
ترامپ بر اساس سیاست اول آمریکا، تلاش دارد تا بار مسئولیت بین المللی ایالات متحده را کاهش دهد. در همین راستا تحولات منطقه را به سمت و سویی سوق میدهد که بعد از خروج آمریکا از منطقه، هم پیمانان منطقهای آمریکا کنترل را به دست بگیرند. ترامپ معتقد است که هزینه حضور بلند مدت ایالات متحده در منطقه بسیار بالا است و بنابراین باید ضمن خروج از منطقه، با کمترین هزینه نفوذ خود را در منطقه حفظ کند.
نتیجهگیری
گفتنی است برنامههای دولت جدید آمریکا برای غرب آسیا هرچند ممکن است در کوتاهمدت برخی موفقیتها را به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت محکوم به شکست است. محور مقاومت با تکیه بر ایمان به آرمانهای اسلامی و روحیه جهادی توانسته است بسیاری از نقشههای آمریکا را ناکام بگذارد. اتحاد میان اعضای محور مقاومت، استفاده از ظرفیتهای مردمی، و بهرهگیری از تجربیات نظامی و سیاسی از جمله عواملی هستند که باعث موفقیت این محور شدهاند. برای مثال، شکست داعش، مجبور کردن رژیم صهیونیستی به توافق آتش بس در لبنان و غزه و همچنین حملات موشکی انصارالله یمن به مواضع رژیم صهیونیستی نشان داد که حتی کشورهایی که تحت شدیدترین محاصرهها قرار دارند نیز میتوانند برنامههای جبهه استکبار با شکست مواجه کنند و معادلات منطقهای را تغییر دهند.
آنچه مسلم است اینکه آینده منطقه به دست ملتها و گروههایی رقم خواهد خورد که حاضر نیستند تسلیم زورگوییهای جبهه استکبار شوند. محور مقاومت همچنان پرچمدار مبارزه با ظلم و اشغالگری باقی خواهد ماند و آرمان آزادی قدس شریف همچنان زنده خواهد بود.