
طنین سنتر؛ وزیر خارجه روسیه، روز سه شنبه ۷ اسفندماه ۱۴۰۳ برای سفری یکروزه و رایزنی با مقامات کشورمان وارد تهران شد و مورد استقبال سیدعباس عراقچی، رئیس دستگاه دیپلماسی قرار گرفت. این نخستین سفر لاوروف به تهران در دوران جدید است. او پیش از این، آبان ۱۴۰۲ به تهران سفر کرده بود. وزیر خارجه روسیه علاوه بر دیدار با همتای ایرانی خود، با مسعود پزشکیان، رئیس جمهور نیز دیدار و گفتوگو کرد.
لاوروف پیش از ایران به ترکیه سفر داشت و بر سر موضوعاتی، چون اوکراین و سوریه با مقامات آنکارا گفتوگو کرد. از یک سو با سیاستهای جدید دونالد ترامپ، منازعه اوکراین و روسیه رو به پایان است و طبعاً دور جدیدی از سیاستهای جدید مسکو در منطقه آغاز خواهد شد.
از دیگر سو، روسها تلاش میکنند نفوذ دیرینه خود را در سوریه از دست ندهند و حداقل پایگاه طرطوس را که از زمان شوروی سابق آن را در اختیار داشتند، همچنان در دوره انتقالی و آینده سوریه حفظ کنند. طبعاً با توجه به نفوذ آنکارا در سوریه جدید، رایزنی وزیر خارجه روسیه با ترکها در این زمینه معنای خاصی دارد.
در سطح رسمی، سفر وزیر خارجه روسیه به تهران در ادامه مسیر توسعه همکاریهای دو کشور با محوریت تعمیق گفتوگوها و رایزنیهای سطح عالی درباره طیف متنوعی از موضوعات در روابط دوجانبه، تحولات منطقهای و بینالمللی انجام میشود که در برهه کنونی و به ویژه پس از امضای اخیر معاهده راهبردی توسط روسای جمهور دو کشور بیش از همیشه ضروری است.
اما در سطح غیر رسمی، گمانههای متعددی در باره اهداف و پشت پرده سفر لاوروف به تهران مطرح شده است. مهمترین گمانه مربوط به مذاکرات ایران و آمریکاست. برخی محافل روسیه اعلام کردهاند که دولت ترامپ برای تسهیل گفتوگو با ایران، نیازمند کمک دیپلماتیک مسکو است. این ایده بر این باور است که اگر ترامپ از زاویهای متفاوت وارد شود و از روسیه برای مذاکرات با تهران کمک بخواهد، ممکن است فضایی برای گفتوگو گشوده شود.
آنچه به این گمانه دامن میزند معامله بین ترامپ و پوتین بر سر اوکراین است که بر اساس آن ادعا میشود یکی ازخواستههای واشنگتن از مسکو اعمال فشار بر ایران جهت نزدیک شدن به میز مذاکره و یا حداقل عقب نشینی از سیاستهایی است که آمریکا آن را خطرناک قلمداد میکند، از جمله فعالیتهای هستهای و موشکی و نیز نفوذ منطقهای که در حمایت از محور مقاومت خلاصه میشود.
تصریحات عباس عراقچی وزیر خارجه کشورمان پس از دیدار با همتای روس خود این ادعا را زیر سوال میبرد. وی گفت ما تحت فشار، تهدید و تحریم مذاکره نخواهیم کرد و هیچ امکان مذاکره مستقیم بین ما و آمریکا در موضوع هستهای تا زمانی که فشار حداکثری به این شکل اعمال شود، وجود نخواهد داشت.
البته برخی ناظران احتمال مذاکرات پنهانی بین تهران و واشنگتن را نفی نمیکنند و برای نمونه به مذاکرات سری دو طرف پیش از برجام در عمان اشاره دارند. با این حال تا زمانی که به شکل رسمی خبری منتشر نشود، چنین گمانههایی قابل اتکا نیست.
فراتر از موضوع مذکرات، برخی محافل ادعا کردهاند که سفر یک روزه لاوروف برخلاف سفر قبلی وی به ایران در آبان سال ۱۴۰۲ دارای ابعاد و پیامهای کاملا متفاوتی بوده است. در این راستا ادعا میشود لاوروف به مقامهای جمهوری اسلامی توضیح داده است که با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، جهانی تازه با مناسباتی تازه ایجاد شده و ایران به ناچار باید خود را با واقعیت جدید هماهنگ کند.
اشاره این محافل به حل و فصل جنگ اوکراین است که تا پیش از این محور نظم جهانی پیرامون آن تعریف میشد، اما اینک با نزدیکی واشنگتن به مسکو و اعمال فشار شدید ترامپ علیه اوکراین و نیز تعارض آمریکا با اروپا، معادلات رایج بر هم ریخته است.
در مقابل، ترامپ از کرملین انتظار دارد به طرحهای بین المللی و منطقهای او کمک کند. یکی از این طرحها تضعیف توانمندیهای جمهوری اسلامی ایران و مهار آن در سطح منطقه است. در این میان، ترامپ در اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران در حد تهدید به بمباران تاسیسات هستهای، همراهی و یا حداقل بی طرفی مسکو را در این زمینه طلب میکند.
موضوع دیگر مشترک بین ایران و روسیه مسئله سوریه است که در مذاکرات لاوروف با مقامات ایرانی مورد بحث قرار گرفت. دو طرف خواهان ثبات، آرامش و حفظ وحدت سرزمینی و تمامیت ارضی سوریه هستند و طبعا در این پرونده با سایر بازیگران به ویژه آمریکا و ترکیه دچار اختلاف و رقابت هستند.
موضوعاتی مانند دالان زنگزور، بحران در قفقاز، فلسطین، مسئله اسرائیل، دریای خزر، افغانستان و مسائل خلیج فارس نیز میان تهران و مسکو مورد بحث قرار گرفته است که برخی از این موضوعات میان دو طرف مشترک است و در برخی دارای اختلاف نظر هستند.
در مجموع باید گفت سفر لاوروف به ایران بیش از هر چیز در چهارچوب تداوم و تحکیم مناسبات دوجانبه تهران و مسکو و رسیدن به نقاط مشترک در باره مسائل مختلف از جمله تحولات منطقهای قابل ارزیابی است و در نتیجه گمانه زنیهای جانبی و غیر رسمی چندان قابل اعتنا نیست. حتی اگر بپذیریم لاوروف حامل پیام میانجی گرانه از سوی آمریکا بوده است، تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران حتی در سختترین شرایط دچار عقب نشینی نشده و تن به مذاکره تحت فشار نداده است. در شرایط کنونی بر خلاف بزرگنمایی و ادعای برخی محافل و رسانه ها، اتفاق خاصی نیفتاده است که موجب تغییر سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران شود.