۱۲:۲۵
۱۴۰۴/۰۷/۲۱
«تحریک طالبان» آتش‌بیار؛

درگیری‌های مرزی افغانستان و پاکستان ‏

درگیری‌های مرزی افغانستان و پاکستان ‏
طالبان که زمانی از متحدان راهبردی پاکستان به شمار می‌رفت اکنون می‌کوشد با گسترش تعامل با قدرتهای ‏منطقه‌ای به‌ویژه هند، جایگاه بین‌المللی خود را تقویت و مسیر به رسمیت شناخته شدن رسمی حکومتش را هموار ‏کند؛ رویکردی که توازن سنتی روابط اسلام‌آباد و کابل را دستخوش چالشی جدی کرده است‎.‌‏ ‏ این تغییر نگاه در سیاست خارجی کابل برای پاکستان که همواره هند را رقیب ژئوپلیتیکی و تهدیدی راهبردی ‏تلقی می‌کند، نگران ‌کننده است. هند طی سالهای اخیر با سرمایه‌گذاری‌ در افغانستان تلاش کرده موازنه قدرت ‏منطقه‌ای را به زیان اسلام‌آباد تغییر دهد. از این منظر، حملات اخیر پاکستان را می‌توان هشداری بازدارنده به ‏طالبان دانست تا از نزدیکی بیش از حد به هند پرهیز کند. در واقع، اسلام‌آباد با این اقدام می‌کوشد مانع از تغییر ‏معادلات راهبردی منطقه شود و به طالبان یادآور شود که هرگونه همسویی با دهلی‌نو می‌تواند با پاسخ سخت و ‏پرهزینه‌ای مواجه گردد‎.‎
روح الله صالحی کارشناس ارشد مسائل سیاسی
نویسنده :
روح الله صالحی کارشناس ارشد مسائل سیاسی
کد خبر:
۳۳۶۷

در هفته‌های گذشته روابط افغانستان و پاکستان بار دیگر در فضای پرتنشی فرو رفته، به گونه‌ای که موج تازه‌ای ‏از درگیری‌های مرزی دو کشور را در آستانه بحرانی جدید قرار داده است. در کانون این تحولات، گروه ‏تروریستی «تحریک طالبان پاکستان» (‏TTP‏) قرار دارد که با حملات خود به مواضع نظامی پاکستان نه‎ ‏‌تنها ‏ثبات مناطق مرزی را برهم زده، بلکه بی‌اعتمادی سیاسی میان کابل و اسلام‌آباد را عمیق‌تر کرده است. ‎ ‎

در ادامه روند تشدید تنش‌ها میان کابل و اسلام‌آباد، شامگاه شنبه نیرو‌های طالبان با عبور از خط مرزی به مواضع ‏پاکستان حمله کرده و اعلام کردند که دو پاسگاه مرزی را به تصرف خود درآورده و تعدادی از نیرو‌های ‏پاکستانی را کشته‌اند. ارتش پاکستان نیز در واکنش، عملیات متقابلی را در خاک افغانستان انجام داد و ضمن ‏ادعای تصرف ۱۹ پاسگاه متعلق به نیرو‌های افغان تأکید کرد که هیچگونه مصالحه‌ای با آنچه «تجاوز نیرو‌های ‏طالبان» خوانده، در دستورکار نخواهد بود. متعاقب این درگیری‌ها، اسلام‌آباد گذرگاه راهبردی «تورخم» را ‏مسدود کرد و تمام مبادلات تجاری و رفت‌وآمد‌های مرزی متوقف شد. ‏

این تحولات در پی انفجار‌های اخیر در کابل رخ داد که دولت موقت طالبان، پاکستان را مسئول آن اعلام کرد، ‏هرچند اسلام‌آباد رسماً دخالت در این حمله را تایید نکرد، اما برخی رسانه‌ها اعلام کردند که این حملات هوایی، ‏محل استقرار رهبران تحریک طالبان پاکستان را هدف قرار داده است. ‏

اختلافات ریشه‌دار ‏

ریشه بحران کنونی را باید در اختلافات عمیق ساختاری میان کابل و اسلام‌آباد جست‌و‌جو کرد. پاکستان همواره ‏انتظار داشت حکومتی در افغانستان روی کار باشد که با منافع امنیتی و راهبردی آن هماهنگ باشد و با اینکه در ‏ابتدا از قدرت‌گیری مجدد طالبان در افغانستان در آگوست ۲۰۲۱ استقبال کرد و امیدوار بود که دولت جدید ‏افغانستان در سرکوب تروریست‌ها با آن همکاری کند، اما نتیجه برعکس شد و پیروزی طالبان افغانستان روحیه ‏عناصر تروریستی طالبان پاکستان را بالا برد و به آنان پناهگاهی امن بخشید.

طالبان افغانستان نه تنها ارتباط خود را با تحریک طالبان پاکستان قطع نکرد بلکه بنا به ادعای مقامات پاکستانی، ‏زمینه بازسازی، آموزش و سازمان‌دهی مجدد این گروه را در داخل خاک افغانستان فراهم کرد. در مقابل، دولت ‏موقت کابل این اتهامات را رد کرده و معتقد است که ریشه بحران‌ها و ناامنی‌های پاکستان ناشی از ‏مشکلات داخلی ‏خود آن کشور است نه حضور شورشیان در افغانستان‎. ‎

در واقع، هدف راهبردی پاکستان از آغاز فشار‌های نظامی اخیر ایجاد نوعی بازدارندگی در برابر طالبان است و ‏می‌کوشد با نمایش قدرت نظامی، کابل را وادار کند تا اقدامات قاطع‌تری علیه تحریک طالبان انجام دهد. ارتش ‏پاکستان بر این باور است که حملات مرزی محدود و هدفمند می‌تواند پیام روشنی به رهبران طالبان بفرستد که ‏ادامه سکوت و مماشات با تحریک طالبان برای آنان هزینه‌زا خواهد بود. اسلام‌آباد نگران است که افغانستان به ‏پناهگاه جدیدی برای گروه‌های افراطی تبدیل شود که ‏می‌توانند امنیت پاکستان را در بلندمدت تهدید کنند. ‏ ‏

از سوی دیگر، طالبان افغانستان نیز انگیزه‌ها و محاسبات خاص خود را دارند. آنان دولت پاکستان را متهم ‏می‌کنند که با تداوم سیاست‌های مرزی سخت‌گیرانه، اخراج پناهجویان افغان و حملات هوایی در داخل افغانستان، ‏حاکمیت ملی این کشور را نقض کرده و استقلال این گروه را به چالش می‌کشد. برای طالبان که در پی تثبیت ‏مشروعیت داخلی و بین‌المللی خود هستند نشان دادن ضعف در برابر پاکستان می‌تواند از نظر سیاسی پرهزینه ‏باشد. ‏

از این‌رو، آنان تلاش دارند با موضع‌گیری‌های قاطع در برابر فشار‌های اسلام‌آباد نوعی استقلال سیاسی و غرور ‏ملی را به نمایش بگذارند و خود را در برابر افکارعمومی افغانستان به عنوان مدافع حاکمیت کشور معرفی کنند. ‏در همین چارچوب، طالبان حملات مرزی پاکستان را تجاوز می‌دانند و تهدید کرده‌اند که آنرا بی‌پاسخ نخواهند ‏گذاشت. ‏

نگرانی اسلام‌آباد از روابط دهلی‌نو با کابل

حملات اخیر پاکستان به خاک افغانستان را نمی‌توان صرفاً واکنشی نظامی در برابر تهدیدات تحریک طالبان ‏پاکستان دانست بلکه این اقدامات حامل پیامی سیاسی آشکار برای دولت طالبان است. همزمانی این عملیات با ‏سفر امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان به هند و دیدار با وزیر خارجه آن کشور با هدف گسترش ‏روابط دوجانبه، بیانگر نگرانی عمیق اسلام‌آباد از تغییر جهت‌گیری سیاست خارجی کابل است. ‏

طالبان که زمانی از متحدان راهبردی پاکستان به شمار می‌رفت اکنون می‌کوشد با گسترش تعامل با قدرت‌های ‏منطقه‌ای به‌ویژه هند، جایگاه بین‌المللی خود را تقویت و مسیر به رسمیت شناخته شدن رسمی حکومتش را هموار ‏کند؛ رویکردی که توازن سنتی روابط اسلام‌آباد و کابل را دستخوش چالشی جدی کرده است‎. ‏ ‏

این تغییر نگاه در سیاست خارجی کابل برای پاکستان که همواره هند را رقیب ژئوپلیتیکی و تهدیدی راهبردی ‏تلقی می‌کند، نگران کننده است. هند طی سال‌های اخیر با سرمایه‌گذاری در افغانستان تلاش کرده موازنه قدرت ‏منطقه‌ای را به زیان اسلام‌آباد تغییر دهد. از این منظر، حملات اخیر پاکستان را می‌توان هشداری بازدارنده به ‏طالبان دانست تا از نزدیکی بیش از حد به هند پرهیز کند. در واقع، اسلام‌آباد با این اقدام می‌کوشد مانع از تغییر ‏معادلات راهبردی منطقه شود و به طالبان یادآور شود که هرگونه همسویی با دهلی‌نو می‌تواند با پاسخ سخت و ‏پرهزینه‌ای مواجه گردد‎. ‎

پیامد‌های منطقه‌ای درگیری کابل-اسلام‌آباد ‏

از منظر امنیتی، افزایش درگیری بین دو کشور خطر گسترش جنگ‌های نیابتی را بالا می‌برد و در صورتی که ‏درگیری‌ها شدت یابد، احتمال ظهور گروه‌های مسلح مستقل در مناطق مرزی وجود دارد که می‌توانند از خلأ ‏قدرت برای گسترش قاچاق، افراط‌گرایی و جرائم سازمان‌یافته بهره ببرند. این امر نه تنها امنیت دو کشور بلکه ‏ثبات کشور‌های همسایه مانند ایران، چین و آسیای مرکزی را نیز تهدید خواهد کرد. ‏

افزایش تنش میان کابل و اسلام‌آباد نه تنها روابط دوجانبه، بلکه همکاری‌های چندجانبه در حوزه‌های امنیتی، ‏اقتصادی و زیرساختی را نیز مختل خواهد کرد. چین که از طریق ابتکار «کمربند و جاده» منافع گسترده‌ای در ‏هر دو کشور دارد، نگران است که این درگیری‌ها مسیر کریدور اقتصادی چین-پاکستان را با تهدید روبه‌رو سازد. ‏در همین حال، کشور‌های آسیای مرکزی که اتصال از طریق افغانستان به آب‌های آزاد را بخشی از راهبرد توسعه ‏خود می‌دانستند، در صورت تداوم یا تشدید درگیری‌ها ناگزیر برنامه‌های ترانزیتی و سرمایه‌گذاری خود را متوقف ‏خواهند کرد. به این ترتیب، استمرار بحران نه تنها ثبات منطقه بلکه پروژه‌های کلان اقتصادی را نیز در معرض ‏خطر قرار می‌دهد‎. ‏ ‏

درکل، آینده روابط افغانستان و پاکستان در چارچوبی از بی‌اعتمادی متقابل و رقابت‌های ژئوپلیتیکی تعریف ‏می‌شود. هیچ یک از دو طرف اراده سیاسی و ظرفیت اقتصادی لازم برای ورود به یک درگیری فراگیر را ‏ندارند، اما فشار‌های داخلی، ملاحظات ایدئولوژیک و تحولات منطقه‌ای موجب شده فضای تنش به شکل ساختاری ‏در روابط دو کشور نهادینه شود. بنابراین، فقدان یک سازوکار نهادمند برای حل اختلافات امنیتی، احتمال استمرار ‏وضعیت کنونی و فرسایشی شدن بحران را تقویت می‌کند. در این میان، هرگونه اقدام نظامی جدید حتی در سطح ‏محدود می‌تواند به چرخه‌ای از واکنش‌های متقابل منجر شود که کنترل آن از توان بازیگران اصلی خارج گردد. ‏

گزارش خطا
آخرین اخبار
باج گیری سیاسی "حزب قوات" در لبنان؛
همسویی راهبردی با رژیم صهیونی
پیامدهای داخلی جنگ غزه در رژیم صهیونی؛
شکاف‌ها به نقطه رویارویی می رسند؟
مرکز تحقیقاتی آلما؛
حزب الله با استراتژی جدید
تشدید موج مهاجرت از رژیم صهیونیستی؛
تعمیق شکاف اجتماعی و آسیب پذیری جمعیتی
دزدان دریایی کارائیب؛
آمریکا در ونزوئلا به دنبال چیست؟