رسانه های صهیونیستی و حتی برخی رسانه های عربی از چند هفته گذشته به استقبال از سفر بایدن به منطقه رفته اند. سفری که برای اولین بار است که بایدن به عربستان و اسراییل انجام خواهد داد. راهبرد بایدن در طول چند سال گذشته در رابطه با عربستان و اسراییل حالت سینوسی داشته و همین منجر به جهت گیری ها و اتخاذ مواضع سوء علیه سیاست خارجی وی شده است. اما در رابطه با انگیزه این سفر و دستورالعمل هایی که برای آن تدوین شده است، باید به چند مورد ذیل اشاره کرد:
1- بحث نفوذ ایران: رسانه های صهیونیستی از هفته های گذشته اعلام کردند که سفر بایدن در جهت مقابله با نفوذ ایران در منطقه و تشکیل ائتلافی منطقه ای علیه ایران خواهد بود. این جهت گیری رسانه ای در حالی صورت می گیرد که نخست وزیر موقت رژیم صهیونیستی در سفر اخیر خود به فرانسه و انگلستان نیز تهدیدهای ایران را برای موجودیت این رژیم خطرناک توصیف کرد. در مقابل ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز ادعا کرد که هدف از سفر بایدن به منطقه یکپارچگی و همکاری عمیق تر میان کشورهای منطقه در برابر تهدید ایران به عنوان اولویت واقعی واشنگتن است. این مواضع نشان می دهد که مقامات صهیونیستی و آمریکایی به دنبال جهت دهی رسانه ها و افکار عمومی به سمت تهدید ایران به عنوان تهدید اول منطقه ای هستند.
2- حل یا کاهش بحران های فزاینده اسراییل: سفر بایدن بیش از آنکه برای عربستان اهمیت داشته باشد، برای صهیونیست ها دارای امیدواری است. صهیونیست ها دچار بحران های عمیق در مسائل سیاسی، اقتصادی؛ نظامی و هویتی شده اند. یک نمونه بارز از وجود چالش ها در سرزمین های اشغالی، بحران سیاسی است که این رژیم درگیر آن شده است. صهیونیست ها امید دارند که با سفر بایدن به یک وفاق کلی برای تشکیل دولت در جهت خروج از بحران سیاسی پیش بروند. این در حالی است که گذشته نشان داده که به دلیل عدم تجانس بین احزاب و شکاف های عمیق ساختاری این مشکلات قابل حل نیست.
۳- عدم پرداختن به موضوع فلسطین: شواهد و قرائن دال بر این امر دارد که حل صلح آمیز مساله فلسطین در انتهای فهرست اولویت های دولت بایدن قرار دارد. از این جهت احتمال اندکی وجود دارد که در دیدار بایدن از اسراییل و کرانه باختری در روند صلح اسراییل و فلسطینی ها پیشرفت معناداری رخ دهد. همچنین بایدن متعهد شده که کنسولگری فلسطین در قدس شرقی را باز کند و این مساله در کنار بازگرداندن حدود 500 میلیون دلار از کمک های سالانه آمریکا به فلسطینی ها را که درزمان ترامپ متوقف شده بود، را باید یک نوع حرکت در خلاف جهت منافع صهیونیست ها اعلام کرد. این در حالی است که سیاست ترامپ در روند صلح فلسطینیان با اسراییل یک سیاست روشن و مبتنی بر کنارگذاشتن فلسطینیان از روند صلح و نادیده گرفتن طرح دوکشوری بود که با استقبال نتانیاهو، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی نیز مواجه شده بود.
۴- احیای ناتوی عربی: بسیاری این سفر را تلاش بایدن برای احیای ناتوی عربی اعلام می کنند و آن چه که از شواهد و قرائن پیداست، بایدن به دنبال احیای ناتوی عربی است. ایده تشکیل یا تقویت ناتوی عربی هم برای عربستان و هم برای اسراییل دارای منفعت است و براساس این منافع است که آنها بر روی آن تمرکز ویژه کرده اند. عربستان از ناتوی عربی به عنوان امری برای سرپوش گذاشتن بر روند عادی سازی روابط بین ریاض و اسراییل استفاده خواهد کرد و اسراییلی ها نیز از آن در جهت کسب حمایت های ویژه نظامی آمریکا از خود می دانند. به گونه ای که رسانه های عبری زبان فاش کردند اسراییل از آمریکا تجهیزات نظامی و بودجه بیشتر برای تقویت سامانه های پدافندی خود در جریان سفر بایدن درخواست خواهد کرد.
۵- تقویت حضور اسراییل در سنتکام: برخی این سفر را برای تقویت سنتکام می دانند که اسراییل نیز اخیرا به آن پیوسته است. در واقع اسراییلی ها برای سرپوش گذاشتن بر حضور خود در سنتکام و همراهی کشورهای منطقه با روندهای سنتکام تحت فرماندهی آمریکا برنامه خاصی درنظر گرفته است. صهیونیست ها امیدوارند که همکاری های اطلاعاتی و تکنولوژی خود را به بیشترین حد ممکن با کشورهای منطقه تحت نظارت مستقیم آمریکا و در پوشش سنتکام برسانند. زیرا اسراییلی ها معتقدند که حضور آمریکا در هر ائتلاف یا سازمانی منجر به گرایش بیشتر کشورهای عربی خواهد شد و از این ترفند برای همکاری های غیرمستقیم خود با برخی کشورهای عربی استفاده کرده اند.
۶- بحث انرژی و عادی سازی روابط با اسراییل: بایدن به عربستان برای مساله انرژی به ویژه بعد از جنگ روسیه و اوکراین نیاز مبرم دارد. زیرا مساله تورم و افزایش قیمت بنزین جایگاه وی و حزب دموکرات را برای انتخابات میان دوره ای متزلزل کرده است. البته عربستان بارها به درخواست آمریکا برای کمبود جبران انرژی در سطح جهانی پاسخ منفی داده است، اما واشنگتن امیداور است که عربستان برحسب قول خود در نشست اوپک پلاس مبنی بر افزایش ظرفیت تولید، بیش از سقف تعیین شده اقدام کند. در بحث عادی سازی روابط عربستان و اسراییل نیز، بایدن تنها تسهیل کننده این اقدام خواهد بود و شرایط عربستان با دیگر کشورهایی که با این رژیم رابطه برقرار کرده اند، متفاوت خواهد بود.
ارزیابی نهایی
باوچود آنکه بر روی سفر بایدن به منطقه مانورهای زیادی صورت می گیرد، اما در عمل بعید است که این سفر دستاورد قابل ملاحظه ای برای عربستان و به ویژه برای اسراییل داشته باشد. بسیاری از دستورکارهای مربوط به این سفر در واقع همان دستورکارهای قبلی است که بین این مثلث وجود داشته و اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد. زیرا صهیونیست ها و آمریکایی ها همواره ایران را در نوک پیکان حملات رسانه ای خود قرار می دهند و همواره بر تهدیدهای ایران تکیه می کنند. در بحث تشکیل ناتوی عربی نیز این همان طرح قدیمی ترامپ است که با دو هدف؛ نقش رهبری اسراییل در ائتلاف های منطقه ای و فراهم شدن روند عادی سازی روابط اسراییل با کشورهای عربی صورت گرفت. در بحث انرژی نیز همواره این توافق بین عربستان و آمریکا وجود داشته که در ازای تامین و مدیریت انرژی جهان توسط عربستان، آمریکا نیز امنیت(حفظ پادشاهی سعودی) را تضمین خواهد کرد. شاید موضوعی که در این سفر تا حدود زیادی جلب توجه کند، بحث عادی سازی روابط عربستان و اسراییل است که این امر نیز به دلایل مختلف از چنان پیچیدگی هایی برخوردار است که بعید است در مقطع فعلی دو طرف به سمت آن بروند. همان گونه که لاپید، نخست وزیر موقت این رژیم نیز به آن اذعان کرده و در گفتگو با رادیو ارتش اسراییل اعلام کرد که عادی سازی روابط با عربستان نیازمند یک روند طولانی و حساس است.