در روزهای گذشته تعدادی از مشاوران و دستیاران بایدن رئیس جمهور آمریکا طی گزارشی به او اعلام کردهاند که «اکنون وقت آن است که با ایران به توافق برسیم. هفتههای قبل از تحلیف ابراهیم رئیسی دریچه منحصر به فردی برای رسیدن به توافق نهایی است». در همین حال آقای رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات وین نیز در اظهارنظری مهم و صریح اعلام کرده است «ما گفتهایم که آماده رفع تحریمهایی هستیم که برای بازگشت ما به برجام لازم است، اما همه تحریمهایی را که دولت ترامپ اعمال کرد رفع نخواهیم کرد. چیزی که ایرانیها میخواهند رفع تمامی تحریمهایی است که بعد از سال ۲۰۱۸ توسط دولت رئیسجمهور ترامپ اعمال شد. این خواسته زیادی است». با اینکه در ظاهر بین اظهارات رابرت مالی و دستیاران بایدن تناقض وجود دارد، اما هر دو یک هدف را دنبال میکنند و آن تعیین تکلیف وضعیت برجام قبل از آغاز به کار دولت جدید در ایران است.
برآورد دولت آمریکا این است که هرچه سریعتر و قبل از پایان کار دولت کنونی در ایران، باید تکلیف برجام مشخص شود؛ دلیل آن کاملاً مشخص است: همکاریهای منطقهای مهمترین اولویت سیاست خارجی دولت جدید در ایران خواهد بود. برجام نیز به عنوان موضوع اصلی سیاست خارجی دستگاه دیپلماسی رد هشت سال گذشته، از اولویت دستگاه سیاست خارجی خارج خواهد شد.
در این راستا مطمئناً یکی از محورهای مهمی که دولت جدید در عرصه سیاست خارجی مورد توجه جدی قرار خواهد داد بازتعریف اولویتها خواهد بود. به نظر میرسد در گام نخست موضوع برجام که سالهاست حتی بعد از خروج ترامپ از آن در صدر موضوعات سیاست خارجی دولت قرار دارد، از اولویت خارج شده و این دریچه منحصربفرد برای آمریکا به روی کاخ سفید بسته خواهد شد.
برجام و مذاکرات فرسایشی پیرامون آن در دولت بایدن نیز به یک اهرم فشار علیه ایران تبدیل شده است. خروج برجام از اولویت اصلی و تبدیل آن به یک مسأله فرعی قائدتاً موجب سلب این اهرم فشار از آمریکا میشود. دولت بایدن تا زمانی که ببیند دولت ایران، رونق حیات اقتصادی و صنعت و تجارت و سرمایهگذاری خود را منوط به حصول برجام به یک نتیجه مطلوب کرده است، مطمئنا به برجام به دیده یک «فرصت مغتنم» خواهد نگریست.
دولت جدید به جای تمرکز بر برجام، گسترش و تعمیق همکاریهای منطقهای با ۱۵ کشور همسایه بعلاوه چین و هند را در اولویت قرار خواهد داد. گسترش همکاریهای منطقهای که در دولت فعلی در درجه چندم اهمیت قرار داشت، راهکار اصلی حل و فصل مشکلات ناشی از تحریم است. وقتی میزان صادرات ایران به عراق ۱۰ برابر صادرات به کل کشورهای اروپایی است یا میزان صادرات به افغانستان ۳ و نیم برابر صادرات به ۲۸ذکشور اتحادیه اروپاست، چرا باید این فرصت مغتنم و کمهزینه نادیده گرفت و به اولویت چندم در سیاست خارجی تبدیل کرد؟!
بر اساس پژوهشهای مؤسسه مطالعات بازرگانی، صادرات ایران به ۱۵ کشور همسایه میتواند بیش از ۱۲۰۰ میلیارد دلار بازار داشته باشد. اگر تنها ۲۰ درصد از این بازار را داشته باشیم، صادرات ما به کشورهای همسایه مبلغ قابل توجهی خواهد شد. این در حالی است که در حال حاضر سهم از صادرات این بازار بزرگ تنها ۲.۴ درصد است! این علاوه بر بازار و فرصتهای بزرگ اقتصادی و تجاری است که هند و چین به عنوان دو قطب بزرگ اقتصادی جهان میتوانند برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشند.
همین که آمریکاییها ببینند برجام به یک موضوع حاشیهای در سیاست خارجی ایران تبدیل شد، قطعاً سیاستهای تحریمیشان در قبال ایران را کنار خواهند گذاشت.