«هراس دولت بایدن از رفتارهای بحرانزا و غیرقابل توجیه دولت نتانیاهو در رابطه با مساله فلسطین، حساسیت وی در مورد اقدامات پشت پرده لابی های صهیونیست علیه خود و دولتش، نگرانی او از کنشگری مخرب و غیرسازنده تندروهای اسرائیلی در مسائل مرتبط با ایران و در نهایت، خلق عامدانه تنش های منطقه ای از سوی نتانیاهو و تیم همراه با وی در منطقه خاورمیانه با انگیزه های خاص، 4 چالش و نگرانی محوری دولت بایدن از قدرت گیری مجدد افراطیون صهیونیست در اراضی اشغالی هستند.»
سیاست خارجی آمریکا در سال های اخیر و به طور خاص از زمان روی کار آمدن "دونالد ترامپ" تاکنون، روزهای پُرنوسانی را سپری کرده است. ترامپ در دوره چهار ساله حضور خود در کاخ سفید، با اجرایی کردن دکترین "مرد دیوانه" در قالب سیاست خارجی آمریکا، تا حد زیادی نظم مناسبات و قواعد حاکم بر حوزه مذکور را به هم ریخت و چالش های فزاینده ای را نه فقط برای جهان، بلکه برای خودِ آمریکا نیز ایجاد کرد.
مساله ای که نمودهایی عینی خود را در قالب جنگ تجاری آمریکا علیه چین، سیاست غیرمنطقی ترامپ در رابطه با مساله برجام و خروج یکجانبه از آن، تشدید شکاف ها و اختلافات میان آمریکا با اروپا، تنش زایی فزاینده در محیط پیرامونی آمریکا و البته عیان سازی چهره بدون روتوش سیاست و دیپلماسی آمریکایی نزد جهانیان، نشان داد.
با این حال، جو بایدن رئیس جمهور کنونی آمریکا که اکنون دو سال است قدرت را در کاخ سفید به دست دارد، چه در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 و چه پس از آن در دولت خود، سعی کرده تا بار دیگر تصویرِ به اصطلاح قانونمداری را از آمریکا به جهانیان نشان دهد و تا جای ممکن، جذب و ادغام متحدان آمریکا در دستورکارهای کلان این کشور را پیگیری کند. با این حال، دولت بایدن نیز به صورت طبیعی با چالشهایی در عرصه سیاست خارجی خود رو به رو است که بعضا برای آمریکا، به شدت هزینهزا هستند.
در این میان، پیروزی مجدد "بنیامین نتانیاهو"، رهبر حزب لیکود رژیم صهیونیستی و ائتلاف راست افراطی همراه با وی در انتخابات اخیر رژیم اسرائیل و متعاقبا تشکیل دولت از سوی آن ها در اراضی اشغالی، چالشی مهم و جدی را پیش رویِ بایدن و حزب دموکرات قرار داده است. چالشی که اگر دولت کنونی آمریکا نتواند آن را به خوبی مدیریت کند، می تواند در نهایت به هزینه شدن آمریکا در راستای منافع رژیم اسرائیل نیز ختم شود.
موضوعی که چه از جانب سیاست سازان و چه تحلیلگران حوزه سیاست خارجی در آمریکا به خوبی درک شده و میزان قابل توجهِ متون تحقیقی و رسانه ای نیز که در این رابطه در مدت اخیر تولید شده هم گواهی روشن بر اهمیت این مساله برای آمریکایی ها است. از این رو، به طور خاص می توان به 4 چالش محوری دولت افراطی جدید رژیم اسرائیل برای دولت بایدن در آمریکا اشاره داشت.
1: اتخاذ رفتارها و سیاست های غیرقابل توجیه در رابطه با فلسطینی ها
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، یکی از محوری ترین ویژگی های دولت نتانیاهو این است که این دولت به زعم بسیاری از کارشناسان مسائل اسرائیل، در نوع خود جز تندروترین دولت ها در تاریخ این رژیم جعلی است. از این رو شاهدیم که افرادی در این دولت حضور دارند که بعضا مواضع عجیب و غریبی در مورد مسائل مهم و راهبردی به ویژه در قالب منازعات فلسطین و اسرائیل اتخاذ کرده و می کنند.
به عنوان مثال، "بزالِل اسموتریچ"، از چهره های مهم همراه با نتانیاهو در دولت جدید وی، از جمله افرادی است که پیشتر به صراحت گفته "فلسطینی ها یا باید تسلیم در برابر اسرائیل را بپذیرند و یا بمیرند". "اوفیر سافر" از دیگکر متحدان نتانیاهو که اکنون در دولت او نیز حضور دارد از جمله مشهورترین افرادی است که خواستار یهودیسازیِ کامل اراضی فلسطینی ولو با استفاده از زور و اخراج تمامی فلسطینی ها از خانه و کاشانشان است.
"آلماگ کوهن" نیز از جله افرادی است که در راه مقابله با ملت فسلطین، علی رغم اینکه در سازوکارهای سیاسی رسمی رژیم اسرائیل حضور دارد، اقدام به تشکیل گروه های شبه نظامی برای هدف قرار دادن فلسطینی ها و منافع آن ها کرده است. بدتر از همه اینکه "سیمها راتمن" و "ایتامار بن گویر" هم از جمله کسانی هستند که شدیدا خواستار نابودی مسجد الاقصی به عنوان یکی از مهمترین مکان های مقدس برای مسلمانان جهان هستند. جالب اینکه ایتامار بن گویر تشکیلاتی را با نام "اتحادیه دفاع یهودی" ایجاد کرده که خودِ دولت آمریکا نیز آن را در زمره سازمان های تروریستی ارزیابی می کند.
این ها تنها نمونه های کمی از چهره ها و شخصیت های افراطی هستند که در دولت جدید بنیامین نتانیاهو کرسی و سِمت گرفته اند. از این رو، شاهدیم که اکنون عوامل وابسته به رژیم صهیونیستی به صورت آشکارا به مسجدالاقصی حمله می کنند و ایتامار بن گویر به عنوان وزیر امنیت داخلی اسرائیل از آن ها حمایت می کند و یا زمزه هایی دال بر توسعه شهرک سازیهای غیرقانونی اسرائیلی ها در کرانه باختری نیز به گوش می رسد. موضوعی که با مخالفت های جدی دولت آمریکا و اروپا رو به رو شده است.
*پایگاه خبری صهیونیستی "تایمز آو اسرائیل" در گزارشی با اشاره به اقدامات اخیر ایتامار بن گویر وزیر امنیت داخلی رژیم اسرائیل در تحریک تعرض به مسجدالاقصی، به طور خاص به این نکته اشاره کرده که شاید وی آتش افروز باشد، با این حال، نباید فراموش کرد که کبریت را نتانیاهو است که به دست او می دهد.
در این میان، دولت بایدن به طور خاص، رویه های افراطی دولت نتانیاهو را مانعی بزرگ در مسیر ایجاد ثبات و تحقق طرح های صلح مطلوب خود و تعهداتش در قبال تشکیلات خودگردان در اراضی اشغالی می بیند و البته که پیشتر نیز مخالفت های جدی با رویه های غیرقانونی اسرائیل از سوی دولتمردان آمریکایی ابراز شده است.
از این رو، به احتمال فراوان، وزنِ دولت بایدن در ادامه راه در چهارچوب معادله فلسطین و مسائل مرتبط با آن، به واسطه رویه های افراطی دولت جدید اسرائیل، تا حد زیادی کاهش خواهد یافت و بر شدت تنش ها در روابط دو کشور به دلیل تندروی های سیاستمداران صهیونیست در مساله فلسطین و بی توجهی به ابتکارها و سازمان های بین المللی نظیر سازمان ملل متحد در این زمینه، افزوده خواهد شد.
*پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی به این نکته اشاره می کند که عقاید منفی و نژادپرستانه در میان سیاستمداران متحد با نتانیاهو در قالب دولت جدید وی به قدری رایج و شایع است که باید از خود بپرسیم آیا او نخست وزیر یک دولت دستراستی است یا خیر، وی نخست وزیر دولتی به کل نژادپرست است؟
2: بایدن و نگرانی از نفوذ منفی لابی های صهیونیست در سیاست داخلی آمریکا
بر کسی پوشیده نیست که لابی های صهیونیستی از قدرت زیادی در چهارچوب معادلات داخلی آمریکا برخوردار هستند. در این رابطه زمانی "آریل شارون" نخست وزیر و وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در موضع گیری گفته بود که "اگر مردم آمریکا متوجه شوند که اسرائیل تا چه در خاک کشورشان نفوذ دارد، بدون تردید علیه دولت خود قیام خواهند کرد".
از این رو، انتظار می رود که به دلیل تقابل سنتی مواضع حزب دموکرات با تندورهای اسرائیلی و به ویژه نتانیاهو، رژیم اسرائیل از ظرفیت های لابیهای قدرتمند خود در آمریکا علیه دولت بایدن، با همکاری جمهوریخواهان آمریکایی استفاده کند. در این راستا، زمانی می توان ماهیت همدستی و همراهی عمیق جمهوریخواهان با لابیهای اسرائیلی و رژیم آن را بهتر بفهمیم که بدانیم بر اساس نتایج نظرسنجی های رسمی در داخل آمریکا، اسرائیل در حوزه سیاست خارجی برای نخبگان حزب دموکرات و افکار عمومی حامی این حزب، از اولویت نُهم برخوردار است این در حالی است که نخبگان حزب جمهوریخواه و حامیان عمومی این حزب در آمریکا، اسرائیل را یکی از سه اولویت اصلی آمریکا در عرصه سیاست خارجی کشورشان ارزیابی می کنند.
از این رو، عدم همراهی دولت بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی آن با سیاست ها و اقدامات تندرو و افراطی دولت جدید نتانیاهو که نمودهای عینی خود را در روزهای ابتدایی حضور بایدن در کاخ سفید نیز نشان داد، می تواند اسرائیلی ها را تحریک کند تا در عرصه سیاست داخلی آمریکا، حجم بحران ها و چالش ها را برای دولت بایدن افزایش دهند(با استفاده از لابی های خود) و زمینه را برای قدرت گیری مجدد دوستان افراطیون اسرائیلی در واشینگتن فراهم کنند.
*نشریه صهیونیستی "اسرائیل تودی" در گزارشی ضمن اعتراف به این مساله که جهان از روی کار آمدن مجدد نتانیاهو و در عین حال ائتلاف افراطی همراه با وی به قدرت در اسرائیل خوشحال نشده، به طور خاص این دولت را چالشی جدی برای دولت بایدن به ویژه از حیث اتحاد احتمالی آن با لابی های اسرائیلی علیه خود(دولت بایدن) در قالب معادلات سیاست داخلی آمریکا ارزیابی کرده است.
3: بایدن و نگرانی از کنشگری های مخرب اسرائیل در مساله ایران
یکی دیگر از چالش های مهمی که دولت جدید نتانیاهو با توجه به حضور تعداد قابل توجهی از نیروهای افراط گرا در آن برای دولت بایدن به همراه خواهد داشت، می تواند نمودهای خود را در مساله ایران به نمایش بگذارد. نتانیاهو همواره با هرگونه تعامل و دستیابی به توافق با ایران مخالف بوده و تاکید داشته که به طور خاص دولت آمریکا در مساله ایران صرفا باید به برخورد با تهران فکر کند.
این در حالی است که دستگاه سیاست خارجی آمریکا در مواجهه با موضوعات مختلف در این حوزه، منافع ملی آمریکا را ملاک قرار می دهد و لزوما حاضر نیست به گزینه های پرخطرِ صهونیست ها تکیه کند و به مثابه مهرهای برای آن ها کنشگری داشته باشد. شاید نمونه عینی این مساله را بتوان در بحبوحه امضای توافق برجام در سال 2015 میلادی مشاهده کرد. در آن زمان، نتانیاهو و دستگاه های امنیتی و سیاست خارجی رژیم اسرائیل هر کاری که می توانستند انجام دادند تا توافق با ایران به سرانجام نرسد.
با این همه، بایدن به خوبی می داند که رژیم اسرائیل در قالب مسائل ایران به ویژه معادله اتمی این کشور، یک خرابکارِ به تمام معنا است و موارد متعددی نیز وجود دارند که نتانیاهو و متحدان وی در اراضی اشغالی با انجام ترور و خرابکاری علیه دانشمندان و تاسیسات اتمی کشورمان، عملا معادله هسته ای ایران را پیچیده و پیچیده تر کرده اند.
از این رو، در شرایط کنونی نیز که امیدها جهت احیای برجام تا حد زیادی کاهش یافته و روند پیشرفت های اتمی تهران نیز همچنان ادامه دارد، امکان انجام ماجراجویی از سوی رژیم اسرائیل علیه ایران، تا حد زیادی بالاست. مساله ای که در سطح کلان نه در راستای منافع آمریکا و نه اسرائیل است. با این حال، افراط گرایان صهیونیست نشان داده اند که در اقدامات خود علیه ایران، این محاسبات را در نظر نمی گیرند و صرفا اقدام به خلق تنش و بحران های کور می کنند.
این مساله در شرایطی که دولت بایدن به دنبال تغییر نقطه تمرکز خود از خاورمیانه به شرق آسیا و مقابله با چیناست، می تواند خسارت ها و تبعات سنگینی را برای واشینگتن به همراه داشته باشد.
*روزنامه صهیونیستی "اورشلیم پست" در تحلیلی به صراحت مرگ قطعی توافق برجام و اطمینان خاطر نتانیاهو و دولت جدیدش از این مساله را، عامل از بین رفتن حجم زیادی از اختلافات و تضادها میان نتانیاهو و بایدن در آینده ارزیابی می کند.
4: دولت بایدن و نگرانی از تنش زایی منطقه ای فزاینده رژیم اسرائیل
در نهایت باید گفت که نباید فراموش کنیم که لقب اصلی نتانیاهو در اراضی اشغالی، "آقای امنیت" است. وی این لقب را به واسطه سال ها تلاش جهت ایجاد ناامنی در اراضی اشغالی و منطقه خارومیانه و سپس معرفی خود به عنوان فردی که می تواند شرایط را سامان دهد، کسب کرده است.
در واقع، نتانیاهو با زیرکی، نگرانی و دغدغه اصلی شهروندان صهیونیست که همان نداشتن امنیت است را شناسایی کرده و سرمایه سیاسی خود را در دوره های زمانی مختلف روی آن قمار می کند. در این چهارچوب و در سطحی کلان، انتظار می رود که دولت نتانیاهو نَه فقط در مورد مساله فلسطین یا مسائل مرتبط با ایران، بلکه در اقصی نقاط خاورمیانه دست به کنشگری هایی بزند تا از این طریق، شدت آشفتگی و ناامنی ها را افزایش دهد و سپس در این فضا، وی سناریوی همیشگی خود که همان به اصطلاح ایجاد امنیت است را دنبال خواهد کرد و سعی میکند خود را به مثابه ناجی اسرائیل معرفی نماید.
*خبرگزاری "سی ان ان" در گزارشی با اشاره به رویه های تند دولت جدید نتانیاهو، به طور خاص به این نکته اشاره می کند که این مساله نه تنها دولت آمریکا، بلکه عملا برخی دولت های عربی همراه با آن(اسرائیل) را نیز دچار بهت و سردرگمی کرده و آن ها هم انتظارِ آغاز دور تازه ای از تنشزایی از سوی تل آویو نه تنها در مسله فلسطین بلکه در کل منطقه خاورمیانه را دارند.
رویکردی که در شرایط فعلی با توجه به تداوم جنگ اوکراین، آسیبپذیربودن بازارهای انرژی جهان و البته شکنندگی موقعیت و نفوذ ژئوپلیتیک آمریکا به ویژه در منطقه خاورمیانه، می تواند به نقطه آغاز تضعیف هژمونی ادراکی و متصور آمریکا در عرصه بین المللی تبدیل شود و آن را به شدت نزد متحدان بین المللی اش بیاعتبار سازد.