پس از انفجار در داخل فرماندهی پلیس استان قندهار، روایت متعددی عنوان شد. «اسدالله جمشیدی» سخنگوی فرماندهی پلیس استان قندهار اعلام کرد: «این انفجار ناشی از مواد منفجره قدیمی بود که در داخل فرماندهی پلیس استان قندهار نگهداری میشد که بر اثر آن چهار نفر زخمی شدند.» وی اشارهای به هویت افراد مجروح نکرد و تنها از چهار زخمی سخن گفت و افزود: مهمات قدیمی که در یک مجموعه مربوط به ریاست مبارزه با مواد مخدر فرماندهی پلیس قندهار انبار شده بود، منفجر شد. با این حال برخی رسانههای محلی گفتند پس از وقوع این انفجار، ستونی از دود از داخل فرماندهی پلیس قندهار به هوا برخواست. برخی از منابع دیگر در قندهار، انفجار در این شهر را ناشی از حمله هوایی هدفمند هواپیمای بدون سرنشین به یک انبار مهم تجهیزات نظامی طالبان عنوان کردند، نه انفجار مهمات قدیمی. حمله ای که در آن، علاوه بر اینکه بخش قابل توجهی از تجهیزات نظامی آمریکایی منهدم شد، پیامی واضح را هم به ملاهبتالله آخوندزاده رهبر طالبان منتقل کرد. پس از این انفجار قندهار بود که سراج الدین حقانی پس از مدتها، در مقابل دوربین ظاهر شد و با مولوی عبدالکبیر در کابل دیدار کرد. گفته میشود در این دیدار در مورد طرح پیشنهادی سازمان ملل به طالبان در رابطه با آینده افغانستان و طالبان گفتگو صورت گرفت. طرحی که به طالبان ارائه شده، مدتهاست که در محافل سیاسی بر سر زبان هاست و انتظار عمومی این است که در صورت اجرای آن، در یک اجماع بین المللی شبیه آنچه که در اجلاس بن در آلمان 1380 اتفاق افتاد، یک ساختار فراگیر حکومتی برای افغانستان تعریف شود که البته طالبان، پایه اصلی این ساختار حکومتی خواهند بود. تا کنون، مقدمات اجرای طرح مذکور، طی چند مرحله فراهم شده است. غربالگری رهبران طالبان توسط آمریکا بخشی از آن مقدمات و ساماندهی برخی چهرههای تکنوکرات به منظور نقش گرفتن در ساختار آینده حکومت مقدمه دیگر بوده است.
نزدیک به سه سال و هشت ماه از حکومت دوم طالبان بر افغانستان میگذرد و مقامات طالبان در حالی مدعیاند که حکومتشان، همهشمول(فراگیر) و از مشروعیت مردمی برخوردار است که سراجالدین حقانی وزیر کشور حکومت طالبان، نسبت به برخی موضوعات نظیر انحصار در قدرت، ممنوعیت آموزش و تحصیل دختران، نوع رویکرد و نحوه مناسبات با آمریکا و موارد این چنینی از ملاهبتالله آخوندزاده رهبر طالبان انتقاد کرده است. همین انتقادات موجب شد تا زمزمه تغییر پست سراجالدین حقانی مطرح شود و حقانی نیز از اوایل بهمن ماه ۱۴۰۳ تا اواخر اسفند از افغانستان خارج شود. البته ذبیحالله مجاهد سخنگوی طالبان، دلیل غیبت سراجالدین در جلسات قندهار را موضوعاتی نظیر تداوی یا درمان، انجام حج عمره و ... عنوان کرد، اما در هر حال یکی از دلایل اصلی این مساله، به اختلافات درونی حکومت طالبان مربوط میشود.
روابط طالبان و پاکستان از ابتدای اعلام موجودیت طالبان تا پیش از بازگشت به قدرت در سال 1400 هـ .ش، روابطی نزدیک و عمیق بوده است. پس از تشکیل حکومت دوم طالبان به دلایلی ازجمله حمایتهای امارت اسلامی از TTP و تشدید حملات این گروه در پاکستان، تنشهای لفظی میان طالبان و پاکستان تشدید شده و به درگیریهای مرزی و اخراج اتباع افغانستانی از پاکستان منجر شده است. اما با توجه به سابقۀ طولانی ارتباطات طالبان و پاکستان و از طرفی نیازهای متقابل آنان به یکدیگر، تنشهای اخیر آنان چندان عمیق به نظر نمیرسد (سطح تاکتیکی) و بعید است که بتواند روابط راهبردی طالبان و پاکستان را پایان دهد. ر این اساس، در صورت عدم کنشگری عامل خارجی (کشورهای منطقه و فرامنطقه)، امکان تعمیق تنشها و وقوع آغاز مرحلۀ تقابل جدی نظامی میان افغانستانِ تحت تسلط طالبان و پاکستان در مقطع کنونی نامحتمل است.
در عصر کنونی، به دلایل متعدد تحولات غرب آسیا (سوریه، لبنان، غزه و فلسطین و...) هم از تحولات افغانستان تاثیرپذیر و هم بر آن اثرگذار است. ارتباط ایدئولوژیک میان طالبان و هیئت تحریرالشام یکی از دلایلی است که عده ای معتقدند طالبان خود را با این گروه همسو میبیند. طالبان در افغانستان از دستاوردهای سیاسی و نظامی هیئت تحریر شام در سوریه استقبال کرده و ابراز امیدواری کرده که این تحولات به تأسیس یک «حکومت اسلامی» در سوریه منجر شود.هرچند افغانستان و سوریه داستانی مشابه دارند و هر دو در روز یکشنبه سقوط کردند، هر دو در ۱۱ روز تصرف شدند و رهبران هر دو کشور فرار کردند؛ اما طالبان به تعبیری پس از چهار دهه مبارزه با اشغالگران شوروی سابق و سپس نیروهای آمریکایی، آمریکا را وادار به مذاکره مستقیم با طالبان، امضای توافقنامه دوحه و سپس خروج از افغانستان کردند؛ اما قصه تحریرالشام در سوریه جداست. به لحاظ مشی سیاسی و نوع حکومتداری، حکومتداری طالبان بر اساس اجرای شریعت، حکومت انحصاری در قلمرو افغانستان، براساس فقه حنفی و عدم وابستگی به بیگانگان و حمایت از مردم مظلوم غزه و فلسطین است، اما مشی حکومتداری تحریرالشام، سلفیگری و عدم استقلال سیاسی و تشکیل حکومت ضعیف و عدم دشمنی با رژیم صهیونیستی است.
پس از آغاز حکومتداری دوم طالبان در 24 مرداد 1400، داعش خراسان بهعنوان یک گروه شورشی با امارت اسلامی طالبان در قامت یک دولت، به تقابل پرداخت. داعش در این مسیر با استفاده از ظرفیتهای ذیل، بهتدریج بر حجم عملیاتهایش علیه نیروهای طالبان، زیرساختهای دولتی و همچنین غیرنظامیان افزود تا ضمن مطرح ساختن خود در منطقه، دولت طالبان را در تأمین امنیت ناتوان نشان داده و بر فشارهای داخلی و خارجی بر این دولت بیفزاید.
اهمیت هیدروپلیتیکی افغانستان اگرچه فرصتهای مناسب و اهرمهای فشار سیاسی را برای دولتهای این کشور خلق کرده است اما در صورت عدم استفاده مناسب از آن (اولویت قراردادن مدیریت آبهای فرامرزی و عدم رعایت ملاحظات همسایگان)، دخیل کردن کشورهای فرامنطقه و در مجموع سیاسیسازی آبهای مشترک با همسایگان، میتواند در کنار بحرانهای دیگر که این کشور را سالها از مسیر توسعه و ثبات سیاسی دور نگه داشت، سبب ایجاد بحران تازهای در این جغرافیا شود.