دکترین جنگ و صلح؛
در منظومه تحلیلی و راهبردی، برخی عبارات کلیدی صرفاً یک توصیه اخلاقی یا مدیریتی نیستند، بلکه یک «دستور عملیات» برای خنثیسازی پیچیدهترین دکترینهای دشمن محسوب میشوند. تأکید اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار هیئت دولت مبنی بر لزوم غلبه «روحیه کار و تلاش» بر حالت «نه جنگ، نه صلح»، دقیقاً از همین جنس است. این گزاره، نقطه آشکارساز یک تقابل عمیق میان «اراده انقلابی برای پیشرفت» و «استراتژی فرسایشی نظام سلطه» برای تحمیل رخوت و استیصال بر کشور است. برای رمزگشایی از ابعاد این تقابل، باید ابتدا ماهیت دکترین «نه جنگ، نه صلح» را به درستی صورتبندی کرد.
«نه جنگ، نه صلح» یک وضعیت تصادفی یا محصول بیتصمیمی داخلی نیست؛ بلکه یک پروژه مهندسیشده و هدفمند است که در اتاقهای فکر دشمن طراحی و از طریق ابزارهای جنگ ترکیبی به کشور تزریق میشود. هدف اصلی این دکترین، ایجاد یک «خلاء استراتژیک» است؛ وضعیتی برزخی که در آن، کشور نه درگیر یک نبرد تمامعیار نظامی است که تمام ظرفیتهای خود را بسیج کند و نه در صلحی پایدار به سر میبرد که بتواند با آرامش بر توسعه و سازندگی متمرکز شود. این حالت تعلیق، مطلوبترین سناریو برای دشمن است، زیرا بدون شلیک حتی یک گلوله، مؤلفههای قدرت ملی را از درون دچار فرسایش کرده، امید اجتماعی را به محاق میبرد و کشور را در یک چرخه بیعملی و انتظار فلجکننده گرفتار میسازد. عملیات روانی مستمر در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی، بازوی اجرایی اصلی برای القای این حس استیصال است؛ جایی که هر دستاوردی کوچکنمایی و هر مشکلی به بحرانی لاعلاج تبدیل میشود تا جامعه باور کند که هیچ راهی جز تسلیم یا فرسودگی وجود ندارد.
کد خبر: ۳۲۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۲۰