نمایش اقتدار یمنیها در جنگهای اخیر و نقش برجسته آنها در منطقه، موضوعی است که توجه بسیاری از تحلیلگران سیاسی و نظامی را به خود جلب کرده است. این اقتدار نه تنها در مقابله با دشمنان داخلی و خارجی بلکه در خنثیسازی اهداف بزرگ قدرتهای جهانی همچون آمریکا و اسرائیل نیز به چشم میخورد. در ادامه به بررسی ابعاد مختلف این اقتدار و عوامل مؤثر در موفقیتهای یمنیها پرداخته میشود.
تفاوت جنگ یمنیها با اسرائیلیها
یکی از نکات مهم در تحلیل جنگ یمنیها، تفاوتهای اساسی این نبردها با جنگهای اسرائیلیها است. اسرائیل به طور عمده بر پایه تکنولوژی پیشرفته و حمایتهای گسترده بینالمللی، به ویژه از سوی ایالات متحده توانسته است قدرت نظامی خود را تقویت کند. اما یمنیها با وجود کمبود منابع مالی و تکنولوژی پیشرفته، توانستهاند با تکیه بر ایمان مستحکم، اراده و انگیزه انقلابی، تاکتیکهای هوشمندانه و استفاده از ابزارهای جنگی بومی، دشمنان خود را به چالش بکشند. این تفاوت نشاندهنده روحیه مقاومتی است که در میان یمنیها وجود دارد و آنان را به نیرویی غیرقابل پیشبینی تبدیل کرده است.
نقش محور مقاومت انصارالله
انصارالله به عنوان یکی از ارکان اصلی محور مقاومت در منطقه، نقش کلیدی در جلوگیری از تحقق اهداف اسرائیل و آمریکا در یمن ایفا کرده است. این گروه با بهرهگیری از مدیریت جهادی و برنامهریزی دقیق، توانسته است نه تنها از تجاوزات خارجی جلوگیری کند بلکه به عنوان یک نیروی مؤثر در معادلات منطقهای ظاهر شود. انصارالله با ایجاد اتحاد میان گروههای مختلف یمنی و تقویت روحیه مقاومت در میان مردم، توانسته است مانعی جدی بر سر راه اهداف قدرتهای بزرگ ایجاد کند.
شکست ائتلاف دریایی علیه یمنیها
یکی از برجستهترین موفقیتهای یمنیها، شکست ائتلاف دریایی تشکیلشده علیه آنهاست. این ائتلاف که با حمایت کشورهای غربی و برخی از کشورهای عربی منطقه شکل گرفت، هدف اصلی خود را محاصره اقتصادی و نظامی یمن قرار داده بود. اما یمنیها با استفاده از تاکتیکهای هوشمندانه و بهرهگیری از موشکهای پیشرفته بومی، توانستند این محاصره را به چالش بکشند. حملات دقیق به کشتیهای جنگی و نفتکشهای دشمن، نشاندهنده توانایی بالای یمنیها در مدیریت و هدایت جنگ دریایی است. در همین زمینه جالب است بدانیم که نشریه اکونومیست در گزارشی به تحولات دریای سرخ پرداخته و اعلام کرده است که با توجه به عملیات پشتیبانی نیروهای مسلح یمنی از جنگ غزه، تعداد کشتیهای آمریکایی در این منطقه کاهش چشمگیری داشته است. در مقابل، حضور کشتیهای چینی در دریای سرخ افزایش یافته است.
توانایی جنگیدن همزمان در چند جبهه
یکی دیگر از مولفههای قدرت یمنیها، توانایی آنها در مقابله همزمان با چند جبهه است. یمنیها نه تنها با ائتلاف دریایی و حملات اسرائیل مقابله کردهاند بلکه در جنگ داخلی نیز توانستهاند موضع خود را حفظ کنند. این توانایی ناشی از مدیریت جهادی انصارالله و هماهنگی بالای نیروهای نظامی و مردمی است. چنین قابلیتی نشاندهنده انسجام داخلی و روحیه بالای مبارزاتی در میان یمنیهاست.
مدیریت جهادی و مولفههای قدرت
مدیریت جهادی که توسط رهبران انصارالله اعمال میشود، یکی از عوامل کلیدی موفقیت یمنیهاست. این نوع مدیریت بر پایه اصول اسلامی، روحیه انقلابی و عدالتمحوری بنا شده است. رهبران انصارالله با تاکید بر اتحاد میان اقوام و قبایل مختلف یمنی، توانستهاند یک نیروی منسجم و قدرتمند ایجاد کنند. مولفههای قدرت یمنیها شامل ایمان قوی، انگیزه مبارزاتی بالا، استفاده هوشمندانه از منابع محدود و بهرهگیری از تکنولوژیهای روز دنیا است.
انگیزه و شور انقلابی
یکی از ویژگیهای بارز یمنیها، انگیزه و شور انقلابی آنهاست که ریشه در تاریخ مبارزات این ملت دارد. مردم یمن همواره در برابر تجاوزات خارجی ایستادگی کردهاند و این روحیه مقاومت به نسلهای جدید نیز منتقل شده است. این انگیزه قوی باعث شده است که یمنیها حتی در شرایط سخت اقتصادی و نظامی نیز امید خود را از دست ندهند و با تمام توان برای دفاع از کشورشان مبارزه کنند.
هوشمندی حوثیها در استفاده از تکنولوژی
یکی دیگر از نکات برجسته در موفقیت یمنیها، هوشمندی حوثیها در استفاده از تکنولوژیهای نوین است. آنها با بهرهگیری از پهپادها و موشکهای پیشرفته بومی، توانستهاند ضربات سنگینی به دشمن وارد کنند. حملات دقیق به اهداف نظامی و اقتصادی دشمن نشاندهنده دقت نظر بالای حوثیها در طراحی عملیات نظامی است. این توانایی نه تنها قدرت بازدارندگی یمنیها را افزایش داده بلکه جایگاه آنها را در معادلات منطقهای تقویت کرده است.
تکنیکها و تاکتیکهای جنگیدن
یمنیها با استفاده از تاکتیکهای نامتقارن و تکنیکهای خلاقانه جنگی، توانستهاند دشمنان خود را غافلگیر کنند. تاکتیکهایی همچون حملات ناگهانی، استفاده از تونلها، کمینگذاری دقیق و حملات پهپادی، بخشی از روشهایی است که یمنیها برای مقابله با دشمنان به کار گرفتهاند. این تاکتیکها نشاندهنده هوش نظامی بالای نیروهای یمنی است که توانستهاند با وجود محدودیتهای فراوان، موفقیتهای چشمگیری کسب کنند.
فرماندهی جهادی
اقتدار یمنیها در جنگهای اخیر نه تنها نتیجه ایمان قوی و انگیزه مبارزاتی آنهاست بلکه حاصل مدیریت و فرماندهی جهادی، استفاده هوشمندانه از تکنولوژی و تاکتیکهای خلاقانه جنگی نیز میباشد. این عوامل باعث شده است که یمن به یکی از بازیگران تاثیرگذار در معادلات منطقهای تبدیل شود. مقاومت یمنیها نه تنها مانعی جدی بر سر راه اهداف آمریکا و اسرائیل ایجاد کرده بلکه الگویی برای دیگر ملتهای تحت ستم نیز فراهم آورده است.
فرماندهی جهادگرایانه و مقاومت مثال زدنی یمنیها در چند وقت اخیر باعث شده است که با کمترین هزینه ممکن، آسیب فراوانی متوجه ساختار و اقتصاد و ارکان قدرت غربیها وارد بیاید. مجموع خسارات وارده در طی حملات در دریای سرخ در سال ۲۰۲۴، طبق گزارش اکونومیست، به حدود ۲۰۰ میلیارد دلار تخمین زده شده است. این در حالی است که مجموع تولید ناخالص داخلی یمنها در مدت مشابه کمتر از 50 میلیارد دلار طبق ارزیابیهای صندوق بین المللی پول برآورد شده است.
گفتنی است که یمنیها با توجه به قدرت و اقتداری که در سال گذشته از خود نشان دادهاند آمادهاند تا برای دفاع از آرمان فلسطین هرگونه هزینهای را پرداخت کنند. اما به هرحال توافق آتش بس باعث میشود که یمنیها نیز در ادامه دادن به حملات خود علیه صهیونیستها تأمل مجددی انجام دهند. در همین زمینه طبق نظر یمنیها توافق اخیر در غزه به معنای پایان جنگ است، اما پایان درگیریها را تضمین نمیکند. این توافق مشروط به تعهد رژیم اشغالگر به اجرای مفاد آن است. با این حال، رژیم صهیونیستی همانطور که در گذشته نشان داده، معمولاً از اجرای تعهدات خود طفره میرود. وجود فشار مستمر و مداوم از سوی یمنیها باعث میشود ضمانت اجرایی این توافق بیش از پیش گردد.
در این میان، نقش جبهه پشتیبانی یمن در این تحولات بسیار قابل توجه بوده است. این جبهه توانست هزینههای سنگین نظامی و اقتصادی بر رژیم اشغالگر و همپیمانانش تحمیل کند و تأثیرات عمیقی بر معادلات منطقهای بگذارد. محمد البخیتی، یکی از رهبران یمنی، اعلام کرده که هیبت رژیم صهیونیستی و حامی اصلی آن، یعنی آمریکا، شکسته شده است. او تأکید کرد که یمن آماده ورود به هر نبرد احتمالی در آینده است و از آمادگی برای مقابله با هرگونه تهدید خبر داده است. موضوعی که به صراحت خبر از تغییر معادلات منطقهای به نفع جبهه مقاومت است. بنابراین در مجموع، این تحولات بیانگر تغییر در موازنه قدرت در منطقه و تضعیف موقعیت رژیم اشغالگر و حامیان آن است.