۲۰۲۴ ۲۱ November - پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
کد خبر: ۲۲۵۹
۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۲
نبرد روایت‌ها؛

جنگی فراتر از میدان

۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۲
نویسنده : رامین نصیری کارشناس مسائل بین الملل

بیش از یکسال از جنگ غزه می‌گذرد و همچنان جهانیان در برابر جنایات و تجاوزات بی حد و حصر اسرائیلی‌ها بر علیه فلسطینی‌ها بهت زده و حیران و منفعل در حال تماشای صحنه هستند. در این نبرد نا برابر اگرچه سکانس‌هایی تاریخی و حماسه ساز همچون سکانس نبرد آخر یحیی سنوار به یادگار مانده است اما مشخصاً رژیم صهیونیستی با هر گونه روایت گری جنگ که در آن واقعیت‌ها و حقیقت میدان نبرد روایت می‌شود به شدت برخورد کرده و در پاره‌ای از موارد دست به ترور و قتل عام راویان حق و حقیقت بدون در نظر گرفتن هیچ ملاحظه انسانی و یا حقوق بشری می‌کند. در این خصوص بر آن شدیم مصاحبه‌ای را با جناب آقای رامین نصیری، کارشناس مسائل بین الملل صورت داده و پیرامون این موضوع برخی سوال‌ها پرسیده شود.
چرا رژیم صهیونیستی در برابر نشر و اشاعه اخبار مربوط به جنگ این چنین برآشفته شده و اجازه نمی‌دهد که اخبار جنگ مخابره شود؟
در پاسخ باید گفت اولاً روایت حقیقت جنگ هم در جبهه مقاومت و هم در جبهه خود صهیونیست‌ها به ضرر صهیونیست‌ها و شخص نتانیاهو است؛ چرا که روایت حقیقت جنگ نشان می‌دهد که چگونه محور مقاومت و گروه مقاومت حماس توانستند تا با استفاده از کمترین امکانات و با داشتن محدودیت‌ها و کمبودها و تحریم‌های همه جانبه در برابر ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونی این چنین جانانه و دلاورانه مقاومت کنند و در سطح راهبردی اجازه ندهند که رژیم به اهداف اعلام شده خود برسد. همچنین روایت واقعیت‌های جنگ به ضرر خود صهیونیست‌ها و نتانیاهو هم هست چرا که نشان می‌دهد که در مدیریت و فرماندهی جنگ صهیونیست‌ها فشلی و ناکارآمدی برجسته‌ای دارند. سیستم فرماندهی، کنترل و مدیریت از هم گسیخته و ناکارآمد صهیونیست‌ها در صورتی که بایکوت نشود و افکار داخلی رژیم صهیونی از آن مطلع شوند بدون شک می‌تواند تا باعث غوغایی در سطح رهبری نظامی و محلی اشغالگران و شهرک نشینان گردد. البته اکنون هم صداها و داد خود صهیونیست‌ها بلند شده است، مبنی بر اینکه تاکتیک‌های ارتش چه در غزه و چه در جبهه لبنان ناکارآمد است. افزایش تلفات رژیم و ناتوانی در رسیدن به اهداف جنگی، ناشی از تاکتیک‌هایی است که ارتش به کار می‌برد و گروه‌های مقاومت بر آنها واقف هستند.
نکته دوم این است که همین که رژیم صهیونیستی دست به ترور خبرنگاران و راویان حقیقت می زند نشان می‌دهد که رژیم شکست خورده است. به راستی که اگر رژیم در رسیدن به اهداف خود با شکست رو به رو نمی‌شد و می‌توانست تا ادعاهای خود را به واقعیت نزدیک کند چه نیازی به پنهان کاری و بایکوت رسانه‌ای آن داشت. پس بنابراین به نظر می‌رسد که رژیم صهیونی با این ترورهای جنایت کارانه کاملاً نشان می‌دهد که در این جنگ نا برابر به‌رغم حمایت و پشتیبانی ایالات متحده و جبهه غرب اما شکست خورده و مغلوب جبهه مقاومت شده است.
نکته سوم هم این است که ارتش اشغالگر در مورد تعداد نیروها با مشکل جدی روبروست تا جایی که مجبور شده نیروهایی را از مناطق دیگر منتقل کند. مثلاً تیپ کفیر را که ستون منطقه غربی کرانه باختری است، به غزه اعزام کرده است. بنابراین روایت واقعیت‌های جنگ باعث می‌شود تا روحیه سربازان و ارتش رژیم به کلی از بین رفته و در نتیجه در بکارگیری نیروهای تازه نفس به مشکل جدی بر بخورد. بنابراین رژیم سعی دارد تا با پنهان کاری واقعیت‌ها، مسائل و روند میدانی را به شیوه و سبکی که خود می‌پسندد روایت کند.
نکته پایانی اینکه روایت واقعیت‌های جنگی باعث می‌شود که میزان ظلم و جنایات رژیم بر همگان آشکار شود. همچنین مظلومیت و حقانیت جبهه مقاومت نیز در برابر جهانیان آشکار می‌شود. هر چند که هم اکنون نیز در کشورهای مختلف مردم با تظاهرات و راهپیمایی‌های خود سعی می‌کنند تا اعتراضات خود را بر علیه سیاست‌های نتانیاهو اعلام کنند و همچنین جنگ و نسل کشی فلسطینی‌ها را محکوم کنند اما با روایت‌های واقعی و نزدیک از میدان نبرد مطمئناً این دست فعالیت‌های بشر دوستانه ملت‌ها افزایش پیدا کرده و تشت رسوایی صهیونیست‌ها بر زمین کوبیده خواهد شد.
چگونه است که مردم در اروپا بر علیه نتانیاهو و رژیم صهیونیستی اعتراض می‌کنند اما دولت مردان اروپایی و آمریکایی حامی نتانیاهو و رژیم صهیونیستی هستند؟
پاسخ این سؤال این است که درست است که اسرائیل سعی دارد تا با لاپوشانی حقایق و بایکوت رسانه‌ای، روایت سازی کرده و ماجرا را آن گونه که خود دوست دارد نشان بدهد اما وجدان‌های بیدار بشریت و فطرت خداجو و حقیقت جوی انسانی نیز در مقابل قرار دارد و وقایع را آن گونه که هست می‌بیند. همچنین میزان ظلم و جنایات صهیونیست‌ها به حدی بالا رفته است که دیگر واقعاً نمی‌توان به هیچ وجهی آن را کتمان کرد. در این جا دو سیاست اعلامی و اعمالی مطرح می‌شود که دولت‌ها در برابر این ظلم و جنایت‌ها از خود نشان می‌دهند. عمدتاً دولت‌های اروپایی و آمریکایی در صحبت‌ها و مواضع خود و در سیاست‌های اعلامی خود بیان می‌کنند که مخالف افراطی گری، تجاوز و ظلم و جنگ هستند در حالی که در سیاست‌های اعمالی خود به وضوح نشان داده‌اند که نه تنها مخالف آن نیستند بلکه برعکس پشتیبان و حامی جنایات رژیم صهیونیستی نیز هستند. دلیل این حمایت‌ها را نیز می‌توان در چندین عامل مختلف جست و جو کرد؛ وجود لابی‌های صهیونیستی، به دلایل ژئوپلیتیکی، به دلایل تمدنی، به دلایلی همانند مهار صهیونیست‌ها و غیره. اما مردم غرب و آمریکا توحش صهیونیست‌ها را به عینه می‌بینند و خواستار برخورد و مخالفت با آن هستند.
به تازگی شاهد تنش و درگیری‌هایی میان مردم اروپایی و صهیونیست‌ها در هلند و فرانسه بوده‌ایم. پس از رفتار خشونت‌آمیز تماشاگران افراطی تیم مکابی اسراییل در آمستردام و حمله به مردم محلی، این بار در فرانسه تماشاگران صهیونیست در ورزشگاه استاد دوفرانس به تماشاگران محلی حمله کردند. پیش از این، رئیس پلیس پاریس اعلام کرده بود که استفاده از پرچم فلسطین در مسابقه تیم ملی فوتبال فرانسه و اسراییل ممنوع است. اما پس از بازی میان تیم‌های مکابی تل‌آویو و آژاکس آمستردام، هواداران صهیونیست پرچم فلسطین را پاره کرده و شعارهای ضد فلسطینی سر دادند که با واکنش شدید شهروندان هلندی، از جمله جوانان مسلمان، مواجه شد. اسرائیلی‌ها همچنین در آستانه بازی فوتبال بین فرانسه و اسرائیل، جشنی با عنوان «اسرائیل الی الابد» در خیابان‌های پاریس برگزار کردند که واکنش‌های فلسطینیان و حامیان فلسطین را به دنبال داشت. این رویداد که یک روز پیش از بازی فرانسه و اسرائیل توسط برخی شخصیت‌های راست‌گرای افراطی صهیونیست در پایتخت فرانسه برگزار شد، موجب واکنش تند حامیان فلسطین و بروز درگیری‌های پراکنده با تعدادی از شرکت‌کنندگان شد و خبر از آن می‌داد که نفرت و انزجار عمومی از صهیونیست‌ها فرا سرزمینی و فرا جغرافیایی شده است. دیگر برای اسرائیلی‌ها هیچ جایی امن نیست و دیگر کسی صهیونیست‌ها را قبول نمی‌کند و نمی‌پذیرد.
همچنین هفته پیش بود که خشونت‌طلبی هواداران تیم مکابی تل‌آویو و نمایش وارونه وقایع آمستردام توسط رسانه‌های غربی، همراه با تلاش برای قربانی جلوه دادن اسراییل و توجیه حمایت از این رژیم به‌وضوح دیده شد. رویکرد دوگانه و نفاق‌گونه غرب در برابر جنایت‌های اسراییل در خاورمیانه موجب شده تا آنها در کشورهای خود نیز با پیامدهای نفرت‌پراکنی و خشونت صهیونیست‌ها روبه‌رو شوند. نسل‌کشی اسراییل و قتل‌عام مردم فلسطین، عواقب جدی برای این رژیم و حامیان غربی‌اش در آینده خواهد داشت. وقایع آمستردام و واکنش مقام‌های اروپایی باری دیگر احساس مصونیت از مجازات را برای اسراییل فریاد می‌کند. تخریب کامل غزه، بمباران بیمارستان‌ها و مراکز درمانی، کشتار خبرنگاران، و بستن راه‌های ورود مواد غذایی و دارویی به معنای نقض آشکار قوانین بین‌المللی بشری است. شکاف میان اظهارات و سیاست‌های اتحادیه اروپا در برابر توحش صهیونیستی نشان می‌دهد که حمایت بی‌قید و شرط آنها از اقدامات اسراییل ممکن است برای خود اروپا هزینه‌زا باشد. همچنان که هم اکنون افزایش تنش و نزاع خیابانی یکی از نشانگان این هزینه ساز بودن برای اروپایی‌هاست.
با توجه به شرایط میدانی و جنگ رسانه‌ای چه آینده‌ای برای این نبرد تصور می‌شود؟
پاسخ این است که باید بدانیم که میدان و نبرد دارای فراز و نشیب است. بدین معنا که یک روز دست بالا را محور مقاومت دارد و یک روز ممکن است که رژیم صهیونیستی بتواند موفقیت‌هایی را کسب کند اما در سطح راهبردی و استراتژیک موفقیت و پیروزی با جبهه مقاومت بوده است و رژیم نتوانسته است که موفقیت راهبردی کسب کند. نکته دیگر این است که گستردگی جبهه مقاومت باعث می‌شود که در تحلیل‌ها باید دقت شود که در کدام جبهه وضعیت چگونه است. بدین معنا که ممکن است که در جبهه لبنان ضربات دردناک و سختی را صهیونیست‌ها بخورند اما در جبهه غزه هم توانسته باشند که پیشروی‌هایی بکنند. بنابراین در سطوح تحلیلی خود همواره باید این نکته را مد نظر قرار داد که جغرافیای نبرد بر علیه صهیونیست‌ها گسترده و چند بعدی است. نکته مهم دیگر این است که تا زمانی که رژیم صهیونیستی اقدام به بایکوت رسانه‌ای می‌کند و تا زمانی که خبرنگاران را ترور می‌کند نشان می‌دهد که جبهه مقاومت عملکرد بهتری داشته است و پیروز شده است و رژیم شکست خورده است. هم چنان که همواره در تحلیل‌ها گفته می‌شود که راهبرد ترور رژیم صهیونیستی به معنای استیصال و شکست رژیم است.
از سوی دیگر رژیم صهیونیستی با حمله به منطقه رأس النبع بیروت، «محمد عفیف» مسئول روابط رسانه‌ای حزب الله لبنان را به شهادت ‌رساند، و این نشان می‌دهد که جبهه مقاومت به رغم چالش‌های بسیاری که با آن‌ها رو به رو است اما توانسته است که مأموریت‌ها و رسالت‌های رسانه‌ای خود را به صورت مطلوبی انجام دهد که این چنین لشکر یزیدی صهیونیستی را مجاب به انتقام گرفتن و به شهادت رساندن مسئول تیم رسانه‌ای حزب الله کرده است. هرچند که محمد عفیف در تلاش برای ایجاد یک جبهه رسانه‌ای قوی و منسجم، به بسیج افکار عمومی علیه تهدیدات رژیم اسرائیل و آمریکا پرداخت و نقش مهمی در افزایش همبستگی جبهه مقاومت ایفا کرد و امروز فقدان این شخصیت برجسته خبری و رسانه‌ای جبهه مقاومت بسیار دردناک و محزون کننده است اما پیوند کلیدی مقاومت با رسانه‌ها و همچنین بازتاب فعالیت‌ها و مبارزات مشروع جبهه مقاومت با صهیونیست‌ها و ادامه راه این شهید بزرگوار هرگز به پایان نمی‌رسد و مقاومت اثبات کرده است که با از دست دادن شهدای بزرگ خود، رویش‌های تازه‌ای از جوانان و مجاهدان را خواهد داشت که با عزم و اراده‌ای پولادین و با صلابت مصمم‌تر به ادامه راه این شهدا و جبهه مقاومت پای کار هستند.
همچنین می‌بایست به سفرهای دیپلماتیک فرستاده ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی به سوریه و لبنان و نقش آن در آینده این نبرد اشاره داشت که همه طرح ریزی ها و برنامه ریزی های دشمنان را با شکست مواجهه می‌سازد. سفرهای گاه و بی گاه وزیر محترم امور خارجه ایران به لبنان و حمایت از جبهه مقاومت و همچنین سفر وزیر وفاع ایران به سوریه و اعلام مواضع حمایتی رسمی تهران از بیروت نشان دهنده عزم و اراده واقعی ایران برای حمایت از جبهه مقاومت و به ویژه حزب الله لبنان است. همچنین این سفرها به راستی تمام عملیات‌های روانی دشمنان که در سطح گسترده در منطقه و به ویژه لبنان بر علیه ایران و حزب الله فعال است را با شکست مواجهه می‌سازد و اجازه نمی‌دهد تا تحت تأثیر روایت‌های کذب و مهمل صهیونیست‌ها مبنی بر تنها گذاشتن حزب الله از سوی ایران، لبنانی‌ها و حزب الله تضعیف شود و روحیه خود را ببازد. بنابراین همراهی و همکاری میدان با دیپلماسی و رسانه باعث شده است که نه فقط در نبرد میدانی بلکه در نبرد رسانه‌ها نیز جبهه مقاومت شرایط بهتری را داشته باشد و صهیونیست‌ها را با شکست رو به رو سازد.
آینده‌ای که برای جنگ می‌توان تصور کرد هم مبتنی بر دو حقیقت غیر قابل کتمان است. یکی این موضوع است که شرایط برای رژیم صهیونیستی هیچگاه به قبل از عملیات هفتم اکتبر باز نخواهد گشت. بدین معنا که شکستی که در عملیات هفت اکتبر رژیم صهیونیستی از حماس خورد و در ادامه دیوانه بازی‌هایی که نتانیاهو در طی این یک سال و اندی انجام داده است هیچگاه به قبل باز نخواهد گشت و قابل جبران نیست. موضوع بعدی این است که آینده نبرد و پایان این جنگ نه مبتنی بر خواست وشرایط صهیونیست‌ها و غرب بلکه مبتنی بر خواست و اراده جبهه مقاومت خواهد بود. بنابراین در صورتی که آتش بس و طرح صلحی هم بخواهد اجرا شود این طرح صلح یا آتش بس با شرایط و ملزومات جبهه مقاومت خواهد بود.

  • ارسال نظرات
  • پربازدیدترین ها آخرین اخبار
  • پربحث ترین ها پرطرفدارترین ها