۱۲:۴۵
۱۴۰۴/۰۷/۰۸
ترکیه بین شرق و غرب؛

دوگانه ارتباط آنکارا با غرب و شرق

دوگانه ارتباط آنکارا با غرب و شرق
بی‌تردید طی سال‌ها و دهه‌های آینده شاهد تنش‌ها و جنگ‌های متعدد و خشونت‌آمیز به ویژه در ابعاد نظامی و اقتصادی میان ابرقدرت‌های جهان شرق و غرب خواهیم بود که متاسفانه کشورهای پیرامون و حاشیه‌ای را هم تحت‌الشعاع قرار خواهد داد. ایالات متحده آمریکا در تلاش است تا چین را تحت فشار قرار دهد تا سهم بازار خود را حفظ کند، در حالی که چین قصد دارد از طریق ابتکار کمربند و جاده، مسیرهای تجاری خود را ایجاد کند و دسترسی سریع‌تر و ارزان‌تری به بازارهای جهانی فراهم کند. ایالات متحده هنوز مسیرهای دریایی را کنترل می‌کند، اما چین قصد دارد از طریق کریدورهای زمینی به اروپا برسد. این روزها در ترکیه هم یک موضوع داغ مورد بحث است: آیا ترکیه باید با روسیه و چین پیش برود یا باید به بلوک غرب بپیوندد؟ این موضوعی است که در گذشته هم اغلب مورد بحث قرار می‌گرفت و همواره دو گروه متضاد در این میان اظهار نظر می‌کردند: نخست، غرب‌گرایی و عضویت در جبهه غرب. دوم، شرق‌گرایی و پیوستن به جبهه شرق.
نویسنده :
دکتر حسن صادقیان تحلیلگر مسائل سیاسی ترکیه و قفقاز
کد خبر:
۳۳۳۱

بی‌تردید طی سال‌ها و دهه‌های آینده شاهد تنش‌ها و جنگ‌های متعدد و خشونت‌آمیز به ویژه در ابعاد نظامی و اقتصادی میان ابرقدرت‌های جهان شرق و غرب خواهیم بود که متاسفانه کشور‌های پیرامون و حاشیه‌ای را هم تحت‌الشعاع قرار خواهد داد.

ایالات متحده آمریکا در تلاش است تا چین را تحت فشار قرار دهد تا سهم بازار خود را حفظ کند، در حالی که چین قصد دارد از طریق ابتکار کمربند و جاده، مسیر‌های تجاری خود را ایجاد کند و دسترسی سریع‌تر و ارزان‌تری به بازار‌های جهانی فراهم کند. ایالات متحده هنوز مسیر‌های دریایی را کنترل می‌کند، اما چین قصد دارد از طریق کریدور‌های زمینی به اروپا برسد.

این روز‌ها در ترکیه هم یک موضوع داغ مورد بحث است: آیا ترکیه باید با روسیه و چین پیش برود یا باید به بلوک غرب بپیوندد؟ این موضوعی است که در گذشته هم اغلب مورد بحث قرار می‌گرفت و همواره دو گروه متضاد در این میان اظهار نظر می‌کردند: نخست، غرب‌گرایی و عضویت در جبهه غرب. دوم، شرق‌گرایی و پیوستن به جبهه شرق.

اما سئوال این است آیا ترکیه به ناچار باید به یک طرف پشت کند؟ آیا ترکیه فرصت روی آوردن به هر دو را ندارد؟

به نظر می‌رسد رهبران آنکارا با شناخت از وضعیت جهانی نوظهور و احتمال شکل‌گیری نظم جدید جهانی، تصمیم گرفته‌اند به هر دو بلوک روی آورند و با استراتژی‌های مختلف منافعشان را پیش ببرند.

در اینجا استراتژیست‌ها و مشاورین دولت حاکم بر ترکیه، هند را یکی از بهترین نمونه‌های این موضوع یاد می‌کنند. هند در حال حاضر در رقابت و درگیری با چین است، با اینکه عضو سازمان همکاری شانگهای است. هند همچنین از یک طرف، بزرگ‌ترین خریدار نفت روسیه و از طرف دیگر، متحد آمریکا است. هند بزرگ‌ترین خریدار تسلیحات نیز روسیه است، این در حالی است که می‌تواند برای خرید هواپیما‌های جدید با ایالات متحده نیز مذاکره کند. این بدان معناست که ترکیه می‌تواند به هر طرفی روی بیاورد، حتی با طرف‌هایی که با آنها اختلاف دارد و در همان سکو‌ها قدرت بگیرد؛ لذا از این نظرگاه الزامی برای انتخاب میان شرق و غرب نیست؛ البته اگر این امر به خوبی مدیریت شود. به نظر می‌رسد آنکارا موضع خود را در جنگ روسیه و اوکراین درست انتخاب کرد. این امر به ترکیه در سطح جهانی بسیار سود رسانده است؛ سیگنال‌های دیپلماتیک، اقتصادی و سیاسی قوی ارسال کرده است.

سئوال این است؛ آیا ترکیه امروز هم می‌تواند همین کار را انجام دهد؟ مشاورین و صاحب‌نظران وابسته به دولت حاکم بر این باورند این امر مستلزم اتفاق‌نظر همه احزاب در ترکیه است. اگر همه احزاب بتوانند در پارلمان در مورد نقشه راه ترکیه به اجماع برسند، ترکیه می‌تواند تا سال ۲۰۳۰ بدون حادثه از این مسیر عبور کند و این شانس را داشته باشد که به یکی از پنج کشور قدرتمند جهان تبدیل شود. این یک فرصت تاریخی است. اگر ترکیه در زمانی که رهبری جهانی درحال تغییر است، موقعیت خود را به طور مؤثر مدیریت کند، این فرصت را دارد که به یکی از پنج قدرت اقتصادی برتر جهان تبدیل شود.

ترکیه در مرکز یک جنگ تجاری و استراتژیک جهانی قرار دارد. کریدور شمالی، به ویژه کریدوری که از روسیه عبور می‌کند، به دلیل جنگ و شرایط فعلی اهمیت خود را از دست داده است. در این شرایط، کریدور‌های مرکزی و جنوبی برای دسترسی به اروپا حیاتی شده‌اند و هر دو کریدور از ترکیه عبور می‌کنند. ترکیه از نظر جاده، راه‌آهن و حریم هوایی جایگاه مهمی دارد لذا از نظر استراتژیک در قلب این جنگ‌های تجاری قرار دارد.

اتاق فکر دولت ترکیه با توجه به برنامه‌های ایالات متحده برای بازگشت به افغانستان برای تثبیت مجدد نفوذ خود در آسیا و امکان ناپذیری ترانزیت از طریق ایران و روسیه بر این باورند ایالات متحده قصد دارد از طریق ترکیه، آذربایجان و ترکمنستان به افغانستان برسد. در این راستا حریم هوایی ترکیه کریدوری است که ایالات متحده باید از آن برای گسترش به آسیا استفاده کند.

به نظر می‌رسد موقعیت استراتژیک ترکیه در مدیترانه، دریای سیاه و اژه نیز این کشور را به یکی از بزرگ‌ترین نیرو‌های دریایی منطقه تبدیل کرده است و با سیستم‌های جدید، فضای هوایی و دریایی را به طور مؤثرتری کنترل خواهد کرد. همچنین با توجه به پیشرفت‌های ترکیه در صنعت دفاعی، این کشور به یکی از ۱۰ قدرت برتر صنایع دفاعی جهان تبدیل شده است.

شایان ذکر است ایالات متحده در رتبه‌بندی قدرت نظامی جهانی برای سال ۲۰۲۵ رتبه اول، چین رتبه دوم و روسیه رتبه سوم را دارد. ترکیه در این رتبه‌بندی رتبه نهم را دارد، اما با توجه به مزایای منطقه‌ای، تجربه نظامی و صنعت دفاعی خود، می‌تواند به یکی از پنج قدرت نظامی برتر جهان تبدیل شود. اتاق فکر حاکم بر آنکارا بر این ادعا هستند ترکیه “بزرگترین قدرت نظامی، اقتصادی و دموکراتیک در خاورمیانه است.

اگر تا سال ۲۰۳۰ بدون حادثه یا مشکل از این مسیر پرتلاطم منطقه‌ای و بین‌المللی عبور کند، ترکیه می‌تواند به یکی از پنج قدرت اقتصادی برتر جهان تبدیل شود.

رهبران آنکارا، سیاست ترکیه در قبال جهان شرق و غرب را در طول حداقل نیم قرن اخیر به شکل مطلوب مدیریت کرده و بسته به شرایط زمینه‌ای و دوره‌های حکمرانی مختلف منافعشان را محقق نموده‌اند. با این اوصاف در دوره جدید هدف به حداکثر رساندن منافع از طریق رعایت توازن در قبال بلوک شرق و غرب است. به عبارت دیگر، ترک‌ها به زعم اینکه دوره کنونی، دور افول ابرقدرت‌های شرق و غرب است سعی دارند با ترسیم نقشه راه جامع و ارسال سیگنال‌های دیپلماتیک، اقتصادی، سیاسی و نظامی امکان گذار از یک وضعیت پیرامونی به وضعیت نیمه پیرامونی و حتی مرکز را فراهم کنند؛ اما این هدف مترتب شرایط و الزاماتی ضد و نقیضی است که رهبران آنکارا بدون توجه به جنبه‌های منفی آن در جهت جامه عمل پوشاندن آنها پیشقراول هستند:

۱. پذیرش خواسته‌ها و منافع طرف مقابل که بعضاً در تقابل و تضاد با منافع ملی و ماهیت هویتی و ایدئولوژیک می‌باشد؛

۲. حفظ مواضع و پایگاه‌های نظامی – اقتصادی طرف مقابل در تمامیت ارضی خود که در اصل اقتدار حکمرانی را خدشه‌دار می‌کند؛

۳. ایفای نقش بازیگر و پیمانکار با صفت دشمن و خائن در قبال بستر جغرافیایی و فرهنگی و تاریخی خویشاوند و مشترک؛

۴. همراهی با ترسیم نقشه جدید منطقه‌ای که تغییرات سرزمینی و مرز‌های هویتی و تاریخی را در دستور کار قرار دارد؛

۵. سکوت در قبال جنایات استعماری و استثماری و ضدحقوق بشری

گزارش خطا