✅از نگاه روانشناسی سیاسی، پافشاری نتانیاهو بر ایدهای که بارها در تاریخ مشابه آن با شکست روبهرو شده، ترکیبی از چند عامل شخصیتی و محیطی است:
✳️ خودشیفتگی سیاسی (Political Narcissism) – رهبران خودشیفته باور دارند که برخلاف گذشتگان، آنان «استثنا» هستند و قوانین تاریخ شامل حالشان نمیشود.
✳️ اثر موفقیتهای پیشین – نتانیاهو در طول دوران سیاسی خود چندین بار از بحرانها جان سالم به در برده و این امر باعث تقویت «توهم مصونیت از شکست» در او شده است.
✳️سرمایهگذاری عاطفی در روایت ایدئولوژیک – ایده «اسرائیل بزرگ» در گفتمان راستگرای صهیونیستی نه فقط یک هدف سیاسی بلکه بخشی از هویت و مشروعیت شخصی رهبر بهشمار میرود.
✳️فشار پایگاه داخلی – در ساختار ائتلافی اسرائیل، نادیده گرفتن آرمانهای حداکثری میتواند فروپاشی سیاسی رهبر را تسریع کند، پس او به جای عقبنشینی، گفتمان را رادیکالتر میکند.
❇️ایان کرشاو (تاریخنگار و تحلیلگر فاشیسم) معتقد است که بسیاری از رهبران توسعهطلب، حتی با مشاهده شکستهای مشابه، به دلیل «توهم کنترل» و «محاسبه بیشازحد توان خود» همان مسیر را تکرار میکنند. ساموئل هانتینگتون نیز اشاره میکند که گاه رهبر، بیشتر از واقعیت، اسیر «تصویر تاریخی خود» میشود و حاضر است حتی کشورش را به خطر بیندازد تا آن تصویر را حفظ کند.
❇️میگویند در روزگار تیمور، یکی از فرماندهانش اصرار داشت که دژ مستحکمی را که پیشتر دهها سپاه در فتحش شکست خورده بودند، حتماً بگیرد. تیمور به او هشدار داد: «اگر همه پیش از تو شکست خوردند، یا دشمن جاودانه است، یا راه تو همان راه خطاست.» فرمانده گوش نداد، سپاهش را فرستاد و همان روز، نیمی از نیروهایش نابود شد. تیمور به او گفت: «تاریخ را نخواندی تا پیروز شوی، خواندی تا تکرار کنی.»
نتانیاهو نیز، با نادیده گرفتن درسهای تاریخ، در مسیری گام میزند که پیشینیان بسیاری در آن به بنبست رسیدهاند.