در حاشیه هشتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، بار دیگر نمایشی دیپلماتیک به راه انداخت. او با جمعی از رهبران عربی و اسلامی از جمله عربستان، امارات، قطر، مصر، اردن، ترکیه، اندونزی و پاکستان دیدار کرد تا درباره آینده غزه پس از جنگ گفتوگو کند. آنچه در پشت پرده این نشست و ادعاهای پس از آن گذشت، نه نقشهای واقعی برای صلح، که نمونهای کلاسیک از یک «صلح جعلی» بود؛ طرحی که بیش از آنکه بر پایه واقعیتهای میدانی و خواست مردم فلسطین استوار باشد، بر آرزوهای انتخاباتی یک سیاستمدار و معادلات امنیتی رژیم صهیونیستی بنا شده است.
محور اصلی طرح ترامپ، حذف کامل نقش حماس، خروج تدریجی ارتش اسرائیل و سپردن امنیت به نیرویی مشترک از کشورهای منطقه بود. او همچنین از دولتهای عربی و اسلامی خواست تا بار مالی بازسازی غزه را بر دوش بکشند. این طرح بدون هیچ اشارهای به حقوق مسلم مردم فلسطین، حق بازگشت آوارگان، یا نقش تاریخی رژیم اشغالگر در ایجاد این فاجعه انسانی، تنها به دنبال عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل است. ترامپ در سخنرانی خود در مجمع عمومی، به رسمیت شناختن دولت فلسطین توسط برخی کشورهای غربی را «پاداش دادن به حماس» خواند. این ادعا در حالی مطرح میشود که جامعه بینالملل سالهاست تشکیل دولت فلسطین را تنها راهکار عادلانه برای پایان درگیری میداند. توصیف او از وضعیت انسانی غزه به عنوان غیرقابل قبول اگرچه درست مینماید، اما وقتی از زبان سیاستمداری بیان میشود که خود از مهمترین حامیان نظامی و سیاسی اسرائیل در طول سالهای گذشته بوده، فاقد اعتبار اخلاقی است.
اگرچه اردوغان این نشست را به شدت نتیجهبخش و ترامپ آن را عالی خواند، اما مصر، قطر، عربستان، ترکیه و اردن بلافاصله با پیشنهاد اصلاحات اساسی، ماهیت غیرعملی و یکجانبه طرح ترامپ را آشکار کردند. خواست آنان برای «خروج کامل اسرائیل از غزه»، «استقرار نیروهای بینالمللی عمدتاً عربی در مرزها و نه در داخل»، «ایجاد اداره تکنوکرات فلسطینی نزدیک به تشکیلات خودگردان» و «تغییر مفهوم خلع سلاح حماس به زمین گذاشتن سلاح» نشان میدهد که این کشورها حاضر نیستند نقش پلیس امنیتی اسرائیل و آمریکا را در غزه بازی کنند. آنها به وضوح میدانند که هر طرحی که مورد توافق همه جناحهای فلسطینی، به ویژه حماس، نباشد، محکوم به شکست است.
حماس اعلام کرد که هیچ پیشنهاد جدیدی از طرفهای میانجی دریافت نکرده و مذاکرات متوقف شده است. این امر به وضوح نشان میدهد که هدف اصلی، نه برقراری صلح، بلکه ایجاد شکاف در صفوف فلسطینیان و تحت فشار قرار دادن کشورهای عربی برای عادیسازی بیشتر با اسرائیل است. نمایش صلح ترامپ در نیویورک، فاقد کوچکترین پشتوانه واقعی برای تحقق است.
این طرح بر سه پایه سست بنا شده است: نادیده گرفتن اراده مردم فلسطین و نماینده واقعی آنان، تکیه بر فشار به کشورهای عربی برای پذیرش بار امنیتی و مالی، و خدمت به برنامههای انتخاباتی داخلی ترامپ و اهداف توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی. تا زمانی که حقوق اساسی فلسطینیان، از جمله حق تعیین سرنوشت و تشکیل دولت مستقل با قدس به عنوان پایتخت، در کانون هر طرح صلحی قرار نگیرد، چنین نمایشهایی تنها بر طولانیتر شدن آتش این جنگ و رنج مردم مظلوم غزه خواهد افزود. این صلح نیست؛ بلکه نمایشی جعلی برای مشروعیتبخشی به اشغال است.