❇️ رهبر معظم انقلاب:
«این دولتها که اطراف ما هستند، باید بدانند آمریکا قابل اعتماد نیست، آمریکا به اینها به چشم ابزار نگاه میکند؛ ابزار حفظ رژیم صهیونیستی و حفظ خوی و منافع استکباری خود آمریکا در منطقه.» (۱۳۹۵/۰۵/۱۱)
❇️ سیاست خارجی ایالات متحده در غرب آسیا، همواره بر پایه اولویتهای استراتژیک و منافع بلندمدت واشنگتن و شرکای واقعی آن، یعنی رژیم صهیونیستی و شبکه سلطه جهانی شکل گرفته است. در این چارچوب، دولتهای منطقه نه بهعنوان شریک، بلکه به مثابه ابزار اجرایی پروژههای کلان آمریکا دیده میشوند. این رویکرد، پیامدهای چندلایه سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای منطقه داشته است:
۱️⃣ مهار رقبا از مسیر ابزار منطقهای
آمریکا با استفاده از دولتهای عربی خلیجفارس، سیاست مهار ایران را پی میگیرد، همزمان تلاش دارد با ایجاد پیوندهای امنیتی–اقتصادی با این دولتها، مسیر نفوذ روسیه و چین را نیز مسدود کند.
۲️⃣ بازار تسلیحات؛ ابزار نفوذ پایدار
فروش میلیاردها دلار سلاح نه تنها سود اقتصادی هنگفتی نصیب واشنگتن میکند، بلکه وابستگی فناورانه–نظامی کشورهای منطقه به آمریکا را دائمی میسازد. این وابستگی، اهرم کنترل سیاسی و مدیریت مصنوعی توازن قوا در برابر ایران است.
۳️⃣ ثبات استراتژیک با تغییر تاکتیک
چه جمهوریخواه و چه دموکرات، اصول بنیادین سیاست آمریکا ثابت است: حفظ برتری استراتژیک، تضمین امنیت اسرائیل، کنترل منابع انرژی و مهار ایران، روسیه و چین. ابزارها و تاکتیکها تغییر میکند (تحریم، تهدید نظامی، ائتلافسازی، مذاکره)، اما هدف نهایی ثابت میماند.
۴️⃣ بیثباتی ذاتی و منفعتمحوری
آمریکا در بزنگاههای تاریخی، متحدان خود را قربانی میکند. رها کردن رژیم پهلوی در ۱۳۵۷ و رفتار متناقض با رهبران عرب در «بهار عربی» گواهی است بر اینکه پایداری دولتها در نگاه آمریکا تنها تا زمانی ارزش دارد که منافع ویژه واشنگتن تأمین شود.
❇️ جمعبندی:
نگاه ابزاری آمریکا، ساختار امنیتی منطقه را در وضعیتی ناپایدار و شکننده نگاه داشته و بیاعتمادی راهبردی میان ملتها و دولتها را تعمیق کرده است. دولتهای منطقه اگر سیاستهای خود را بر حمایت واشنگتن بنا کنند، دیر یا زود با چرخش ناگهانی و پرهزینه آمریکا مواجه خواهند شد. راهبرد واقعی، حرکت به سمت معماری امنیت و توسعه بر پایه استقلال، توازن و همگرایی منطقهای است تا ابزار بودن به شریک بودن تبدیل شود.