۱۱:۲۶
۱۴۰۴/۰۵/۲۷
هژمونی آمریکا؛

پارادوکس امپریالیستی ترامپ و افول هژمونیک آمریکا در گذار به چندقطبی

پارادوکس امپریالیستی ترامپ و افول هژمونیک آمریکا در گذار به چندقطبی
✅ایالات متحده از آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ تا دوره دوم در ۲۰۲۵، در پی بازسازی الگوی جهان تک‌قطبی بود؛ الگویی که پس از جنگ سرد تا یازدهم سپتامبر در سایه هژمونی نظامی، مالی و تکنولوژیک آمریکا تجربه شد. اما تحولات پس از ۲۰۰۱ روند افول هژمونیک این کشور را شتاب بخشید. سرمایه‌گذاری‌های سنگین در جنگ‌های فرسایشی، ناکامی در مهندسی اجتماعی خاورمیانه و سپس بحران‌های مالی ۲۰۰۸ و پاندمی، آمریکا را از منظر نظریات امپریالیسم متأخر (به روایت والرشتاین و هاروی) وارد فاز انباشت ناپایدار کرد. ❇️در برابر این افول نسبی، قدرت‌های نوظهور همچون چین و روسیه توانستند با تکیه بر نوسازی نهادی و گسترش ظرفیت‌های تولیدی ـ فناورانه، از حاشیه نظام جهانی خارج شوند. شکل‌گیری بلوک‌های چندجانبه‌ای چون بریکس، شانگهای، گروه ۲۰ و اتحادیه اروپا نیز نشانه‌ای از چندقطبی شدن نظام بین‌الملل و گذار از انحصار دلار به سمت تنوع پولی (یورو، یوان، روبل) است. ❇️در مجموع، ترامپ در تلاش برای بازسازی هژمونی تک‌قطبی، درگیر پارادوکس امپریالیستی شد: از یک‌سو نیاز به نمایش سلطه جهانی، و از سوی دیگر، فقدان ظرفیت‌های اقتصادی ـ نهادی برای بازتولید آن. این وضعیت، آینده آمریکا را بیش از پیش در مسیر افول تدریجی هژمونیک و تثبیت الگوی چندقطبی قرار می‌دهد.
نویسنده :
حامد ناصری کارشناس مسائل بین الملل
کد خبر:
۳۱۶۱

✅ایالات متحده از آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ تا دوره دوم در ۲۰۲۵، در پی بازسازی الگوی جهان تک‌قطبی بود؛ الگویی که پس از جنگ سرد تا یازدهم سپتامبر در سایه هژمونی نظامی، مالی و تکنولوژیک آمریکا تجربه شد. اما تحولات پس از ۲۰۰۱ روند افول هژمونیک این کشور را شتاب بخشید. سرمایه‌گذاری‌های سنگین در جنگ‌های فرسایشی، ناکامی در مهندسی اجتماعی خاورمیانه و سپس بحران‌های مالی ۲۰۰۸ و پاندمی، آمریکا را از منظر نظریات امپریالیسم متأخر (به روایت والرشتاین و هاروی) وارد فاز انباشت ناپایدار کرد.

❇️در برابر این افول نسبی، قدرت‌های نوظهور همچون چین و روسیه توانستند با تکیه بر نوسازی نهادی و گسترش ظرفیت‌های تولیدی ـ فناورانه، از حاشیه نظام جهانی خارج شوند. شکل‌گیری بلوک‌های چندجانبه‌ای، چون بریکس، شانگهای، گروه ۲۰ و اتحادیه اروپا نیز نشانه‌ای از چندقطبی شدن نظام بین‌الملل و گذار از انحصار دلار به سمت تنوع پولی (یورو، یوان، روبل) است.

❇️خطای راهبردی ایالات متحده در این میان، سرمایه‌گذاری نامحدود و بی‌پایه در پروژه اسرائیل بود؛ حمایتی که از منظر نظریه اقتصاد سیاسی وابستگی نه‌تنها منابع آمریکا را به «هزینه امنیتی فاقد بازگشت» بدل کرد، بلکه سرمایه نمادین واشنگتن را نزد دولت‌های کوچک و میانه تحلیل برد. این دولت‌ها به جای اتکا بر آمریکا، به سمت ائتلاف‌های ترکیبی و ترتیبات نوظهور روی آوردند که عملاً به تضعیف «قدرت نرم» آمریکا انجامید.

❇️در مجموع، ترامپ در تلاش برای بازسازی هژمونی تک‌قطبی، درگیر پارادوکس امپریالیستی شد: از یک‌سو نیاز به نمایش سلطه جهانی، و از سوی دیگر، فقدان ظرفیت‌های اقتصادی ـ نهادی برای بازتولید آن. این وضعیت، آینده آمریکا را بیش از پیش در مسیر افول تدریجی هژمونیک و تثبیت الگوی چندقطبی قرار می‌دهد.

گزارش خطا