ترامپ و حامیانش باور دارند که این جنگ تجاری به عنوان ابزاری برای بازگرداندن تعادل در تجارت جهانی عمل میکند که آن را عامل نابودی میلیونها شغل در بخش تولید آمریکا در دهههای گذشته تلقی میکنند. آنها ادعا میکنند که مشکلات فعلی، اگرچه موقتی به نظر میرسد، منجر به نتایج مثبت در نرخ اشتغال و افزایش جریان سرمایهگذاری میشود. علاوه بر این، ترامپ مدعی است که اقتصاد ایالات متحده به دلیل عدم تعادل تجاری با چین آسیب میبیند که شدیدا به نفع چین است. با این اوصاف، سوال راهبردی بزرگتر این است که آیا واشنگتن میتواند به هدف خود برای تضعیف اقتصادی چین دست یابد؟ به نظر میرسد استراتژی ایالات متحده بر این فرض استوار است که انزوای چین، سلطه اقتصادی آن را از بین میبرد. اما چالش واشنگتن دو جنبه دارد؛ فاقد ائتلاف متحدان لازم برای اجرای چنین انزوایی است، و چین نیز ثابت کرده که در تنوع بخشیدن به بازارهای صادراتی و منابع وارداتی خود مهارت دارد.
برخلاف انتظار آمریکا، چین با شکست اقتصادی بزرگی مواجه نشده است. از سال ۲۰۲۴، این کشور همچنان برترین کشور تجاری جهان بوده و ۱۴.۵ درصد از صادرات جهانی را به خود اختصاص میدهد، تقریباً دو برابر سهم ایالات متحده با ۸.۵ درصد.
همچنین، صادرات به ایالات متحده تنها ۱۲.۳ درصد از کل حجم صادرات چین را تشکیل میدهد که تقریباً ۳.۶ تریلیون دلار است. این دادهها بر آیندهنگری استراتژیک پکن در کاهش وابستگی به هر بازار واحد و انعطافپذیری آن برای ادامه تنوع بخشیدن به روابط تجاری خود اشاره میکند.
به نظر میرسد هدف واشنگتن این است که ادغام چین در زنجیرههای ارزش جهانی را از بین ببرد. با این حال، تحمیل اختلالات تجاری احتمالا این ارتباطات را در مناطق دیگر، به ویژه در سراسر آسیا که در آن بسیاری از کشورها با رویکرد عمل گرایانه پکن در تجارت همسو هستند، عمیقتر کند.
کد خبر: ۲۶۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸