۱۱:۲۶
۱۴۰۳/۱۲/۱۵
ترکیه - ایران؛

دلایل اظهارات اخیر هاکان فیدان و خطاهای ترکیه درخصوص ایران

پیرامون مواضع اخیر وزیر خارجه ترکیه درقبال ایران باید گفت که مقامات سیاسی آنکارا باید یادشان باشد که در دوران گذشته هم این ایران بود که همچنان ترکیه را به مثابه یک کشور مؤثر در تحولات منطقه در مدار تحولات غرب آسیا نگه داشت و در قالب نشست‌های آستانه حضور و نقش آفرینی این کشور را به رسمیت شناخت. همراهی با نظام سلطه و استعماری هم، همواره موقتی بوده است و در صورت به بن بست کشیده شدن معادلات و تحولات سیاس، قربانی کشوری خواهد بود که علیه کشور‌های منطقه و همسایه سیاست خائنانه و توسعه طلبانه‌ای پیش کشیده است. نظام سلطه با شتاب بیشتری به دنبال تغییر در معادلات منطقه به ویژه غرب آسیا می‌باشد؛ در این میان عقل و منطق حکم می‌کند حفظ تمامیت ارضی تمامی کشور‌ها به نفع همه ساکنان و همسایگان این مناطق است. تلاش رژیم صهیونیستی و رهبران نظام سلطه برای تجزیه سوریه و تشکیل کشور‌های کوچک و وابسته، تکرار تاریخ اسفباری است که با فروپاشی امپراتوری عثمانی رخ داد و متأثر از آن پای استعمار و سلطه به منطقه کشیده شد و نتیجه‌ای جزء وقوع جنگ‌ها و انقلاب‌های ویرانگر و خانمان سوز و عقب ماندگی کشور‌های منطقه باقی نگذاشت.
نویسنده:
دکتر حسن صادقیان تحلیلگر مسائل سیاسی ترکیه و قفقاز
کد خبر:
۲۴۹۹

در طول تاریخ، کشورها‏ به ویژه آنهایی که دارای قدرت‏‌های مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی و ... هستند، هر یک به نوبه خود به گسترش نفوذ و جایگاه ‏یابی در بین مناطق مختلف سرزمینی و اقالیم گوناگون فرهنگی علاقه‏ نشان دادند. حضور قدرتمند و کسب اقتدار ملی، منطقه ‏ای و بین ‏المللی از انگیزه‏‌های اصلی این حضور تلقی می ‏شود؛ هرچند در بحث دیپلماسی عمومی فرای این انگیزه ‏ها، تأمین اهداف دینی، انسانی، قومی و امنیتی و ... هم در اولویت قرار می ‏گیرند.

ترکیه طی سه دهه اخیر عموماً با مستمسک قرار دادن سرزمین‌های متعلق به امپراتوری عثمانی، همواره تلاش می‌کند به منظور دستیابی به قدرت هژمونیک منطقه ‏ای و نقش آفرینی در معادلات جهانی، در مناطق مختلف به ویژه مناطق قفقاز جنوبی/آسیای میانه و غرب آسیا تحرکات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی هویتی را دنبال کند که آثار و تبعات آن، معادلات منطقه و وزن و اهمیت و جایگاه کشور‌های دیگر را هم تحت تأثیر قرار داده است.

با این حال، به نظر می‌رسد ترکیه برای دستیابی و کسب جایگاه در مناطق و اقالیم گوناگون به ویژه منطقه غرب آسیا با موانع گسترده و عمیقی مواجه است. موانعی نظیر هویت، انگاره و نظام معنایی، امنیت و محیط جغرافیایی؛ بنابراین رهبران این کشور همواره تلاش می‌کند با شگرد‌های مختلفی نظیر «روایت‏سازی»، «ایجاد لنگر‌های ذهنی»، «پیوند با دغدغه‏‌های اصلی مخاطب»، «شایعه ‏پراکنی»، «جعل محتوا»، «مرجعیت ‏سازی»، «گفتمان تغییر» و ... کشور‌های منطقه را همراه خود سازند. اگرچه این رویه و ترفند در برخی مناطق نظیر منطقه قفقاز و آسیای میانه، آن هم به صورت سطحی با تشکیل اتحادیه جهان ترک جواب داده است و ترکیه توانسته است جایگاهی در میان کشور‌های مناطق مذکور کسب کند؛ اما در منطقه غرب آسیا اوضاع و احوال بسیار متفاوت است.

در منطقه غرب آسیا، موانع هویتی، انگاره و نظام معنایی، امنیت و محیط جغرافیایی بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر است؛ به همین دلیل است حداقل در دو سه دهه اخیر رهبران کشور ترکیه نتوانسته ‏اند به‌رغم ادعا‌های تاریخی و توسعه طلبانه، نه اتحادیه‌ای تشکیل دهند و نه جایگاهی مطمئن و مشروعیت دار کسب کنند. به طوریکه، به رغم تلاش ترکیه در معرفی خود به عنوان کشوری پیشرو و بی رقیب، در تحولات و معادلات منطقه غرب آسیا همواره میهمانی ناخوانده بوده است و بیشتر در دوران‌های گذار و بحران‌های سیاسی حضوری موقتی داشته است که البته آثار منفی این حضور موقت سال‌ها این کشور‌ها را تحت تأثیر قرار داده است.

اینک هم با تغییر و تحولات منطقه غرب آسیا و گذار سیاسی در ساختار حکومتی سوریه، رهبران آنکارا به دنبال عبور از موانع هویتی، انگاره و نظام معنایی، امنیت و محیط جغرافیایی هستند. اما شواهد و قرائن حاکی از آن است که این بار هم موانع مذکور همچنان عبورناپذیر هستند و روند کنونی طوری پیش می‌رود که مجدداً ترکیه را مجبور خواهد کرد همانند دوره‌های قبلی اوتراق موقتی داشته باشد و خیلی محترمانه بخواهیم عرض کنیم «عطای سوریه و غرب آسیا را به لقایش ببخشد». به ویژه در بحث امنیت و محیط جغرافیایی همسو، در غرب آسیا موانع عمده‌ای وجود دارند که از همه بارزتر رژیم صهیونیستی است که اجازه نخواهد داد ترکیه به قدرت برتر این منطقه به ویژه در کشور سوریه مبدل شود. در بحث هویت و انگاره‌های معنایی هم، متأثر از حداقل پانصد سال سلطه سلف رهبران آنکارا بر جهان عرب، بعید است بار دیگر با سلطه و رهبریت ترک‌ها بر منطقه غرب آسیا مماشات صورت گیرد و مشروعیت و مقبولیت آن را بپذیرند. 

در این میان موضوعی که وجود دارد اینکه، رهبران آنکارا بار دیگر همانند دوران بهار عربی بر این تصورند که ایران در قبال سیاست‌های کشورشان در منطقه غرب آسیا مانع تراشی می‌کند؛ لذا شروع به اظهارنظر‌های ناصواب و تحلیل‌های غیرواقعی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران می‌کنند که می‌تواند به بروز اختلاف و تنش در روابط دوجانبه میان دو کشور دوست و اسلامی منجر شود.

به نظر می‌رسد این رویکرد آقای فیدان متأثر از دو علت اصلی است:

۱. ترکیه آنچنان که متصور بود یک صید پر چرب و نرم را تصاحب شده است و به راحتی منافع حداکثری خود را بدست خواهد آورد؛ کار پیش نرفت و طولی نکشید موانع قدیمی و نوظهور بار دیگر وارد میدان شدند و رهبران این کشور از این وضعیت نگران و عصبانی هستند؛

۲. همراهی با نظام امپریالیسم و نظام سلطه، به منظور حذف رقبای منطقه‌ای و جایگاه یابی در نظم نوظهور منطقه‌ای؛ از دیگر علت‌های اصلی است که می‌تواند در انتخاب نوع رویکرد ترکیه در قبال ایران نقش آفرین باشد.

با این حال، مقامات سیاسی آنکارا باید یادشان باشد که در دوران گذشته هم این ایران بود که همچنان ترکیه را به مثابه یک کشور مؤثر در تحولات منطقه در مدار تحولات غرب آسیا نگه داشت و در قالب نشست‌های آستانه حضور و نقش آفرینی این کشور را به رسمیت شناخت. آقای فیدان باید بداند که بدون تقسیم منابع و منافع در نظم نوین منطقه‌ای، امکان سلطه یک کشور و تمامیت خواهی برای هیچ کشوری وجود ندارد. همراهی با نظام سلطه و استعماری هم، همواره موقتی بوده است و در صورت به بن بست کشیده شدن معادلات و تحولات سیاس، قربانی کشوری خواهد بود که علیه کشور‌های منطقه و همسایه سیاست خائنانه و توسعه طلبانه‌ای پیش کشیده است.

سخن پایانی اینکه، نظام سلطه با شتاب بیشتری به دنبال تغییر در معادلات منطقه به ویژه غرب آسیا می‌باشد؛ در این میان عقل و منطق حکم می‌کند حفظ تمامیت ارضی تمامی کشور‌ها به نفع همه ساکنان و همسایگان این مناطق است. همراهی با هرگونه تجزیه در کشور‌های منطقه به امید سهم خواهی بیشتر و تصرف سرزمینی، آثار و تبعات جبران ناپذیری برای همه کشور‌ها باقی خواهد گذاشت. تلاش رژیم صهیونیستی و رهبران نظام سلطه برای تجزیه سوریه و تشکیل کشور‌های کوچک و وابسته، تکرار تاریخ اسفباری است که با فروپاشی امپراتوری عثمانی رخ داد و متأثر از آن پای استعمار و سلطه به منطقه کشیده شد و نتیجه‌ای جزء وقوع جنگ‌ها و انقلاب‌های ویرانگر و خانمان سوز و عقب ماندگی کشور‌های منطقه باقی نگذاشت.

گزارش خطا