رهبر معظم انقلاب اسلامی در تحلیل طوفان الاقصی و تحولات اخیر منطقه روند شکلگیری، رشد، بلوغ و بالندگی جریان مقاومت و شکست مکرر اراده دشمن در حذف یا مهار آن را محور مباحث خویش قرار میدهند و ضمن پرهیز از پرداختن به تحلیل نقطهای، به تحلیل روندهای موجود میپردازند. تحلیل نقطهای یک تصویر لحظهای از تحولات آن هم بدون نگاه به پیشینه آنها به ما ارائه میکند و به همین علت نمیتواند برآورد جامعی نسبت به آینده داشته باشد. اما تحلیل روندی بر خلاف تحلیل نقطهای، به رغم نگاه نقادانه و آسیب شناسانه به وضع موجود، به شناسایی و بررسی روندهای بلندمدت با توجه به پیشینه تاریخی آنها میپردازد. در تحلیل روندی طوفان الاقصی به این نتیجه میرسیم که پیروزیهای تاکتیکی نه تنها نتوانسته شکستهای راهبردی رژیم را جبران کند؛ بلکه حتی توان پرکردن خلأ پیروزیهای راهبردی را هم نداشته است. رهبر معظم انقلاب مبتنی بر همین منطق و با ذکر مثالهای متعدد از وضعیت گروههای مقاومت از جمله حماس و حزبالله سعی کرده اند خطای تحلیلی برخی تحلیلگران را اصلاح نمایند. ایشان علاوه بر طرح استدلال در این زمینه، از مثالهای روشنی استفاده میکنند که در نوع خود جالب توجه است. مبتنی بر همین منطق، ترور سیدحسن نصرالله و فرماندهان ارشد حزبالله اگر چه یک پیروزی تاکتیکی برای رژیم محسوب میشود، اما به لحاظ راهبردی تأثیر ملموس و محسوسی در میدان نداشته؛ بلکه به تعبیر رهبر معظم انقلاب، حملات و قدرت و مشت محکم حزب الله بعد از این ترورها، بیشتر هم شده است. البته این به معنای عدم نیاز به آسیب شناسی میدانی جبهه خودی نیست. اشتباه فاحش آن است که آسیب شناسی و تمرکز بر ضعفها و نارساییها و خطاهای احتمالی جبهه خودی به عنوان "همهی ماجرا" و "روایت غالب" و "تحلیل نهایی" تحویل مخاطب گردد.
کد خبر: ۲۳۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۴