- تغییر شکل روابط بر اساس منافع متقابل
- یک موضعگیری و یک جهان پیام
- احداث دیوار حائل جدید در کرانه باختری
- درگیریهای اخیر در شرق و جنوب یمن
- از عملیات روانی تا ناامنسازی هدفمند
- دولت ترامپ و تقسیم کارِ جهانی علیه قدرتهای نوظهور
- درخواست عفو نتانیاهو در میانه بحرانهای داخلی و بینالمللی
- واکاوی سفر همزمان مقامات ترکیه و عربستان به تهران
- کنترل روند افول و بازتعریف جایگاه شکننده آمریکا
- دونالد ترامپ و نقشه پنهان در قالب جنگ اوکراین
- سفر هاکان فیدان و چرخش آنکارا بهسوی تهران
- الگوی فاطمیِ مقابله با تحریف و شرایط امروز منطقه
- بسیج فرهنگ ناب و کامل از ثمرات انقلاب اسلامی
- لفاظیهای تفرقهافکنانه عناصر همسو امریکایی- سعودی در لبنان
رصدداخلی
آقای ثابتی! اعتبار مجلس را به توپ نبندید
تسنیم نوشت: آقای ثابتی آنچه آقای سردار حسنزاده از آن بازدید کرده، نه یک زیرمجموعه ایرانخودرو، بلکه نمایشگاه «خودکفایی و صنعت هوشمند» با محوریت بسیج کارگران و کارخانجات سپاه بزرگ تهران بوده است که فقط مکانش در ساپکو قرار داشت و این بازدید هیچ ارتباط مستقیمی به این شرکت ندارد؛ آنچه مورد بازدید قرار گرفته، محصولات نزدیک به ۱۰۰ شرکت دانشبنیان، صنعتی و تولیدی از جمله صاایران، پارسالکتریک، سازمان صنایع دفاعی، پردیس هوش مصنوعی، صنایع الکترواپتیک، شرکتهای هلدینگهای بنیاد مستضعفان و برخی شرکتهای خودروسازی و قطعهسازی است و در مصاحبهای به گلههای مردم از برخی قیمتگذاریها و کیفیتها و... نیز اشاره میکند. " ما! حاجقاسمها و حاجیزادهها و سلامیها و... را با لباس سپاه تقدیم شهادت کردیم. "! آیا کسی نیست که از آقای ثابتی بپرسد؛ دقیقاً این خلاف گوییها و عربدهکشیها از مجلس و بیهنری در حکمرانی و اختلافافکنی در سطح عمومی و حتی میان حزباللهیها چهنسبتی با مرام و منش حاج قاسمها و سلامیها و حاجیزادهها دارد؟
پی نوشت: اخیراً امیرحسین ثابتی، از نمایندگان مجلس، درصحن علنی مجلس خطاب به سردار حسنزاده (فرمانده سپاه تهران بزرگ) گفته بوده است: "برادر عزیز! شما بهمناسبت هفته بسیج پا شدی رفتی تو ایرانخودرو، یکی از شرکتهای زیرمجموعهاش، سخنرانی میکنی؟ و میگویی؛ «امروز ایرانخودرو نماد تفکر بسیجی و تبدیل تهدیدها به فرصت است.»، واقعاً نمیدانی امروز چه باند مافیایی و فاسدی ایرانخودرو را گرفته؟ چهجریانی آنجا حکمرانی دارد میکند؟ آن لباس تن تو آقای حسنزاده، لباس مقدسی است. "
سوالات بی جواب از مسئولین؟
روزنامه جمهوریاسلامی نوشت: بابک زنجانی آنهمه فساد که در اقتصاد کشور کرد و با عنوان مفسد فیالارض محکوم به اعدام شد، چرا عفو گرفت و حالا به یکی از ثروتمندترین افراد جامعه تبدیل شده است؟ چرا انتظار دارید مردم بپذیرند کسی که به میلیاردها دلار رد مال محکوم بوده به رغم محبوس بودن توانسته جریمهها را پرداخت کند و همزمان بزرگترین سرمایهدار کشور باشد بهطوری که بتواند در خطوط ریلی، اتوبوسرانی، تاکسیرانی، هواپیمائی و صادرات و واردات حرف اول را بزند؟ کدام ضابطه اقتصادی اجازه داده است یک زندانی اموالی را که از بیتالمال در خارج از کشور نگهداری کند و با گذشت سالهای متمادی بخش کوچکی از سود آنها را به نرخ ۱۵ سال قبل به عنوان رد مال پرداخت کند و چند صد برابر آن را برای خود نگهدارد و به عنوان بزرگترین سرمایهدار در همین کشور مشغول سوداگری شود؟ درباره مفسده بزرگ چای دبش و عاملان اصلی آن هنوز مردم سؤالهای زیادی دارند که بیجواب ماندهاند. برای قاچاق روزانه میلیونها لیتر سوخت و جعل ۵۳۰ هزار کارت سوخت هم سؤالهای بیجواب فراوانند، همینطور درباره بیسروسامانی نهادههای دامی.
مسئولیت ناپذیری جبهه اصلاحات برای جامعه
روزنامه صبحنو نوشت: مسئولیت ناپذیری اصلاح طلبان نسبت به انتخاب و میزان قدرت شان موضوع تازهای نیست. این ادبیات پس از دوم خرداد در قالب حاکمیت دوگانه راه فرار دولت از مسئولیت را باز کرد حال آنکه اگر به ادعای آنها دولت دوم خاتمی بهترین دولت پس از انقلاب بوده پس تکلیف حاکمیت دوگانه چه میشود؟ خانم منصوری، رئیس جبهه اصلاحات میگوید که دولتی که نمیتواند رفع فیلتر کند و در سیاست خارجی عاملیت ندارد! رییس جبهه اصلاحات البته خود را در جایگاه نهضت آزادی در دوره پهلوی هم قرار میدهد و با نقل قولی از مهندس بازرگان میگوید که ما یکی از آخرین گروههایی هستیم که با زبان قانون با جمهوری اسلامی صحبت میکنیم؛ به همین صراحت. باز هم در پرانتز باشد که نگاه رییس جبهه اصلاحات به جمهوری اسلامی شبیه حکومت قبل است واضح است که مسئولیت ناپذیری جبهه اصلاحات برای جامعه چیزی شبیه یک نمایش است.
دمیدن دولت بر آتش گرانی
روزنامه جوان نوشت: این روزها دولت با مصوباتی همچون حذف ارز ترجیحی و واردات بدون انتقال ارز عملاً بر آتش گرانی دمیده است. مردم زیر بار التهاب قیمتهای طلا و ارز ماندهاند و نرخ ارز به ۱۲۵ هزارتومان رسیده است. در واقع، مجموعه مصوبات دولت طی هفتههای اخیر عملاً به پمپی برای فشار قیمتها تبدیل شده است. دولت به جای آنکه در شرایط پرنوسان کنونی، ابزارهای کنترلی بانک مرکزی را تقویت کند، با تصمیماتی، چون آزادسازی واردات بدون تعهد ارزی، صدور مجوز برای تسویه دلاری و سیاستهای ناپایدار ارزی در حوزه خودرو و کالاهای اساسی، عملاً به برهم خوردن تعادل بازار کمک کرده است. حذف گامبهگام ارز ترجیحی نیز در این میان، مانند سوختی است که روی آتش تورم پاشیده شده؛ مردمی که کالاهای اساسی روزمره خود را دیگر با نرخ یارانهای نمیخرند، به ناچار سمت داراییهای جانشین مانند طلا و ارز حرکت میکنند و این چرخه روزبهروز پرشتابتر میشود.
والله این معنی صداقت نیست …
روزنامه همشهری نوشت: رئیسجمهور محترم فرمودند: «من نمیتوانم؛ هرکسی میتواند کاری کند، این گوی و این میدان.» یا اینکه: «قربون خدا برم، همهجوره داره ما رو میچلونه.» وزیر اقتصاد محترم هم گفتند: «وضع خیلی بد است. سر ماه پول نداریم حقوق و یارانه بدهیم.» حرفهای سخنگوی محترم و معاون اجرایی محترم دولت هم این روزها بهتر از اینها نیست. والله معنی صداقت این نیست. مسئول اجرایی نباید مثل یک بلاگر یا فعال رسانهای حرف بزند. وظیفه یک مسئول، توصیف وضع موجود نیست؛ بیان راهحل است. معنی صداقت این نیست که رخت چرکهای خانه را جلوی چشم دیگران بیندازیم. معنی صداقت این نیست که زخمی را که مردم هر روز لمس میکنند، دوباره با انگشت فشار بدهیم. معنی صداقت این نیست که سفره خالی مردم را دوباره مقابل خودشان پهن کنیم.