- تغییر شکل روابط بر اساس منافع متقابل
- یک موضعگیری و یک جهان پیام
- احداث دیوار حائل جدید در کرانه باختری
- درگیریهای اخیر در شرق و جنوب یمن
- از عملیات روانی تا ناامنسازی هدفمند
- دولت ترامپ و تقسیم کارِ جهانی علیه قدرتهای نوظهور
- درخواست عفو نتانیاهو در میانه بحرانهای داخلی و بینالمللی
- واکاوی سفر همزمان مقامات ترکیه و عربستان به تهران
- کنترل روند افول و بازتعریف جایگاه شکننده آمریکا
- دونالد ترامپ و نقشه پنهان در قالب جنگ اوکراین
- سفر هاکان فیدان و چرخش آنکارا بهسوی تهران
- الگوی فاطمیِ مقابله با تحریف و شرایط امروز منطقه
- بسیج فرهنگ ناب و کامل از ثمرات انقلاب اسلامی
- لفاظیهای تفرقهافکنانه عناصر همسو امریکایی- سعودی در لبنان
تغییر شکل روابط بر اساس منافع متقابل
علیرغم فشارهای جنگ در اوکراین و رویارویی آن با غرب، مسکو در حفظ منافع اصلی خود در سوریه موفق بوده است. اکنون مسکو در موقعیتی قرار دارد که نقش خود را، هرچند محدودتر، در آینده این کشور ادامه دهد، چه به عنوان ضامن امنیت، سرمایهگذار در بخشهای حیاتی مانند انرژی یا تأمینکننده امنیت غذایی.
در حالی که روسیه نقاط نفوذ کمی برای کنترل سوریه دارد، اما همچنان کارتهای مهمی دارد که میتواند در صورت تلاش دمشق برای تضعیف کامل منافع مسکو، از آنها علیه دمشق استفاده کند. این موارد عبارتند از: اعمال فشار بر موضوع حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی؛ و توسل به دادگاههای بینالمللی برای دریافت بدهیهای خود از سوریه؛ و اقدام علیه رژیم جولانی در شورای امنیت.
روابط بین روسیه و سوریه جدید هنوز با چالشهای متعددی روبهرو است، به ویژه فشار غرب بر جولانی برای تضعیف منافع روسیه و میراث باقی مانده از همکاری بین روسیه و نظام اسد. با این حال، اکثر شاخصها نشان میدهند که این رابطه در حال حاضر در حال تغییر شکل بر اساس منافع متقابل است که با درجه قابل توجهی از انعطافپذیری و عملگرایی از هر دو طرف مشخص میشود.
مذاکرات اخیر بین پوتین و جولانی در اواسط اکتبر ۲۰۲۵، رویدادی مهم در روند تغییر شکل روابط دوجانبه بین دو کشور بود. دیدار بین دشمنان سابق نتیجه مذاکرات مداومی بود که پس از فروپاشی نظام اسد آغاز شد. این مقاله میکوشد تا از دیدگاه روسیه، با برجسته کردن اولویتها و خطوط قرمز روسیه، به بررسی این فرآیند از دیدگاه روسیه بپردازد، و سپس به آنچه روسیه میتواند ارائه دهد که غرب نمیتواند، و ابزارهای نفوذ روسیه بر دولت جدید سوریه بپردازد.
روسیه و رژیم جولانی: همگرایی عملگرایی
روسیه از زمان سقوط بشار اسد، که به سرعت به عنوان یک شکست بزرگ برای روسیه تعبیر شد، دستاوردهای قابل توجهی در سوریه داشته است. روسیه پیش از این سالها با هیئت تحریر الشام، به رهبری جولانی، درگیر شده بود. با این حال، پس از به قدرت رسیدن این گروه به اهداف خاصی دست یافت که به مسکو اجازه داد با حاکمان جدید تعامل کند. این گروه به طور کامل توسط غرب حمایت نمیشد، به درجهای از مشروعیت بینالمللی دست یافت و توانایی خود را برای حفظ برخی کنترلها در میدان نشان داد.
عملگرایی روسیه، بازتابی از عملگرایی جولانی بود که تمایلی به قرار دادن فوری روسیه در فهرست دشمنان نداشت. در عوض، او مسیر مذاکره مجدد را دنبال کرد، به این امید که از نفوذ تضعیفشده مسکو بهرهبرداری کند. اولین تماسها اندکی پس از سقوط اسد، زمانی که هیئتی عالیرتبه از وزارت امور خارجه روسیه در ژانویه ۲۰۲۵ از دمشق بازدید کرد، صورت گرفت. بنابراین، دیدار اخیر بین دو رئیس جمهور در مسکو، نشان دهنده نتیجه این عملگرایی متقابل و منافع مشترک است.
اولویتها و منافع روسیه
اولویت اصلی مسکو حفظ حضور نظامی خود در سوریه است که توسط پایگاه دریایی در طرطوس و پایگاه هوایی در حمیمیم نشان داده میشود، که همچنان به عنوان مراکز حیاتی برای دسترسی و تأمین نیروهای روسی در آفریقا عمل میکنند.
اولویت دوم روسیه حفظ داراییها و سرمایهگذاریهای خود در سوریه، به ویژه در بخش انرژی است. این امر در سفر الکساندر نواک، معاون نخستوزیر روسیه در امور انرژی، به سوریه در سپتامبر ۲۰۲۵ مشهود بود. نیاز به یک عملیات نظامی گسترده در سوریه قابل توجه است.
اهرم روسیه علیه حاکمان جدید سوریه
با منابع محدود، روسیه نقاط اهرمی کمی برای کنترل سوریه دارد، اما همچنان کارتهای مهمی دارد که میتواند علیه دمشق بازی کند، اگر دمشق بخواهد منافع مسکو را کاملاً تضعیف کند.
اول، مسکو میتواند در مورد مسئله حفاظت از حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی فشار وارد کند. مقامات روسی قبلاً نگرانی خود را در مورد شیوع دورهای خشونت علیه این گروهها ابراز کردهاند. مطرح کردن مسئله حقوق بشر در یک کشور عربی دور، به ویژه کشوری که زمانی شریک مهمی بود، معمول دیپلماسی روسیه نیست، اما مسکو میتواند به دستور کار بینالمللی موجود در این زمینه بپیوندد و آن را در سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی ترویج دهد. اگر اوضاع بدتر شود، روسیه میتواند با استقرار تعداد محدودی از نیروهای نظامی به عنوان ضامن امنیت این اقلیتها عمل کند. به عنوان مثال، مسکو ممکن است یک واحد نظامی محدود بین طرفین متخاصم (نیروهای مسلح سوریه و گروههای اقلیت مسلح) به عنوان یک اقدام کاهش تنش مستقر کند. این مداخله نظامی میتواند بعداً منجر به دخالت سیاسی روسیه در روند آشتی این کشور شود.
دوم، اگر تمام توافقنامهها و سرمایهگذاریهای روسیه مسدود شود، دمشق میتواند با توجه به اینکه این توافقنامهها با دولت قبلی امضا و تصویب شدهاند، در دادگاههای بینالمللی با شکایت مواجه شود. مسکو در صورت انتخاب این مسیر اقدام، منابع اداری لازم برای محافظت از سرمایهگذاریهای تجاری خود را دارد و همین امر در مورد بدهیها نیز صدق میکند. در صورت آسیب قابل توجه به منافع روسیه، مسکو میتواند از دمشق برای دریافت بدهیهای خود شکایت کند. مبلغ دقیق بدهی سوریه به روسیه هنوز مشخص نیست. با این حال، سوریه قبل از سال ۲۰۱۱ حداقل ۵۲۵ میلیون دلار به مسکو بدهکار بود و گزارشها نشان میدهد که روسیه در طول جنگ وامهای بیشتری به این کشور اعطا کرده است.
سوم، مسکو هنوز در شورای امنیت سازمان ملل علیه سوریه اقدامی نکرده است، جایی که میتواند از حق وتوی خود برای تضعیف منافع سوریه استفاده کند. اقدام دیگری که مسکو میتواند علیه دمشق انجام دهد، به تأخیر انداختن تأمین انرژی و مواد غذایی در صورت انجام اقداماتی توسط جولانی به نفع روسیه است. چنین اقدامی از سوی روسیه میتواند سوریه را بیثبات کند.
نتیجهگیری:
روسیه هنوز نتوانسته است نتایج تعامل دیپلماتیک تقریباً یک ساله خود در سوریه را تثبیت کند، اما از زمان سقوط متحد خود در دمشق پیشرفت قابل توجهی داشته است. علیرغم فشارهای جنگ در اوکراین و رویارویی آن با غرب، مسکو تاکنون در حفظ منافع اصلی خود در سوریه موفق بوده است. اکنون در موقعیتی قرار دارد که نقش خود را، هرچند محدودتر، در آینده این کشور ادامه دهد، چه به عنوان ضامن امنیت، چه به عنوان سرمایهگذار در بخشهای حیاتی مانند انرژی یا تأمینکننده امنیت غذایی.
چالشهای متعددی همچنان باقی است، به ویژه فشار غرب بر رژیم سوریه برای تضعیف منافع روسیه و میراث همکاری بین روسیه و رژیم اسد، جایی که خود اسد همچنان محل اختلاف است. با این وجود، در ماههای اخیر، هر دو طرف در سطح بالایی با هم تعامل داشتهاند، منافع و خطوط قرمز خود را روشن کردهاند، اعتمادسازی کردهاند و در نشست مسکو به اوج خود رسیدهاند. علیرغم این موانع، اکثر شاخصها نشان میدهند که روابط بین دو طرف بر اساس منافع متقابل در حال تغییر شکل است - نه مختل شدن - و این با درجه قابل توجهی از انعطافپذیری از هر دو طرف مشخص میشود.