- احداث دیوار حائل جدید در کرانه باختری
- درگیریهای اخیر در شرق و جنوب یمن
- از عملیات روانی تا ناامنسازی هدفمند
- دولت ترامپ و تقسیم کارِ جهانی علیه قدرتهای نوظهور
- درخواست عفو نتانیاهو در میانه بحرانهای داخلی و بینالمللی
- واکاوی سفر همزمان مقامات ترکیه و عربستان به تهران
- کنترل روند افول و بازتعریف جایگاه شکننده آمریکا
- دونالد ترامپ و نقشه پنهان در قالب جنگ اوکراین
- سفر هاکان فیدان و چرخش آنکارا بهسوی تهران
- الگوی فاطمیِ مقابله با تحریف و شرایط امروز منطقه
- بسیج فرهنگ ناب و کامل از ثمرات انقلاب اسلامی
- لفاظیهای تفرقهافکنانه عناصر همسو امریکایی- سعودی در لبنان
- از تثبیت پیروزی و رد مذاکره تا تقویت بسیج و وحدت ملی
- نظم اروپا به بهای قربانی کردن اوکراین
درگیریهای اخیر در شرق و جنوب یمن
از روزهای گذشته جنوب و شرق یمن به صحنه نزاع و درگیریهای میدانی و سیاسی نیروهای نیابتی امارات و عربستان تبدیل شده است. استان حضرموت در کانون این درگیریها قرار دارد. اینکه چرا حضرموت به مرکز ثقل تحولات میدانی سریع و مهم تبدیل شده است، مسألهای که بیش از هر چیزی باید دلیل آن را در موقعیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی این استان جستوجو کرد.
حضرموت با جمعیت ۱.۵ میلیونی و مساحتی بالغ بر ۱۹۳ هزار کیلومتر مربع، از نظر جغرافیا بزرگترین و متنوعترین استان یمن است و بیش از یک سوم مساحت این کشور را تشکیل میدهد. حضرموت با سهم ۱۷ درصدی در تولید ناخالص داخلی یمن و در اختیار داشتن منابع عظیم نفتی، گازی، مواد معدنی و ... ثروتمندترین منطقه یمن محسوب میشود و حدود ۸۰ درصد نفت یمن را تولید میکند. از جمله مهمترین میادین نفتی حضرموت «المسیله» است که در سال ۱۹۹۳ کشف شد. این میدان نفتی از بزرگترین میادین نفتی در یمن است و بیش از ۳۹ درصد از مجموع نفت یمن از آن استخراج میشود و جایگاه اول را بین میادین نفتی در این کشور دارد.
علاوه بر این حضرموت دارای ۴۵۰ کیلومتر خط ساحلی و گذرگاههای مهم مرزی با عربستان و عمان است. این استان بخش عمدهای از دولت جداییطلبی است که شورای انتقالی جنوب آرزوی تشکیل آن را در جنوب یمن دارد.
شایان ذکر است جنوب یمن ظاهراً توسط یک دولت به رسمیت شناخته شده بینالمللی اداره میشود. اما بخش عمدهای از این منطقه توسط مجموعهای از گروههای مسلح کنترل میشود. قدرتمندترین آنها شورای انتقالی جنوب است که در سال ۲۰۱۷ با حمایت مالی و نظامی امارات تأسیس شد و خواستار ایجاد یک یمن جنوبی مستقل است. چنین کشوری برای چندین دهه وجود داشت تا اینکه در سال ۱۹۹۰ با یمن شمالی متحد شد.
اما نقطه آغاز درگیریهای اخیر در حضرموت به اوایل آذر برمیگردد که «ائتلاف قبایل حضرموت» تحت حمایت عربستان برای جلوگیری از پیشروی نیروهای «شورای انتقالی جنوب»، در منطقه «غیب بن یمین» دست به اقدام پیشدستانه زدند.
نیروهای تحت حمایت امارات طی عملیاتی به نام «آینده روشن و نویدبخش» و پس از درگیریهای کوتاه با نیروهای وابسته به عربستان توانستهاند بخشهای مهمی از حضرموت از جمله کنترل سیئون دومین شهر بزرگ این استان، همچنین میادین نفتی حیاتی و تأسیسات انرژی از جمله «پترومسیله» بزرگترین شرکت نفتی یمن، را به دست بگیرند.
این نیروها در منطقه استراتژیک وادی حضرموت نیز که شامل مراکز شهری بزرگ و پایگاههای نظامی است، مستقر شدهاند. نیروهای جداییطلب با انتشار بیانیهای مدعی شدهاند «هدف ما کنترل تمام حضرموت است.» جالب است گفته شود که جداییطلبان جنوب، عملیات خود را با این استدلال پیش بردند که حضرموت به «سکویی برای عملیات قاچاق» برای انصارالله و «کانونهای» القاعده و داعش تبدیل شده است و عملیات آن در آنجا پس از «بهنتیجه نرسیدن همه گزینههای پیشنهادی در سالهای اخیر برای بازگرداندن ثبات» انجام شده است!
شایان ذکر است نیروهای تحت حمایت امارات اکنون تقریباً تمام نیمه جنوبی یمن، از جمله مناطق ساحلی کلیدی، از جمله جزیره استراتژیک میون در تنگه باب المندب و جزیره آتشفشانی سقطری در اقیانوس هند را در کنترل خود دارند. شورای انتقالی جداییطلب جنوب بخشی از اردوگاه ضد انصارالله میباشد و در بیشتر مناطق جنوبی یمن از وفاداری برخوردارند، بارها برای تجزیه یمن به دو کشور، مانند آنچه بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۹۰ اتفاق افتاد، تلاش کردهاند.
در حال حاضر و با وجود امضای توافقنامه آتشبس و کاهش تنش و برقراری آرامش نسبی، هر لحظه امکان بازگشت درگیریها وجود دارد. با مروری بر مفاد توافقنامه مذکور که شامل بندهای صریح و روشن برای بازگرداندن ثبات به منطقه است، بهنظر میرسد شاهد روندی برای «تثبیت» یک «تقسیم نفوذ جدید» میان ریاض و ابوظبی بر سر منابع استراتژیک یمن هستیم.
با عنایت به نکاتی که نوشته شد، به روشنی پیداست که منازعات میدانی اخیر که با ابزار «نیروهای نیابتی» دنبال میشود و حتی توافقنامه کاهش تنش هم نتوانسته است بهطور کامل آن را مهار کند و به خصوص نیروهای وابسته به امارات همچنان به دنبال سهم بیشتر از یمن هستند، چیزی جز جنگ قدرت مدیریت شده میان سعودی و اماراتی بر سر دستیابی به حضور و نفوذِ میدانیِ حداکثری در مناطق نفتخیز، بنادر راهبردی و در نتیجه آینده یمن نیست. نقطه قابل تأمل اینجاست که چنین نبردی برخلاف آن چیزی که ائتلاف متجاوز سعودی سالها تحت عنوان «وحدت عربی» در یمن آن را تبلیغ میکرد!
در محاسبات سیاسی ریاض و ابوظبی و نگاهی که این دو به آینده یمن در پرتو تحولات یک سال گذشته منطقه دارند، این پیشفرض وجود دارد که امروز موقعیت مناسبی برای گسترش حوزه نفوذ و حتی تجزیه یمن به وجود آمده است و آینده یمن از آن کسی که حضور و نفوذ بیشتری در مناطق راهبردی و ثروتمند این کشور داشته باشد. اینکه اطراف میادین نفتی حضرموت و شرق یمن، «مرکز ثقل» درگیریهاست، به خوبی پرده از اهداف و مقاصد درگیری در شرق یمن کنار میزند که شاید نیاز چندانی به تحلیل و کنکاش نداشته باشد.
نقطه قابل تأمل اینجاست که چنین پیشفرض یا «محاسبهای» بهشدت با «وضعیت مطلوب» آمریکا و رژیم صهیونیستی در یمن و منطقه همخوانی دارد. برای همین است که این دو از آنچه که در یمن میگذرد خشنود هستند! چرا که سیاستهای منطقهای آمریکا و رژیم اسرائیل همواره بر اساس «ایجاد و مدیریت تنش» به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به ویژه در کانونهای مقاومت طراحی شده است.
این سیاست، ریشه در این محاسبه استراتژیک دارد که تداوم درگیریها، اولاً موجب تضعیف و فرسایش نیروهای مقاومت و دولتهای مستقل منطقه میشود. ثانیاً، زمینهساز توجیه حضور نظامی و امنیتی گسترده آمریکا در مناطق درگیر و پیرامون آن تحت عنوان «مدیریت بحران» میگردد. ثالثاً، این تنشها، رژیم جنایتکار اسرائیل را در موقعیتی برتر و «دارای ارزش استراتژیک» به عنوان پایگاه ثباتسازی غرب در منطقه تثبیت میکند و توجه و انرژی جهان عرب و اسلام را از مسئله فلسطین منحرف میسازد.