- تغییر شکل روابط بر اساس منافع متقابل
- یک موضعگیری و یک جهان پیام
- احداث دیوار حائل جدید در کرانه باختری
- درگیریهای اخیر در شرق و جنوب یمن
- از عملیات روانی تا ناامنسازی هدفمند
- دولت ترامپ و تقسیم کارِ جهانی علیه قدرتهای نوظهور
- درخواست عفو نتانیاهو در میانه بحرانهای داخلی و بینالمللی
- واکاوی سفر همزمان مقامات ترکیه و عربستان به تهران
- کنترل روند افول و بازتعریف جایگاه شکننده آمریکا
- دونالد ترامپ و نقشه پنهان در قالب جنگ اوکراین
- سفر هاکان فیدان و چرخش آنکارا بهسوی تهران
- الگوی فاطمیِ مقابله با تحریف و شرایط امروز منطقه
- بسیج فرهنگ ناب و کامل از ثمرات انقلاب اسلامی
- لفاظیهای تفرقهافکنانه عناصر همسو امریکایی- سعودی در لبنان
رصدداخلی
چرا ترامپ مدام علیه ایران ادعا میکند؟
خبرگزاری آنا نوشت: نخستین نکته در اظهارات اخیر دونالد ترامپ مبنی بر اینکه «با بمب افکن ۲- B توان هستهای ایران را نابود کردیم» تأکید ترامپ بر «نابودی ظرفیت بالقوه» ایران است. واژه «بالقوه» خود نشان میدهد او از وضعیت فرضی و غیرقابل اندازهگیری سخن میگوید، نه واقعیتی عینی. از منظر منطق روابط بینالملل، نابودی ظرفیت بالقوه یعنی هدف قرار دادن «امکان» توسعه، نه زیرساخت فیزیکی. چنین ادعایی عملاً پارادوکسیکال است، زیرا اگر حتی بخشی از آن واقعیت داشت، نظام بینالملل و متحدان آمریکا با سرعت و شدت خواستار ارزیابی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و آغاز مذاکرات جدید میشدند. سکوت نهادهای رسمی بهترین شاهد بر تبلیغاتی بودن این گزاره است. نکته دوم، ماهیت شناختی این ادعاست. تکرار چنین گزارههایی صرفاً هیجانزدگی سیاسی ترامپ نیست؛ بلکه بخشی از جنگ شناختی هدفمند آمریکا علیه ایران است. هدف این جنگ، ایجاد «احساس ناتوانی»، «بیقدرتی» و «ابهام درباره آینده» در روان جمعی جامعه ایران است. این همان تعریفی است که در دکترین جنگ شناختی تحت عنوان «دستکاری ادراک جمعی یک ملت» مطرح میشود.
تغییرات گروههای وابستۀ شرق کشور
سازمان تروریستی جیشالظلم در تدارک است با جهش ژنتیکی در آزمایشگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و آمریکاییها، چندوجهی و هیبریدی شود. در سازمانیابی جدید، این گروهک دارای یک واحد عملیات رزمی و هستههای تروریستی، واحد تبلیغی و ادراکی و نیز واحد همکاریهای خارجی و ارتباطات خواهد بود. بررسیها نشان میدهند منافقین در دادن این فرم جدید به جیشالظلم نقش مشاوره را دارند و با موساد و جیشالظلم در اشتراکگذاری تجربیات همکاری کردهاند. یکی از ابتکارات منافقین در چند دهه اخیر ساختن جبهه، ائتلاف و سازمانهای متعدد پوششی برای سفیدسازی جنایت، شرارت و همکاری با سرویسهای اطلاعاتی متخاصم است و به نظر میآید پروژه جدید با همین الگو و با هدف سوریهسازی در ایران طراحی شده باشد. البته باید دید گروهک جیشالظلم تا چه میزان میتواند با گریمشدن توسط صهیونیستها تطبیق پیدا کند، زیرا در این فرم باید رابطه میان ناسیونالیسم بلوچی، سنتهای مذهبی و مردسالاری سنتی نقد جدی شود که همین موضوع میتواند باعث افتراق بیشتر تا سطح، تسویههای خونین درونسازمانی و فروپاشی در میان تروریستها شود، درست مانند سرنوشت منافقین در سال ۵۳ بعد از انتشار جزوه سبز توسط تقی شهرام! / فرهیختگان
فتنه مهسا تکرار نشد
سایت صراطنیوز نوشت: مرگ طبیعی خسرو علیکردی وکیل دادگستری بر اثر سکته قلبی، بهانه خوبی بود تا اپوزیسیون را به دلیل پذیرش وکالت تعدادی از بازداشتیهای فتنههای ۱۳۸۸ و ۱۴۰۱، گرداگرد جسدش جمع کند تا مگر بتوانند با مشکوک قلمداد کردن مرگ او، اغتشاش سراسری دیگری راه بیندازند! جالب آنکه در این سناریوی جدید نیز جماعت اپوزیسیون عیناً شبیه به ماجرای مرگ مهسا امینی عمل کردند. در داستان سرایی از غیرطبیعی جلوه دادن مرگ، جواد علیکردی (برادر متوفی) جای امجد امینی (پدر مهسا) بازی میکرد و همچنین نرگس محمدی و سپیده قلیان در عوض نیلوفر حامدی و الهه محمدی نقش آفرینی میکردند! اینبار، اما واکنش به موقع دستگاههای امنیتی و قضایی در انتشار سریع فیلم دفتر کار مرحوم علیکردی که گواهی بر فوت طبیعی نامبرده بر اثر سکته قلبی بود، آبی بر آتش برافروخته شده از جانب تدارکاتچیهای ضدانقلابی بود که تلاش داشتند تا با همزمانی این مرگ با آغاز گرانی بنزین، موجی عظیم علیه نظام اسلامی در داخل کشور به راه بیاندازند.
رابطه بنزین پنج هزار تومانی با کسر بودجه
روزنامه قدس نوشت: اعلام نرخ ۵ هزار تومانی در ظاهر شاید تلاشی برای مدیریت مصرف، کاهش قاچاق سوخت و حتی حمایت از طبقات فرودست جامعه باشد، اما درواقع، نشانهای از استیصال دولت در مدیریت منابع است. تجربه نشان داده حتی اگر دولت سوگند یاد کند که قیمتها ثابت میماند، ذهنیت عمومی به سمت افزایش قیمت حرکت میکند و فروشندگان، صاحبخانهها و صاحبان خدمات، برای حفظ ارزش درآمد خود، پیشدستانه قیمتها را بالا میبرند و بنزین ۵هزار تومانی نهتنها موج تازهای از گرانی کالاهای اساسی را در ماههای پایانی سال رقم خواهد زد؛ بلکه به اسم رمز گرانی در بازارهایی تبدیل میشود که شاید ارتباط مستقیمی با سوخت ندارند. لازم به ذکر است افزایش قیمت بنزین بیش از همه طبقه متوسط را تحت فشار قرار میدهد؛ گروهی که عمدتاً سهمیه ۶۰ لیتری پاسخگوی نیاز ماهانه آنها نیست و باید از بنزین آزاد استفاده کنند.
ایجاد ناامیدی به سبک رسانه اصلاحات
روزنامه اعتماد نوشت: «آمار رسمی، وضعیت اقتصادی کشور را تورمی - رکودی نشان میدهد. برخلاف وضعیتهای متعارف که یا رکود است یا تورم، در ایران و در شرایط کنونی با هر دو پدیده منفی مواجه شدهایم. رکود است، چون رشد اقتصادی نداریم. این رشد قبلاً در حدی بود که بتوان آن را مصداق رشد متعارف دانست. سال گذشته بیش از ۳درصد رشد داشتیم. هنگامی که رشد باشد، تورم قابل تحملتر میشود ولی اکنون به مرحلهای رسیدهایم که رشد اقتصادی در بهار سال جاری به حدود ۰٫۴- درصد رسید و در تابستان منفیتر شده و برخی برآوردها آن را معادل ۱٫۳- درصد دانستهاند. مواضع اخیر مقامات کشور این پیام را مخابره میکند که گویی هیچ راهی برای برونرفت از وضع کنونی نداریم. مهمترین مسأله کنونی ما نداشتن چشمانداز یا در وضعیت تعلیق قرار داشتن است».
کسی نیست به کمک دولت بیاید؟
روزنامه شرق نوشت: در این چندین ماه و حتی از آغاز به کار دولت چهاردهم انتقادات بسیاری دیده شده که بر سازوکار مدیریت رئیسجمهورو کابینه از سوی متخصصان و کارشناسان هر بخش ارائه و همچنین که بسیاری هم اعلام کردهاند حاضرند در این موضوعات، توان و تخصص خود را در اختیار بگذارند؛ اما در عمل، تقریباً هیچکس نبوده که به آن فراخوان چندین و چندباره جناب پزشکیان جواب مثبت داده باشد و ایشان از این پاسخ مثبت استقبال کرده و آنان را به کار گرفته باشد. آیا واقعا در بین اینهمه افرادی که بارها و بارها برای کمک به دولت اعلام آمادگی کردهاند، حتی یک مورد هم نبوده که کسی واقعاً توان کمک به دولت را داشته باشد؟ اما آیا میتوان به خود قبولاند که یک رئیسجمهور وقتی سخنی میگوید، فقط تعارف کرده و در واقعیت نتوان برای آن نمونهای یافت؟ بالاخره ایشان فرد دوم کشور است و تکرار این حرف نشان میدهد که درخواست کمک ایشان جدی است.
اشک تمساح هممیهن برای تورم!
در حالی که روزنامه اعتماد از تورم مینالید، این روزنامه در تیتری از حذف ارز ترجیحی که موجب تورم در برخی کالاهای اساسی شده، دفاع کرد! روزنامه وابسته به رئیس شورای اطلاعرسانی دولت، در گزارشی نوشت: «با حذف ارز ترجیحی ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی، برنج وارداتی مانند برنج هندی و پاکستانی دیگر مشمول ارز دولتی ارزان نخواهد بود، پیش از این، سیاست تخصیص ارز ترجیحی با هدف تنظیم بازار و عرضه برنج با قیمت مصوب اتخاذ میشد، اما مطابق گزارش فعالان صنفی، قیمت مصوب تقریبا در بازار محقق نمیشد. حذف ارز ترجیحی برنج از دید فعالان بخش توزیع کالای اساسی، نقطه پایان هشت سال رانت، کمبودها و قیمتگذاریهای دستوری است» اعتماد در عین حال توضیح نمیدهد که آیا اقدام سال گذشته وزارت اقتصاد در حذف ارز نیمایی به بهانه تک نرخی کردن ارز و شفافیت و واقعیسازی قیمت و حذف رانت، آیا به ثمر نشست یا صرفاً موجب شروع جهش قیمت ارز در عین چند نرخی ماندن آن شد. عباس عبدی (سرمقالهنویس روزنامه اعتماد)، اخیراً سرمقالهای در روزنامه هممیهن با عنوان «و چه میدانید تورم چیست؟» نوشت: تورم به مراتب از جنگ بدتر است. مسئولیتپذیری افراد را به ایفای تعهدات خود کم میکند. قراردادهای حقیقی و حقوقی سست و ناپایدار میشوند. احتکار و فرارهای مالیاتی را زیاد میکند. کیفیت تولید را کاهش میدهد. نظم پایدار اقتصادی و اجتماعی را مختل میکند. /کیهان