در پی جابجایی قدرت در خاندان سلطنتی عربستان سعودی از سال 2015 و انتصاب ملکسلمان به عنوان پادشاه این کشور، محمد بن سلمان در سمت ولیعهد قدرت اصلی را در امور اجرایی از جمله در وزارت دفاع و در عرصه سیاست خارجی به دست گرفته است. رفتار سیاست خارجی ریاض در دوره ولایتعهدی بنسلمان تحت تاثیر درك نخبگان جدید از تاثیر تحولات ژئوپلیتیک منطقهاي و راهبردهای قدرتهاي فرامنطقهاي بر نظم امنیتی در حال تحول غرب آسیا، مبتنی بر دخالت گسترده و مدیریت فراگیر بحرانهای مختلف پیرامونی شکل گرفت. مبنای سیاست بنسلمان در این حوزه جلوگیري از افزایش قدرت ایران در منطقه و اهداف اصلی آن نیز در دست گرفتن زمام امور در یمن، جلوگیري از قدرت گرفتن فزاینده ایران و تضعیف گروههای مقاومت در منطقه بود. با این وجود تحولات اخیر در عرصه سیاست و قدرت در حوزههای منطقه و بینالملل نشان از این دارد که سیاستهای تهاجمی و نظامی بنسلمان با موفقیت چندانی همراه نبوده است.
تهاجم نظامی به یمن به عنوان مهمترین عرصه ناکارآمدی سیاستهای بنسلمان دارای ابعاد چندگانه است. نخست، تهاجم به یمن ذیل دکترین نیابتی آمریکا در دوره اوباما نه تنها موجب کاهش قدرت حوثیها و انصارالله نشده است بلکه در عرصه میدانی، مقاومت یمن در قالب نیروهای انصارالله و ارتش یمن ضمن خروج از حالت تدافعی و دستیابی به سامانههای جدید موشکی، پدافند هوایی و توانایی در انجام عملیات دریایی، بازدارندگی فعال و متناسبی را در قبال ریاض و ابوظبی شکل داده است. این موضوع با هدف قرار دادن پالایشگاههای بقیق و خریص در منتهی علیه جنوب شرقی عربستان در آگوست 2019 نشان داده شد. دوم، از طرف دیگر آمار سازمان ملل از تلفات جنگ یمن که در دسامبر 2020 منتشر شد، گویای فاجعه حقوق بشری تمامعیار با بیش از 230 هزار کشته در آستانه آغاز هفتمین سال تهاجم عربستان است. در نهایت، خروج انصارالله از فهرست گروههای تروریستی مورد نظر وزارت امور خارجه آمریکا که این گروه را از شمول مقررات تحریمهای جهانی تروریستی و مقررات تحریم سازمانهای تروریست خارجی واشنگتن معاف میکند، ناکارآمدی سیاستهای نظامی بنسلمان را نشان میدهد. هر چند دلیل اصلی این اقدام دستیابی یمن به کمکهای بینالمللی عنوان شده است اما به نظر میرسد که انجام این اقدام در ابتدای دوره ریاست جمهوری بایدن را میتوان به عنوان نشانه قبول انصارالله در روند سیاسی آینده یمن در نظر گرفت؛ چرا که درج این گروه در لیست تروریسم، برقراری ارتباط و تعاملات آینده با انصارالله را برای آمریکا در فضای سیاسی یمن دشوار میکند. علاوه بر تحولات یمن، حاکم شدن ثبات نسبی در سوریه و عراق و تثبیت گروههای مقاومت شیعی در ساختارهای سیاسی این دو کشور به همراه مصوبه مجلس عراق در مورد خروج نیروهای خارجی از جمله آمریکا، سیاست مقابله با افزایش قدرت ایران در منطقه را با شکست روبرو نموده است.
در سطح بینالمللی نیز سیاستهای بنسلمان با موضوعات محوری مواجه است. از جمله شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را میتوان به عنوان شکست برای بنسلمان نیز در نظر گرفت. هر چند ریاض از متحدین راهبردی واشنگتن محسوب میشود، اما به نظر میرسد سیاستهای تهاجمی و نظامی بنسلمان در حوزه منطقه از جمله در موضوع مهار ایران قرابت بیشتری با یکجانبهگرایی آمریکا در دوره ترامپ داشته است. این در حالی است که اکنون با به قدرت رسیدن بایدن در سمت رئیس جمهور آمریکا، سخن از تنظیم مجدد روابط با عربستان در میان است. به علاوه حکام سعودی همواره از سیاستهای حقوق بشری آمریکا در دوره دموکراتها گرایزان بودهاند. نمونه بارز آن انتشار قریبالوقوع گزارش کنگره آمریکا در مورد ترور خاشقجی است. به نظر میرسد این امکان وجود دارد که این گزارش در صورت اشاره به نقش بنسلمان در ترور خاشقجی و آشکار ساختن آن، ضمن تاثیرگذاری کوتاهمدت بر رابطه ریاض – واشنگتن، دولت عربستان و ولیعهد را مخاطب اصلی سیاست حقوق بشری بایدن در این دوره قرار دهد.