۲۰۲۵ ۱۲ February - چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۳
کد خبر: ۲۴۱۳
۰۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۴

نگاهی بر برنامه‌های آمریکا در منطقه

ترامپ پس از روی کار آمدن، به شدت به دنبال تکمیل طرح عادی سازی روابط بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی و در ذیل آن نیز احیای کریدور آی مک برای ضربه به دو کریدور شمال- جنوب روسیه و کریدور یک کمربند- یک جاده چین خواهد بود که هر دو پروژه هم از ایران می گذرد. ترامپ می‌داند که طرح تکمیلی صلح ابراهیم و کریدور آی مک، جز با آرامش و توافق با ایران امکان پذیر نیست. جمهوری اسلامی ایران ‌تواند در یک طرح موازی با ائتلاف با مخالفان طرح ابراهیم (ائتلاف ایرانی ـ عربی ) و جنبه سازمانی و رسمی دادن به آن، اثر پیمان ابراهیم بر منطقه را کاهش دهد. به نظر می‌رسد عربستان به عنوان مرکز ثقل پیمان ابراهیم باید هدف دیپلماسی و رایزنی جمهوری اسلامی ایران باشد تا از عوارض این پیمان کاسته و کریدور آی مک هم کارایی اصلی خود را از دست دهد.
۰۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۴
نویسنده : حامد حق پناه کارشناس مسائل بین الملل

غرب آسیا از کانونی‌ترین نقاط در گستره زمین می‌باشد که همواره آبستن تحولات فراوانی از دوران باستان تا دوره کنونی بوده است. وجود منابع فراوان محیطی و انسانی در این منطقه هر قدرتی را در گیتی به فکر دست‌اندازی به سوی آن نموده است. در این نوشتار به بررسی دکترین و راهبرد‌های ایالات متحده در منطقه خواهیم پرداخت.
در سال ۱۹۸۰ جیمی کارتر در دکترین خود خلیج فارس را نشانه گرفت و اعلام حمایت از همه کشور‌هایی کرد که قصد کنترل بر منطقه خلیج فارس را داشته باشند. خلیج فارس شاهراهی برای تجارت و نفت دنیا است و در این برهه تاریخی انقلاب ضد آمریکایی در ایران به پیروزی رسیده و شوروی مشغول حمله به افغانستان بود.
در سال ۲۰۰۱ بوش پسر به بهانه پیشگیری از حملات تروریستی به خصوص ۱۱ سپتامبر و برج‌های دوقلو و با هدف تغییر رژیم‌هایی که وی آنها را متخاصم می‌خواند دکترین استفاده از حملات پیشگیرانه در عراق و افغانستان را مطرح کرد و منجر به تغییر رژیم در آنها شد که تبعات این حمله تاثیرات بزرگی در ساختار سیاسی منطقه داشت. پس از این اتفاقات، جمهوری اسلامی ایران روابط خود را با کشور‌های همسایه تقویت و به ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای برای مقابله با استکبار اقدام کرد.
دو محور در منطقه غرب آسیا پایه‌ریزی شد که ایران، اساس محور مقاومت و آمریکا، محور عربی ـ غربی را تشکیل داد. در این راستا شاهد افزایش تنش‌ها میان این دو محور به ویژه به صورت نیابتی بودیم. از طرفی تحریم‌های اقتصادی آمریکا گسترش یافت و جمهوری اسلامی ایران توانست روابط خود با روسیه و چین را گسترش داد. جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ و ۲۲ روزه در ۲۰۰۸ نقطه عطف این اتفاقات بود. اما اوباما با دستکش مخملین به سوی کشور‌های منطقه آمد. اوباما با ظاهری خندان و باطنی سراسر خدعه با چهره تیره و معرفی خود به عنوان صاحب دکترین «بهره‌گیری از دیپلماسی و کاهش مداخله نظامی مستقیم» سعی کرد چهره تنش زای ایجاد شده توسط بوش پسر در اذهان مردم غرب آسیا را صلح آمیز رنگ آمیزی نماید. اما آمریکا سیاست‌های خود در مقابل محور مقاومت را موثر نمی‌دید. تنها راه، اقدام به سمت دوستی اعراب و اسرائیل بود و اوباما کلید آن را زد. بعد از شکست طرح خاورمیانه جدید آمریکا، ترامپ در فکر اتفاقی بزرگتر بود؛ معامله‌ای شگرف در قرن حاضر که اعراب را به اسرائیل پیوند دهد. این معامله آغازش در ۱۳ اوت ۲۰۲۰ بود که پیمان ابراهیم نام گرفت. با رفتن ترامپ و یک دوره‌ای شدن آن، بایدن این طرح را با جدیت دنبال کرد. اما کشور‌های عربی نمی‌دانستند «قمار عادی سازی روابط با اعراب» «شرط بندی بر روی اسب بازنده» است. بایدن مذاکرات با ایران را به طور غیر مستقیم ادامه می‌داد ولی از هر فریبی در روابط با کشور‌های منطقه بر علیه ایران پروایی نداشت. عملیات طوفان و الاقصی که در ۱۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط حماس و شهید سرافراز یحیی سنوار صورت پذیرفت؛ تاثیر شگرفی بر تحولات غرب آسیا و پیمان صلح ابراهیم و همچنین کریدور آی مک که زمزمه‌هایی از آن شنیده می‌شد، داشت.
اسرائیل که یارای این شکست مفتضحانه امنیتی را نداشت؛ با حمله به غزه موجبات شکست‌های بعدی خود را فراهم آورد تا جایی که حزب الله، انصارالله یمن و گروه‌های شیعی عراقی را با خود وارد جنگ نمود و برای اولین بار به صورت مستقیم شاهد شلیک موشک از خاک ایران بر قلب مناطق اشغالی شد. در پی نزدیک به ۱۵ ماه جدال و جنگ خونین رژیم بدون هیچ دستاوردی و شکست در راهبرد‌ها تن به آتش بس همراه با غرور برای حماس و ذلیلانه برای رژیم صهیونیستی داد.
کشور‌های محور مقاومت توانستند این معنا را به کشور‌های ذی شمول پیمان ابراهیم دیکته کنند که هرگونه توسعه اقتصادی و تجاری در زیر فصل این پیمان مانند کوریدور آی مک باید در هماهنگی محور مقاومت صورت پذیرد. انصارالله در دریای سرخ و خلیج عدن و جمهوری اسلامی ایران در تنگه هرمز و خلیج فارس تا دریای عمان باطل کننده هر اقدام بر علیه ملت مظلوم فلسطین هستند.
طرح ترامپ برای منطقه
ترامپ پس از روی کار آمدن، به شدت به دنبال تکمیل طرح عادی سازی روابط بین کشور‌های عربی و رژیم صهیونیستی و در ذیل آن نیز احیای کریدور آی مک برای ضربه به دو کریدور شمال- جنوب روسیه و کریدور یک کمربند- یک جاده چین خواهد بود که هر دو پروژه هم از ایران می‌گذرد. ترامپ می‌داند که طرح تکمیلی صلح ابراهیم و کریدور آی مک، جز با آرامش و توافق با ایران امکان پذیر نیست. هرچند بعضی از سیاستمداران آمریکایی سخن از دوران ضعف جمهوری اسلامی ایران می‌زنند که به اثبات اشتباه است؛ زیرا در زمان بوش پسر نیز جمهوری اسلامی ایران هم سقوط عراق، هم سقوط افغانستان وخطر دشمن را در دو سمت مرزهایش احساس می‌نمود. با این وجود باز هم ورق به نفع ایران برگشت. اگر بعضی عناصر دشمن در درون هم فریاد ضعف داخلی را در راس برنامه‌های خود قرار ندهند؛ با کاربست برنامه‌های ذیل شکست پیمان ابراهیم قطعی خواهد بود.
راهکار‌های مقابله با طرح‌های غرب برای منطقه
در ابتدا باید با تداوم تقویت محور مقاومت و حذف نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت و شناخت عوامل جدید موثر و پیوند آن با مظلومان و مظلوم خواهان جهان، جبهه محو رژیم صهیونیستی را تقویت کرد. نیاز به خودکفایی در شعبات محور مقاومت از راهبردی‌ترین نیاز‌ها در این دوره می‌باشد. این دوره نیاز به تقویت دیپلماسی «انقلابی گرایی برون‌زا» در جمهوری اسلامی با نگاه به خواست ملت‌های مظلوم و همچنین دشمن شناسانه بر اساس رسوایی حربه‌های استعماری در کشور‌های اسلامی است.
باید بر تعداد کشور‌های مخالف طرح صلح ابراهیم یا با گفتگو یا گره زدن منافع افزود. آنگونه که در ظاهر رفتار سیاست خارجی قطر و ترکیه مشخص است، پیمان ابراهیم به سختی در این کشور‌ها مورد قبول قرار می‌گیرد. پس می‌توان منافعی در این زمینه با این دو کشور و سایر کشور‌ها گره زد. دیپلماسی عمومی را همچنان باید ادامه داد و فریاد مظلومیت مردم فلسطین و ظلم و ستم رژیم صهیونیستی را در جای جای عالم فریاد زد. کنفرانس‌های بین‌المللی اجلاسیه‌ها و رسانه‌های اجتماعی بهترین بستر می‌باشند. افزایش توان دفاعی و نظامی محور مقاومت، ساخت موشک‌ها با قدرت تخریب بالاتر، سیستم پدافندی قوی و ریز پرنده‌ها بسیار کاربردی می‌باشند و ترس بر اندام دشمنان و حامیان پیمان خواهد انداخت. همچنین برپایی رزمایش‌های مقتدرانه بازدارنده خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران تواند در یک طرح موازی با ائتلاف با مخالفان طرح ابراهیم (ائتلاف ایرانی ـ عربی) و جنبه سازمانی و رسمی دادن به آن، اثر پیمان ابراهیم بر منطقه را کاهش دهد. به نظر می‌رسد عربستان به عنوان مرکز ثقل پیمان ابراهیم باید هدف دیپلماسی و رایزنی جمهوری اسلامی ایران باشد تا از عوارض این پیمان کاسته و کریدور آی مک هم کارایی اصلی خود را از دست دهد.

  • ارسال نظرات
  • پربحث ترین ها پرطرفدارترین ها