
در آغاز هفته، خیابانهای لسآنجلس بار دیگر صحنه اعتراضاتی شدند که تبعاتی عمیقتر از یک اعتراض معمول را به همراه داشت. این بار، دلیل اصلی تجمع مردم را نه بحران اقتصادی، بلکه موج تازهای از اعمال قدرت فدرال بر اساس سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی تشکیل میدهد که بار تحمیل هزینههای امنیتی و سرکوب بر شهروندان و ساکنان غالبا مهاجر را بیشتر کرده است.
- ریشه اعتراض: عملیات پلیسی مهاجرت
ماجرا از یک عملیات گسترده توسط سازمان مهاجرت آغاز شد؛ مامورانی که بدون حکم قضایی، دست کم ۱۱۸ نفر را در لسآنجلس بازداشت کردند. این اقدام در فضای شهری اعلام جنگ بر مهاجران تلقی شد و بلافاصله هزاران نفر را به خیابان کشاندند.
اعتراضهای نخست با شعارهایی در حمایت از بازداشتشدگان و علیه سیاستهای مخرب دولت فدرال آغاز شد، اما خیلی زود به خشونتهایی شدید منتج شد، طوری که رفتوآمد در آزادراه ۱۰۱ بلوکه شد، شیشه تاکسیهای رباتیک ویمو شکسته و حتی خودروهایی آتش گرفتند.
- پاسخ نظامی: ماده شورش و تمرکز قدرت
در اقدامی کمسابقه، دولت فدرال زیر فرمان دونالد ترامپ دست به استفاده از قانون شورش زد و پیادهسازی ماموریت نظامی در قلب یک شهر بزرگ ایالات متحده را ممکن ساخت. بر این اساس، بیش از ۲ هزار تن از نیروهای گارد ملی و ۷۰۰ تفنگدار دریایی، بدون موافقت مقامهای ایالتی، مأموریت پیدا کردند تا اقدام به «برقراری نظم» کنند.
با این حال، این بار نه فقط معترضان به خشونتهای اخیر در لس آنجلس، بلکه خود مفهوم دموکراسی مدنی نیز مورد حمله قرار گرفته است. گاوین نیوسام، فرماندار کالیفرنیا، این حرکت را غیرقانونی و اقدامی ضد دولتهای محلی خواند و از آن بهعنوان اقدامی برای بازپسگیری قدرت ایالت توسط دولت فدرال یاد کرد.
از سوی دیگر، دونالد ترامپ و همراهانش، معترضان را با برچسب «بینظم» و «آشوبگر» خطاب کردند و از نمایش نظامی بهعنوان راهی برای جلوگیری از فاجعه یاد کردند. اما مواجهه با صدای اعتراض یا حتی دفاع مسالمتآمیز، همان رفتاری بود که در واقعه کنگره آمریکا یا معترضان سال ۲۰۲۰ سرزنش شد. به بیان برخی از کارشناسان هم این الگو، رفتاری اقتدارگرایانه است که میتواند دموکراسی را بهتدریج تضعیف کند.
- سرکوب محیط رسانهای و اجتماعی
اعتراضها آغاز شد تا بهعنوان صداهایی برای توجه جهانی به نابرابریها شنیده شود. اما ضربات گاز اشکآور، گلولههای لاستیکی، دستگیری فعالان و حتی اصابت گلوله خواب به یک خبرنگار استرالیایی، نشان از بیتوجهی کامل دولت ترامپ به آزادی رسانهها و حقوق بشر دارد.
- تلفات اجتماعی و پیامد جهانی
این گونه شدید از برخورد نظامی با اعتراضات، نه تنها صحنه اعتراض را واقعیتر کرده، بلکه طیف گستردهتری از شهروندان را درگیر این موضوع کرده است که چرا برخی از اتحادیههای کارگری، خانوادههای مهاجر و حتی نیروهای انسانی محلی با خشونت شدیدی مواجه شدهاند.
علاوه بر این، موج این اعتراضات تنها به لسآنجلس محدود نماند؛ شهرهای بزرگی مانند نیویورک، شیکاگو، سنفرانسیسکو هم شاهد بروز همبستگیهایی بودند که بهنوعی چالش جدیدی برای سیاستهای مهاجرتی دولت ترامپ ایجاد کرده است.
- پیامدهای آیندۀ آشکار این بحران
به طور کلی سه پیامدی که تحولات اخیر لس آنجلس میتواند در آینده به همراه داشته باشد را میتوان اینطور عنوان کرد:
۱. دعوی قضایی کالیفرنیا علیه دولت فدرال برای بازیابی استقلال گارد ملی و جلوگیری از مصادره قدرت قانونی.
۲. فرصت انتخاباتی برای دموکراتها که این برخورد را بهعنوان خلاصهای از تقابل دو دیدگاه روشنفکرانه و اقتدارگرایانه در آمریکای امروز معرفی خواهند کرد.
۳. تضعیف مشروعیت بینالمللی آمریکا؛ این اعمال قدرتی که در مسیر اعتراض مسالمتآمیز اعمال شد، تصویر کشور مدعی حقوق بشر را خدشهدار کرده است، خصوصاً با نزدیک شدن رویدادهایی نظیر جام جهانی و المپیک در حوزه لسآنجلس.
جمعبندی
سیاستهای مهاجرتی دولت فعلی آمریکا، باوجود ظاهر دفاع از امنیت ملی، در عمل آزادیها و عدالت مدنی را قربانی کرده است. عملیات گسترده، اعزام ۵ هزار نیروی نظامی بدون مجوز ایالتی و سرکوب اعتراضات قانونی، تصویری از دولتی مقتدر را در دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ نشان میدهد که در برابر اعتراض مردم، فدرالیزه کردن قدرت را ترجیح میدهد.