۲۰۲۴ ۲۷ July - شنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۳
۰۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۸

محورهای تبیینی روز جهانی قدس

نزدیک به 42 سال از نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان با عنوان روز جهانی قدس می‌گذرد. روز جهانی قدس حقیقتاً یک «یوم الله» است که نشان می‌دهد مسئله فلسطین تا آزادسازی نهایی قدس شریف، همچنان باید در صدر مسائل راهبردی جهان اسلام قرار داشته باشد؛
۰۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۸
نویسنده : هیئت تحریریه سایت طنین

نزدیک به 42 سال از نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان با عنوان روز جهانی قدس می‌گذرد. روز جهانی قدس حقیقتاً یک «یوم الله» است که نشان می‌دهد مسئله فلسطین تا آزادسازی نهایی قدس شریف از بند اشغال، همچنان باید در صدر دغدغه‌ها و مسائل راهبردی جهان اسلام  قرار داشته باشد؛ اینکه رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (رضوان‌الله تعالی علیه) به فاصله کمتر از شش ماه از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و با وجود تمام اولویت‌ها، بحران‌ها و تهدیدات پیچیده‌ای که از داخل و خارج متوجه انقلاب نوپای اسلامی بود، با صدور بیانیه‌ای مهم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز قدس نامگذاری ‌کردند، دلیل روشنی بر اهمیت این موضوع است.

روز قدس دارای بار معنایی دو وجهی است؛ از یک سو مساله فلسطین و اهمیت آن مورد توجه قرار داده می شود و از سوی دیگر انزجار نسبت به ظلم و ستم صهیونیست ها مورد تاکید قرار می گیرد. این دو وجه به خوبی در اندیشه های اسلامی و بزرگان دینی مورد توجه قرار گرفته است.

  • اهمیت راهبردی مسئله فلسطین در اندیشه‌های امام و رهبری

باید از حضرت امام خمینی (ره) به عنوان «سردمدار» مبارزه با یهودی‌سازی جهان و در واقع «نخستین» شخصیتی نام برد که خطر صهیونیسم جهانی را به روشنی دریافت و بلافاصله در کنار مبارزات ضد شاهنشاهی در ایران، در صدد مقابله با آن نیز بر آمد. ایشان در طول سال‌های مبارزه با رژیم طاغوت در رویارویی با توطئه‌های داخلی و خارجی، از نزدیک با گرفتاری‌های مسلمانان به ویژه مظلومیت و آوارگی فلسطینی‌ها آشنا شد و عمق توطئه اجانب را درک نمود.

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، به افشاگری و پرده‌برداری از توطئه‌های آشکار و پنهان صهیونیسم جهانی پرداخت که در این زمینه باید از «میراث ماندگار» ایشان یعنی نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان «روز جهانی قدس» در حمایت از ملت مظلوم فلسطین نام برد که با این تدبیر «مجاهدت گونه و واقع بینانه» نه تنها نگذاشتند تا مسئله فلسطین از خاطره‌ها زدوده شود بلکه آن را در رأس سیاست‌های ملل اسلامی در جهت آزادسازی قدس از دست اشغالگران و مبارزه با صهیونیسم تا نابودی کامل آن قرار داده و به مسئله فلسطین اهمیتی حیاتی در افکار عمومی و سیاست خارجی تمامی دولت های آزادیخواه جهان بخشیدند. حضرت امام خمینی (ره) در 16 مرداد 1358 و پس از بمباران جنوب لبنان توسط ارتش رژیم صهیونیستی، از مسلمانان جهان خواست تا آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز قدس انتخاب کنند و در این روز اتحاد و همبستگی خود را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان فلسطین به نمایش بگذارند. 

بنابراین در اندیشه امام خمینی(ره)، مساله فلسطین از سه منظر قابل توجه است:

الف) اهمیت مساله فلسطین به عنوان یک قضیه اسلامی و حتی جهانی؛

ب) لزوم وحدت کشورهای اسلامی برای مقابله با رژیم صهیونیستی؛

ج) جلوگیری از هرگونه سازش با آمریکا و رژیم صهیونیستی.

رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) نیز در راستای منویات بناینگذار کبیر انقلاب اسلامی اندیشه های شان را تبیین کرده اند. ایشان در رابطه با روز قدس با تعابیری همچون «روز تجمع آرمان‌های مسلمانان جهان در یک کلمه و یک جمله»، «روز اسلام»، «روز انسانیت» و «روز انقلاب و امام ما» یاد کرده‌اند. ایشان پس از برشمردن امتیاز روز قدس بر ایام‌الله دیگر، مسأله‌ی فلسطین را مهم‌ترین و اصولی‌ترین مسائل انقلاب و مسأله‌ای انسانی، و نه صرفاً عربی یا اسلامی، محسوب کرده‌اند.

ایشان با تاکید بر مساله فلسطین، بر ابعاد دیگری از مسائل همچون پایان وجودی و هویتی رژیم صهیونیستی تاکید کرده اند. مهمترین طرح راهبردی ایشان در این رابطه نبودن موجودیتی به نام اسراییل در 25 سال آینده است. ایشان در بیاناتی در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌(24/08/98) فرمودند: مکرّر در بیانات امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) و بیانات مسئولین جمهوری اسلامی، محو دولت اسرائیل مطرح شده است؛ دشمنان این را بد معنا می کنند؛ محو دولت اسرائیل به معنای محو مردم یهودی نیست - ما با آنها هیچ کاری نداریم- [منظور] محو آن حکومت است، محو آن رژیم تحمیلی است. «محو اسرائیل» یعنی مردم فلسطین که صاحبان واقعی آن سرزمینند - چه مسلمانشان، ‌چه مسیحی‌شان، چه یهودی‌شان- خود صاحبان اصلی دولت خودشان را انتخاب بکنند..»

بنابراین مساله فلسطین در اندیشه های رهبرمعظم انقلاب از سه جهت مورد بررسی قرار گرفته است:

الف) پیروزی ملت فلسطین در سایه اتحاد کشورهای اسلامی؛

ب) پایان موجودیت جعلی اسراییل در بازه زمانی 25 ساله؛

ج) تفکیک میان مساله یهودیت و صهیونیزم.

 

  • فلسطین در صدر مسائل و دغدغه‌های جهان اسلام

 سیاست عمده استکبار و صهیونیسم، کمرنگ کردن مسئله فلسطین در ذهنیت جوامع مسلمان و به سمت فراموشی راندن آن است. لذا مهم‌ترین و فوری‌ترین وظیفه، مبارزه با این خیانتی است که به دست مزدوران سیاسی و فرهنگی دشمن در خودِ کشورهای اسلامی صورت می‌گیرد. به عنوان مثال در طول سال های اخیر طرح های متعدد و پیچیده ای در دستور کار سران آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی رژیم‌های مرتجع عربی قرار گرفته است تا فلسطین را از اولویت مسائل جهان اسلام خارج کند و حیات و بقاء و امنیت رژیم صهیونیستی را تضمین نماید. توطئه داعش و برافروختن آتش جنگ های خانمان سوز در سوریه، عراق، یمن و مناطق دیگر اسلامی با استفاده از ابزار گروه های تکفیری، طرح معامله قرن و عادی سازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل از جمله اقدامات در این راستاست. به بیان دیگر بخش عمده‌ای از توطئه ها و فتنه ها و جنگ افروزی هایی که در جهان اسلام انجام می شود، از نقطه نظری خاص در راستای به حاشیه راندن موضوع فلسطین، این درد دیرین امت اسلام، و ارتقاء و تضمین امنیت رژیم اشغالگر قدس از طریق ایجاد درگیری های درونی بین ملل و مذاهب و فرق مختلف اسلامی و انحراف افکار عمومی از جنایات صهیونیست هاست.

  • آمریکا و دولت‌های غربی و رژیم های مرتجع عربی، شریک اصلی اسرائیل در تجاوز و اشغالگری

در میان جنایات بشری دوران‌های نزدیک به زمان حاضر، هیچ جنایتی به اندازه جنایاتی که در سرزمین‌های اشغالی می‌بینیم و با این شدت وجود ندارد. عامل و مجرم اصلی این فاجعه، دولت‌های غربی و سیاست‌های شیطانی آن‌هاست. آن روزی که دولت‌های فاتح جنگ اول جهانی، منطقه غرب آسیا، یعنی قلمرو آسیایی حکومت عثمانی را به عنوان مهم‌ترین غنیمت جنگی، میان خود در کنفرانس پاریس تقسیم می‌کردند، نیاز به یک پایگاه امن در قلب این منطقه را برای تضمین سلطه دائمی خود بیش از پیش احساس کردند. انگلیس از سال‌ها پیش از آن، با طرح بالفور زمینه را آماده کرده و با همفکری زرسالاران یهودی بدعتی به نام صهیونیسم را مهیای نقش‌آفرینی کرده بود؛ و اکنون زمینه‌های عملی آن فراهم می‌شد. از همان سال‌ها مقدمات را به‌تدریج در کنار هم چیدند و سرانجام پس از دومین جنگ جهانی با استفاده از غفلت و گرفتاری‌ دولت‌های منطقه، ضربه‌ی خود را وارد آوردند و رژیم جعلی و دولتِ بدون ملتِ صهیونیست را اعلام کردند. آماج این ضربه در درجه اول ملت فلسطین و در درجه بعد همه ملت‌های این منطقه بودند.

 

 

  • چالش های رژیم صهیونیستی

رژیم صهیونیستی با چالش های مختلفی روبرو است. این چالش ها را می توان در دوسته عوامل درونی و بیرونی تقسیم بندی کرد.

الف ) عوامل درونی

در این دسته از عوامل چهار گزاره بیشتر از بقیه موارد مهم است:

  • چالش های اقلیتی و نژادی: اکثریت قریب به اتفاق ساکنان یهودی سرزمین‌های اشغالی متعلق به این اراضی نیستند و عموماً از دو گروه اصلی یهودی‌های سفاردی یا یهودی‌های اشکنازی تشکیل می‌شوند.

یهودی‌های سفاردی، گروهی از یهودی‌های اصیل‌تر هستند. امروزه این گروه شامل تقریباً همه یهودیان دنیا به استثنای یهودیان اشکنازی می‌شوند و در آفریقا، عراق، سوریه، یونان و ترکیه گسترده شده‌اند. در کنار این گروه یهودی‌های اشکنازی قرار دارند که از اصالت کمتری برخوردارند اما امروز جزو طبقه اشراف یهود به حساب می‌آیند. این یهودی‌ها بیشتر پست‌های مهم دولتی در اسرائیل کنونی را در اختیار دارند. بین دو گروه اشکنازی و سفاردی در سرزمین‌های اشغالی اختلافات عمیق وجود دارد، عده‌ای این اختلافات را اقتصادی می‌دانند، اما بیشتر تحلیل‌گران آن را ایدئولوژیک می‌دانند. این دو گروه همدیگر را نجس‌زاده می‌دانند و هرگونه تعامل را با یکدیگر ممنوع کرده‌اند.

  • مهاجرت معکوس: بیشتر افرادی که به سرزمین های اشغالی مهاجرت کرده اند خود را متعلق به این سرزمین نمی دانند. براساس آمار رسمی که منابع صهیونیستی حدود 20درصد از ساکنان اراضی اشغالی پاسپورت دوم دارند و حدود 60 درصد تمایل به دریافت پاسپورت دوم یک کشور ثانویه دارند. دانشگاه عبری اورشلیم در تحقیقی که اخیراً انجام داده است، کمبود جمعیت را یکی از مهمترین چالش های پیش روی اسرائیل و قوم یهود در افق 2050 می داند.
  • بحران هویت: سومین چالش پیش روی رژیم صهیونیستی، ناهمگوني فرهنگي و ن‍ژادي و عدم شكل گيري هويت واحد در ميان خود يهوديان است كه اختلافات زيادي را ميان جوامع صهيوني ايجاد كرده است. سران رژیم صهیونیستی براي افزايش جمعيت خود گروه هاي مختلفي از يهوديان را از كشورهاي مختلف از جمله كشورهاي شرقي و آفريقايي براي مهاجرت به اسراييل ترغيب كردند. با اين حال به رغم تبليغات فراوان صهونيست ها گزارش ها حاكي از تبعيض هاي آشكار و نقض حقوق شهروندي يهوديان شرقي تبار و به وي‍ژه آفريقايي است. امروزه حدود صد و بيست هزار اتيوپيايي در سرزمين هاي اشغالي ساكن هستند كه طي دهه 1980 تا 1990 به بهانه نجات از جنگ داخلي به سرزمين هاي اشغالي كوچانده شدند. با اين حال اين افراد با وجود بيش از سه دهه سابقه اسكان همچنان از تبعيض هاي آشكار و پنهان رنج برده و به عنوان شهروندان درجه دو از لحاظ اجتماعي در شرايط نامناسبي به سر مي برند. بر اساس منابع صهیونیستی، اغلب این افراد به عنوان پیش خدمت، نظافت چی و نگهبان مشغول به کار هستند و حدود 41 درصد خانواده های این گروه نیز در فقر زندگی می کنند.

* چالش سیاسی و اقتصادی: از زمان تاسیس رژیم جعلی اسراییل تاکنون شابقه نداشته که چهار انتخابات پارلمانی برای تشکیل دولت برگزار شود. این نشان از شکاف های عمده سیاسی در کنار عدم اعتماد عمومی نسبت به مسائل این رژیم است. در کنار این مساله فسادهای اقتصادی مقامات صهیونیست و اختلاس های گسترده توسط دولتمردان این رژیم شرایط را برای تظاهرات داخلی در کنار مشکلات معیشتی فراهم کرده است.

ب) عوامل بیرونی

در میان عوامل بیرونی، سه دسته از عوامل از همه مهمتر است:

  • وسعت کم و نداشتن عمق استراتژیک: نخستین چالش بیرونی رژیم صهیونیستی وسعت کم و نداشتن عمق استراتژیک است كه موجب شده در برابر كمترين تهديد كرانه باختري و نوار غزه آسيب پذير باشد. اين موضوع به ويژه از آن جهت اهميت دارد كه بدانيم شهرهاي مهمي همچون تل آويو و اشلون كمتر از هجده كيلومتر با كرانه باختري فاصله دارند و به دليل قرار گرفتن كرانه باختري در ارتفاعات امنيت اين قسمت ها به شدت شكننده خواهد بود و در صورت شكل گيري گروهي مشابه حماس در این قسمت، پيامدهاي جبران ناپذيري گريبان گير صهیونیست ها خواهد شد.
  • تقویت گروه های مقاومت در منطقه: زمانی که در اوایل دهه 1980 نخستین حلقه های گروه های مقاومت در لبنان و فلسطین شکل می گرفت، کمتر کسی تصور می کرد روزی این گروه ها به جدی ترین کابوس رهبران اسرائیل بدل شوند. با این حال این گروه های اکنون به شبکه ای از گروه های نظامی قدرتمند بدل شده اند که نه تنها اسرائیل بلکه کل معادلات منطقه را تحت تاثیر قرار می دهند. بر اساس مقاله ای که در موسسه مطالعات امنیت ملی اسراییل منتشر شده است، گروه های مقاومت در لبنان، نوار غزه، و اخیراً در جولان سوریه، این رژیم را در محاصره کامل قرار داده اند و تقریباً تمام سرزمین های اشغالی در تیررس موشک های پیشرفته آنهاست.
  • نداشتن اعتبار در بین ملت ها: بعد از انقلاب اسلامی و آگاهی ملت های مسلمان، اعتبار این رژیم در حوزه بیرونی از همه جهات کم شده است. پویش های تحریمی علیه این رژیم در کنار اعتراضات گسترده به حملات اسراییل به مرم مظلوم فلسطین تنها گوشه ای از بی اعتباری این رژیم در سطح بین المللی است.
  • وضعیت مقاومت و افزایش تهدیدهای رژیم صهیونیستی

مقاومت منطقه و فلسطین برخلاف دهه های گذشته از چنان نبوغ و قدرت نظامی برخوردار است که فکر هرگونه حمله را از سر دشمن ربوده اند. قدرت و توان گروه های مقاومت به مرحله ای رسیده است که به قول سردار شهید سلیمانی این رژیم از جنگ های 33 روزه و 22 روزه به جنگ دو روزه رسیده است. این نشان دهنده ضعف و ناکارآمدی این رژیم در برابر توان و قدرت تهدیدی گروهه ای مقاومت است. ژنرال «عیران نیف» فرمانده تیپ روش های رزمی و نوگرایی در ارتش رژیم اسرائیل به روزنامه اسرائیل هیوم گفت که اگر سقف کمی یا کیفی موشک های دقیق حزب الله بالا برود این به معنای آن است که باید تحرکی ضد آن انجام گیرد؛ چرا که این موشک ها بعد از تهدید هسته‌ای ایران، دومین تهدید بزرگ برای امنیت اسرائیل به شمار می رود. ژنرال «اسحاق بریک»  افسر ذخیره ارتش رژیم صهیونیستی در یک مصاحبه تلویزیونی فاش کرد ۲۰۰ هزار موشک، اسرائیل را محاصره کرده اند و از میان صدها موشک دقیق تنها سه موشک کافی است تا اسرائیل را برای چند سال در تاریکی کامل فرو ببرد.

گانتس، وزیر جنگ رژیم صهیوینستی نیز اخیراً اعلام کرد:«اگر جنگ بر ما تحمیل شود، بهای سنگینی را در جبهه‌های نبرد باید پرداخت کنیم».

در کنار قدرت گروه های مقاومت، ضعف های این رژیم در مراحل پدافندی به وضوح آشکارتر شده است. ضعف سیستم های پدافندی و سامانه گنبد آهنین این رژیم به خوبی بر همگان آشکار شده است. این سامانه حتی قادر به رهگیری موشک های گروه های فلسطینی نیست و اخیراً نیز در حادثه دیمونا و هدف قرار گرفتن مرکز تسلیحات وزارت جنگ اسراییل کارایی چندانی نداشت.

نمونه دیگر از قدرت گروه های مقاومت و ضعف رژیم صهیونیستی، انجام عملیات های ایذایی همچون استفاده از جنگ زیرزمینی است. دبیر کل حزب الله پیش از این تهدید کرده بود که اگر اسرائیل به لبنان حمله کند، منطقه جلیل در شمال فلسطین را تحت کنترل در خواهند آورد. این سخنان سیدحسن نصرالله تمرکز بر یک دال بود و آن حفر تونل های عظیم به شمال اسرائیل بود تا نبرد را به قلب اسرائیل ببرد. طبق گزارش (Al Monitor) آمریکا، تونل ها وسیله مهمی برای جنبش های مقاومت فلسطین در جنگ سال ۲۰۱۴ بود که از آن برای حمل سلاح، حمایت از افراد خود و نفوذ به داخل اسرائیل استفاده کرده بود.

امروزه تهدیدهای امنیتی اسراییل اشکال جدیدی به خود گرفته است. زمانی تئوری اصلی صهیونیست ها جنگ در داخل سرزمین دشمن بود، اما امروزه استراتژی امنیت روزمره و جنگ در بیرون از سرزمین های به تهدید درون سرزمینی تبدیل شده است. انفجار در تاسیسات پیشرفته و حساس نظامی "تومر" وشلیک موشک به پایگاه اتمی "دیمونا" و وقوع آتش سوزی مهیب در تاسیاست نظامی "حیفا" آخرین و جدیدترین رخدادهای امنیتی است که همچنان صهیونیست ها را در وحشت فرو برده است. این در حالی است که آمارهای منتشره رژیم صهیونیستی از هزینه حدود 50 میلیون دلاری برای ایجاد یک خط دفاعی پرقدرت در اطراف تاسیاست حساس در حیفا و تل آویو خبر می دهند. این حوادث نه تنها شکست پروژه دیوار آتشین این تاسیسات را برملا کرد بلکه نشان داد که آسیب‎پذیری این رژیم بسیار بیشتر از آن چیزی است که حتی در ظاهر مشاهده می شود.

  • خیانتی به نام طرح های سازش

یکی از مهم ترین عواملی که در صدد سوق دادن فلسطین به دوری از هر گونه رویارویی با رژیم صهیونیستی است خیانت برخی حکام عربی و مقامات سازش کار فلسطینی در جهت سازش با رژیم کودک کش اسراییل است. طی چند سال اخیر نیز این خیانت با طرح دو رویکرد آغاز شده بود: اول؛ طرح معامله قرن و دوم عادی سازی روابط.

طرح معامله قرن براساس الگویی بود که ترامپ آن را با همراهی برخی کشورهای عربی ارائه داد. بعد از همراهی دولت های عربی با انتقال سفارت آمریکا به قدس، ترامپ داماد یهودی الاصل خود جارد کوشنر را مامور رسیدن به توافق میان فلسطینی ها  و اسراییلی ها کرده بود. مرحله اول عادی‎سازی روابط همین کشورهای عربی با اسراییل بود که کوشنر نقش واسطه ای در این کار در اختیار داشت و مرحله دوم انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس بود. به هر حال یکی از بندهای اصلی معامله قرن اعلام پایتختی قدس برای اسراییل است. براساس طرح پیشنهادی دولت آمریکا حق بازگشت فلسطینی ها حذف و شهر اشغالی قدس به صهیونیست‎ها واگذار می شود و به جای آن منطقه ابودیس در کرانه باختری را برای فلسطینیها در نظر گرفته اند. بخشی از طرح معامله قرن برگرفته از کنفرانس طابا و طرح"بیلن- ابومازن" است.
طرح بیلن- ابومازن براساس این اصل بود که بیت المقدس به صورت یکپارچه در اختیار حاکمیت رژیم صهیونیستی قرار بگیرد و در عوض فلسطینیان پایتخت خود را در "ابودیس"، حومه شرقی بیت‎المقدس برپا کنند. در کنفرانس طابا به مسایلی همچون بحث قدس و تشکیل دو دولت نیز اشاره شده بود.

چیزی که از این توافق‌نامه‌ها و معامله‌های سیاسی مشخص شده ، گرایش کامل به سمت عادی‌سازی علنی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی است که رهبری آن برعهده عربستان سعودی قرار دارد. حمله به فلسطینی ها در نوار غزه و منطقه کرانه باختری تنها با این هدف صورت می گیرد که فلسطینی ها را از این مناطق به مناطق مرزی با اردن و صحرای سینا کوچ دهند. جالب اینجاست که این حملات با حمایت مستقیم برخی کشورهای عربی صورت می گیرد.

این طرح بر جدا سازی کرانه باختری از غزه و اعطای امتیازاتی اقتصادی به فلسطینی ها در مقابل امتیازگیری از آنها تاکید دارد. روزنامه هآارتص درباره این طرح می نویسد: "توطئه ای اسرائیلی، آمریکایی، سعودی و مصری با هدف جدا سازی بین غزه و کرانه باختری و ایجاد یک راه حل اقتصادی در غزه و پرهیز از مذاکرات سیاسی درباره آینده فلسطین وجود دارد." در واقع هدف از جدا سازی کرانه باختری و غزه، جلوگیری از وحدت گروه های فلسطینی و اعلام خودمختاری دو منطقه جداگانه در جهت از هم پاشیدگی فلسطین است.

با اجرای این طرح که ظاهرا از سوی عربستان سعودی، اردن  ومصر نیز پذیرفته شده و در صورت موافقت تشکیلات خودگردان قضیه ی فلسطین بعد از چند دهه از سوی کشورهای عربی و براساس طرحی غربی – عربی – عبری حل خواهد شد و همین امر نقش مهمی در آشکار سازی مرحله بعد از عادی سازی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی خواهد داشت.

  • نتایج سازش و مقاومت

راهکارهایی که از ابتدای طرح های سازش ارائه شده یا از جانب آمریکا بوده یا در قالب چند کشور هم سو با اسراییل. خروجی این طرح ها نیز بر دو پایه خلاصه شده است: اول؛ به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی در منطقه و دوم؛ حل مساله فلسطین- اسراییل و دادن حاکمیت سرزمینی به صهیونیست ها.

در مساله سازش بسیاری از امتیازهایی که اسراییل خواهان آن بود به دست آورد و در مقابل هیچ امتیازی نداد و بسیاری از مناطق فلسطینی را ضمیمه مناطق اشغالی کرد.

در کنار آن مساله مقاومت وجود دارد که اسراییل بعد از وقوع انتفاضه ها و رسیدن مقاومت به یک بازدارندگی اکنون جرأت حمله به مناطق فلسطین نشین را ندارد. این مقاومت نشان داده که در هرکجا ملت فلسطین مقاومت کرده توانسته به پیروزی های مهمی دست یابد.

  • نتیجه گیری

استراتژی سردار شهید سلیمانی برای مقابله با اسراییل، این بود که مقاومت صرفاً در فلسطین نباشد بلکه مقاومت در سطح منطقه تعریف شود؛ به گونه ای که وظیفه هر کسی در مواجهه با اسرائیلی ها روشن شود. طبعاً این کار به شدت برای اسرائیل خطرناک بود و در مساله فلسطین اثرگذار خواهد بود.

حاصل همه این شرایط و مراحل این است که از جهتی عامل طرد بیرونی اسرائیل با تقویت محور مقاومت در منطقه شکل می گرفت و از طرف دیگر عوامل درونی زیادی اسرائیل را از درون متلاشی می کند حتی اگر عوامل بیرونی فعال نباشد. از سوی دیگر عوامل تقویت اسرائیل رو به افول است؛ یعنی آمریکا که از عوامل خارجی تقویت اسرائیل است با قدرت گرفتن ایران، نمی تواند قدرت بلامنازع منطقه باشد.

در نتیجه می توان گفت با توجه به وضعیت کنونی و آینده منطقه افت قدرت رژیم صهیونیستی در برابر توسعه جبهه مقاومت شکل گرفته است و این امر در مسائل مختلف کاملاً مشهود است. براساس اعتراف تحلیلگران و مقامات صهیونیست، اکنون تهدیدها علیه اسراییل در سه جبهه بیرونی و یک جبهه داخلی بیش از همه مشهود است. اسراییل اکنون از سمت شمال با تهدیدی به نام حزب الله، در جنوب توسط حماس و در مناطق شرقی توسط گروه های مقاومت و در مرزهای سوریه با تهدیدهای بالقوه مواجه است. تهدید داخلی این رژیم نیز چالش هایی همچون مسائل سیاسی و عدم تشکیل دولت در کنار چالش های نژادی و قومی است.

 

با وجود چالش ها و تهدیداتی که رژیم صهیونیستی با آن ها مواجه است و در بالا به آن ها اشاره شد، بر طبق دیدگاه و نظریه ای که رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را تبیین کرده اند، اسرائیل 25 سال آینده را نخواهد دید.

  • ارسال نظرات
  • پربازدیدترین ها آخرین اخبار
  • پربحث ترین ها پرطرفدارترین ها