سوداگری با خون

از اخبار مهم روزهای اخیر پیرامون تحولات مرتبط با جنگ یمن عبارتست از شروع موج دیگری از فروش تسلیحات غربی به ویژه آمریکایی به کشورهای درگیر در این نبرد نابرابر که با شناخت ماهیت سیاست خارجی آمریکا از جمله در منطقه غرب آسیا به درکی دقیقتر از روند این تحولات خواهیم رسید. به صورت موجز سیاست آمریکا در منطقه غرب آسیا دارای چهار شاخصه کلیدی است که همواره نیروهای آمریکایی تلاش کرده اند بر اساس این مؤلفه ها راهبرد خود را در منطقه تدوین و اجرا کنند، در سال های اخیر نیز ثابت شده که به اندازه سر سوزنی از این موارد کوتاه نخواهند آمد مگر با مقاومت ملت ها و مردم منطقه، این مؤلفه ها عبارتند از:

1- تلاش برای تضعیف رقبای شرقی اثر گذار بر تحولات منطقه ای و بین المللی به ویژه بازیگران محور مقاومت و رقبای سنتی آمریکا یعنی روسیه و چین؛

2- تعمیق نفوذ در کشورهای منطقه با روی کار آوردن دولت های دست نشانده و حمایت و تقویت آن ها؛

3- حمایت راهبردی از رژیم صهیونیستی و تلاش برای تقویت ابعاد وجودی این رژیم از جمله در حوزه های امنیتی، اقتصادی و نظامی؛

4- کسب منفعت اقتصادی و پیگیری تجارت مونوفیت به معنی تلاش برای کسب سود یک جانبه از طریق فروش تولیدات تکنولوژیک تسلیحاتی درجه 2 و درجه 3 که نه تنها عایدات مادی برای فروشنده دارد بلکه سبب سرعت پیشرفت تکنولوژی برای کشور مبدأ نیز می شود.

از این رو سردمداران کاخ سفید همواره با هدف تحقق این چهار هدف تلاش داشته اند تا رفتار خود را با کشورهای مختلف تنظیم کنند، عربستان سعودی، امارات و حتی اردن نیز از این امر مستثنی نبوده بلکه به عنوان کشورهای پردرآمد و دارای حکومت های ضعیف از حیث راهبردی، ثابت کرده اند جزو مناسب ترین مخاطبین این سیاست هستند چرا که به شکلی افراطی و بر اساس محاسبات تلقینی همواره به دنبال توسعه غیر عقلانی توان نظامی خود بوده و از سوی دیگر به هیچ وجه در این خصوص به توان داخلی خود اتکایی ندارند و به تلاش منجر به تنش زایی از سوی بازیگرانی همچون آمریکا و نفوذی که سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی آن ها در هیئت حاکمه این کشورها دارند بی اعتنا هستند.

جنگ هفت ساله یمن نیز مصداق بارزی از این راهبرد است، هرچند به ظاهر این جنگ در ابتدا بر اساس تمایلات زیاده خواهانه آل سعود آغاز شد لیکن در سرتاسر این ماجرا دست جنایتکاران آمریکایی آشکار است و بارها گستاخانه خود را حامی رژیم سعودی در این جنگ معرفی کرده اند لیکن در تازه ترین اتفاق در حالی که رژیم سعودی و امارات در پی مقاومت ها و موفقیت های انصارالله و ارتش یمن خود را در بن بستی بدون بازگشت می بینند و در پی اتمام جنگ در شرایطی پایاپای بر اساس مذاکرات هم سطح هستند لیکن واشنگتن بر اساس معادلات خودساخته و چهار مؤلفه راهبردی فوق این اتفاق را پس از شکست هایی که در سوریه، عراق، افغانستان و ... متحمل شده، قابل تحمل نمی داند و با ترغیب این کشورها به خرید تسلیحات متنوع در برابر سراب دشمنی های کاذب به دنبال کسب درآمد بیشتر از قبل ادامه این جنگ است و تلاش برای جلوگیری از پایان این تنش به شکلی که انصارالله و مردم یمن به عنوان بازیگران اصلی و تعیین کننده آینده یمن باشند.