رویداد
بعد از اعلام آتشبس لبنان و رژیم صهیونیستی در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۳، «عملیات ردع العدوان» مخالفین مسلح به رهبری تحریر الشام آغاز گردید. تحولات اخیر سوریه در امتداد تحولات غزه و لبنان قابل ارزیابی است. در واقع تکفیری و صهیونیست دو روی یک سکه هستند که تکفیریها از خلأ قدرت بهوجودآمده در سوریه نهایت استفاده را کردند و با استعداد بیست هزار نفر و با تجهیزات مدرن و بهروز به مناطق تحت تسلط نظام سوریه حملهور شدند.
واقعیت این است که نسل سوم تروریستی با چهره جدید به میدان ورود کرده است. تروریستها نسبت به دور قبل تفاوتهای اساسی دارد بهگونهای که جولانی در گفتگو با فرانس ۲۴ اعلام کرد ما به دنبال تشکیل دولت مدرن اسلامی هستیم و به دنبال امر جهاد نیستیم؛ بنابراین صلحطلبی و مردم مداری را جایگزین خشونت و تخریب کردهاند که بتوانند از این طریق مردم سوریه را به خود جذب نمایند. تروریستها که نسبتبه مسائل ایدئولوژیکی نگاه حداکثری داشتهاند در شرایط فعلی یک مسیحی را فرماندار حلب کردند و شیعیان نبل و الزهرا را به خانههای خود برگرداندند تا نشان دهند که نسبت به شرایط قبل رویکردشان تغییر کرده است.
از طرف دیگر، با درس گرفتن از طالبان و پیشروی برق آسا نشان دادند که توان رزمی انفرادی شبانه آنها بهشدت رشد نموده است. در این راستا با یه عملیات روانی مؤثر همراه با اقدامات میدانی توانستند که اقداماتی انجام دهند که در طول سالهای اخیرتوانایی انجام آن را نداشتند. از طرفی ارتش سوریه نیز متأسفانه بیانگیزه و فرسوده شده بود و توان مقاومت مؤثر نداشت که مانع از پیشروی شوند.
تحلیل رویداد
گروه تکفیری و رژیم صهیونیستی دو روی یک سکه هستند که مخرج مشترک آنها دشمنی با سوریه و محور مقاومت است درواقع در شرایط فعلی ایرانزدایی ارجحیت دارد؛ بنابراین آن چیزی که اهمیت راهبردی برای این جبهه متخاصم دارد این است که ایران حضور نظامی در سوریه نداشته باشد و از یک بُعد دیگر رژیم بعد از اینکه در غزه و لبنان نتوانست به پیروزی مطلق دست پیدا کند، طرح و پلان بعدی را اجرا کرد که بتوانند با حمایت از عناصر مزدور و تکفیری کمر مقاومت را بشکنند. در واقع رژیم صهیونی به دنبال انسداد مرز بین لبنان و سوریه است تا حزب الله در محاصره ۳۶۰ درجهای کنشگری فعالانه نداشته باشد و نتواند خود را احیاء و بازسازی نماید.
در ادامه به عوامل و دلایل فعال شدن مجدد ترویستهای تکفیری پرداخته میشود.
دلایل و بسترهای فعال سازی هستههای تکفیری در سوریه
حضور نظامی و امنیتی آمریکا در شرق فرات و قانون سزار: دلیل اول، تحریم پر شدت آمریکا موسوم به قانون سزار است که تأثیر بسزایی در وضعیت بحرانی معیشتی در سوریه داشت. همچنین نظام سوریه از هشتاد درصد منابع و ثروت خود در شرق فرات که تحت تسلط آمریکا و همپیمانان قرار دارند، محروم بود بنابراین نظام بشار اسد با توجه به این شرایط نتوانست بازسازی در سوریه را آغاز کند که امید و انگیزه در جامعه تزریق شود.
عدم بازسازی ارتش و فرسودگی توان آن: نظام سوریه قادر به بازسازی ارتش نبود، حقوق نظامیان ارتش سوریه در ماه پنجاه دلار بود و همین طور تجهیزات مدرن و به روز به ارتش تزریق نشد. این مسأله بستر را برای گسترش شبکه جاسوسی و جمعآوری اطلاعات کاملاً فراهم نمود بنابراین انگیزه و امید در ارتش و دستگاه امنیتی بهشدت با چالش مواجه بود.
خوشبینی مفرط به توافق آستانه و ترکیه: تصور میشد که ترکیه مانع از عبور تروریستها به خط تماس و حائل بین مناطق تحت تسلط نظام و تروریستها در ادلب شود، اما ترکیه از پشت به مقاومت خنجر وارد کرد.
تنگ کردن حوزه نفوذ ایران: رژیم صهیونی بسیاری از نقاط و تجهیزات استراتژیک مقاومت را مورد هدف قرار میداد و این مسئله بر محاسبات نظام سوریه نیز تأثیر گذاشته و بر این اساس حوزه نفوذ ایران را محدود نمود. از طرفی نظام بشار بازدارندگی مقابل حملات رژیم ایجاد نکرد.
خارج نمودن ۵۰ هزار نفر از سازمان رزم دفاع وطنی: یک بحث دیگر این بود که دفاع وطنی که بیشاز صد هزار نفر از آنها در قالب سازمان رزم، سازماندهی شدند و زیر نظر ارتش رفته بودند با فشار پنهان به وزارت دفاع سوریه، پنجاه هزار نفر از آنها درواقع غیرنظامی شدند.
عملیات روانی موثر بر دوگانه مقاومت و معیشت: دشمن در جنگ ادارکی و شناختی برنامه ریزی گستردهای انجام داد و با تکنیک های؛ تخدیر، تشجیع، برچسب زنی، ایجاد تفرقه و اختلاف، اهریمن سازی از نظام سوریه، انگاره سازی وادارک سازی متناسب با هدف خود انجام داد که مقاومت عامل بحران و وضعیت فعلی سوریه است.
جنگ گسترده حزب الله با رژیم صهیونیسیتی و عقب نشینی از سوریه: بحث دیگر این بود که حزبالله بهدلیل جنگ گسترده با رژیم صهیونیستی به نوعی عقبنشینی کرد و مشغول جنگ غزه شد که این مسئله باعث تضعیف ارتش و دستگاه امنیتی سوریه شد.
جنگ اوکراین و غفلت مسکو از سوریه: روسیه نقش مهمی در پشتیبانی آتش علیه تروریستها داشت و حضور موثر آن بازدارنده بود، اما جنگ در اوکراین باعث شد بسیاری از هواگردها و ناوچههای آن از سوریه منتقل شوند.
عدم راه حل مشکات زیرساختی سوریه از سوی حامیان: پساز بحران داعش، روسیه و ایران در حوزه برون رفت نظام سوریه از بحران اجتماعی واقتصادی نقش موثر و هم افزا ایفا نکردند که این مسئله به ضرر دو کشور و نظام سوریه بود.
همه این مسائل باعث شد که بستر برای کنشگری هستههای تکفیری و با حمایت بازیگر مخرب خارجی فراهم گردد و دشمن از خلأ قدرت نهایت استفاده کرد.
بازیگران دخیل در تحولات اخیر سوریه
واقعیت این است که با وجود چالشهای ذکرشده چنانچه عنصر خارجی اراده نمیکرد، این اتفاقات در شرایط فعلی امکان پذیر نبود؛ بنابراین دشمن روی بستر مشکلات و انگیزه تروریستهای آموزش دیده در ادلب کار کرد. در ادامه به طور خلاصه به اهداف و منافع بازیگران اشاره میشود.
- ترکیه؛ نوعثمانیگرایی تورانی و رقابت ژئوپلیتیکی با جمهوری اسلامی
ترکیه بهدنبال «جهان ترک یا تورانی»، بیاعتبارسازی قرارداد لوزان ۱۹۲۳ و توسعه جغرافیایی ترکیه در شمال و جنوب است. در این راستا ترکیه به دنبال انضمام شمال سوریه به خاک خود است و با این اقدام هم کمربند امنیتی ایجاد خواهد کرد و هم با توجه به رقابت ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی ایران، حوزه نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در سوریه محدود میکند که با این مسئله به دنبال نزدیکی به دولت ترامپ و ایفای نقش محوری در نظم جدید است تا قدرت اول منطقه شود.
- رژیم صهیونیستی؛ انشقاق در دکترین وحدت میادین و انسداد عقبه لجستیکی حزب الله
رژیم صهیونی به منظور عدم تکرار هفت اکتبر و پیشگیری از فعال شدن مقاومت در جبهه جولان و همینطور مشغول کردن ظرفیت استراتژیک مقاومت به دور از جغرافیای داخلی و اخراج ایران در سوریه، انگیزه مضاعفی در ایفای نقش در این تحولات داشت و از طرفی دیگر، مقاومت توان احیای توان حزب الله در فرصت دو ماهه نخواهد داشت تا در این شرایط، رژیم صهیونی به دنبال نظم اسرائیلی در منطقه باشد.
آمریکا؛ ارتقای امنیت رژیم اسرائیل و نظم جدید منهای مقاومت
آمریکاییها به دنبال یک نظم جهانی نظم جدید جهانی هستند و حذف قدرتهای منطقهای که به آنها تخاصم دارند از ملزومات نوسازی نظم فعلی است و از طرفی دیگر، با فروپاشی نظام سوریه درصدد ضربه سخت و دردناک به قدرت ژئوپلیتکی مقاومت و مهار جمهوری اسلامی ایران است که در واقع با این اقدام، چالش اساسی آن در خارومیانه حل خواهد شد. با توجه به اهداف محور متخاصم ذکر شده، اخراج ایران از سوریه منافع استراتژیک برای آنها دارد.