اشتباه راهبردی؛
«اروپا با فعال کردن مکانیسم ماشه، عملا آخرین برگ خود در معادله هسته ای ایران را رو کرد. این رویکرد اروپا بدون تردید، ماهیت پرونده هسته ای ایران برای غرب را پیچیده تر از قبل خواهد کرد. در این شرایط، اروپا در معادله هسته ای ایران، به جای اینکه یک گام به جلو برداشته باشد، عملا یک گام به عقب حرکت کرده است. اکنون ایران توان هسته ای خود را حفظ کرده اما هیچ اطلاعات روشنی در مورد ذخیره اورانیوم غنی شده ایران و یا تجهیزات و پرسنل هسته ای ایران وجود ندارد.»
طنینسنتر؛ در روزهای گذشته، موضوع فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی علیه ایران و تهدیدات سه کشور اروپایی با محوریت اینکه ایران باید در بازه زمانی 30 روزه اجرایی شدن مجدد تحریم های سازمان ملل علیه ایران، در حوزه پرونده هسته ای خود با غرب به یک توافق هسته ای برسد، با بازتاب های گسترده ای مواجه شده و دیدگاه های مختلفی در مورد آن ارائه می شود.
تا به اینجای کار، ایران این مساله را روشن کرده که قصد ندارد تسلیم فشارهای اروپایی ها شود و اساسا غرب و آژانس بین المللی انرزی اتمی باید این مساله را متوجه شوند که تعامل ایران در مورد پرونده هسته ای خود تفاوتهایی زیادی با دوره قبل از تحمیل جنگ 12 روزه به کشورمان دارد. به هر حال، غرب این تحلیل را دارد که باید ایران را به تسلیم و عقب نشینی وادار کند و ایران بر این باور است که چون در موضع حق است و در برابر تجاوز ایستاده و از حقوقش دفاع کرده و می کند، دلیلی برای عقبنشینی و تسلیمشدن وجود ندارد.
با این همه، بسیاری حتی در غرب به طور خاص این گزاره را مورد اشاره قرار می دهند که جنس کنشگری اروپاییها در فعال سازی مکانیسم ماشه علیه ایران، حداقل به 3 دلیل عمده، یک اشتباه راهبردی برای خودِ اروپایی ها بوده است.
کد خبر: ۳۲۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۱۶
مذاکرات هستهای ایران و آمریکا؛
در دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، مذاکرات هستهای با ایران دوباره به کانون توجهات بینالمللی بازگشته؛ اما این بار با پیچیدگیهای مضاعف. تهران با اتکا به عقلانیت حاکمیتی و تجربههای پیشین، مسیر گفتوگو را نه از موضع ضعف، بلکه برای تثبیت حقوق خود آغاز کرد. با وجود حسن نیت ایران، گره اصلی همچنان در دستان آمریکایی است که در سال ۲۰۱۸ یکجانبه از برجام خارج شد و حالا با سابقهای پرخطا، در تلاش برای بازگشت است. از طرفی فرایند تصمیمگیری در ایران، برخلاف تصور رسانههای غربی، فرادولتی و در سطح شورای عالی امنیت ملی انجام میشود. توافق خوب آن است که عزت، استقلال و منافع ملت را حفظ کند.
در خصوص سه دور مذاکرات باید گفت که نخستین دور (در عمان) تنها امکانسنجی بود؛ نمادی از پذیرش شکست سیاستهای فشار حداکثری. دور دوم (در رم)، گام مهمتری برداشته شد: ایران سه مطالبه اصلی خود را مطرح کرد—تضمینهای حقوقی، لغو کامل تحریمها و حفظ غنیسازی. اما دور سوم (باز هم در عمان) با تنش همراه شد؛ آمریکا از مواضع اولیه عقب نشست و با درخواست توقف کامل غنیسازی، عملاً به خطوط قرمز ایران تاخت. واکنش قاطع تهران، توقف مذاکرات را رقم زد. درخصوص این تعویق مذاکرات باید گفت که از اختلافات داخلی در واشنگتن گرفته تا سنگاندازیهای اروپا، تهدید مکانیسم ماشه، فشار صهیونیستها و مطالبات حداکثری آمریکا، همه نشان از دشواری مسیر دارد. ایران اما ثابتقدم است: غنیسازی خط قرمز است، و حذف توان هستهای یعنی تسلیم در برابر سلطه. سناریوهای محتمل درخصوص آینده مذاکرات شامل: 1- توافق موقت و شکننده، برای نفسگیری طرفین 2- شکست مذاکرات و تداوم تقابل هوشمند 3- سناریوی نظامی با حمله احتمالی اسرائیل، پرهزینه و بینتیجه 4- توافق حداقلی منطقهای برای کنترل بحران 5- توافق جامع با حفظ حقوق ایران، اما دور از دسترس در کوتاهمدت. ایران در این نبرد دیپلماتیک، نهتنها از تجربه برجام آموخته، بلکه با صبر استراتژیک و انسجام حاکمیتی، مسیر خود را مشخص کرده است. گره در دستان آمریکاست، نه تهران.
کد خبر: ۲۶۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۴