پس از چالشهایی همچون برقراری «آتشبس»، انتقال کمکهای بشردوستانه و تبادل اسرا به نظر میرسد مهمترین مسئله حاکم در خصوص باریکه غزه آینده اداره این منطقه فلسطینینشین باشد. رژیم صهیونیستی اصرار دارد که حماس نباید در هیچ راهحل سیاسی برای فردای غزه حضور داشته باشد و اداره امور امنیتی این منطقه به هیچ وجه به گروههای فلسطینی واگذار نخواهد شد. همچنین صهیونیستها با پیشروی در نوار مرزی شمال، شرق و جنوب غزه به دنبال ایجاد منطقه حائل و کنترل امور مرزی غزه هستند تا از نفوذ مجدد نیروهای مقاومت به عمق خاک فلسطین جلوگیری کنند. البته برخی مقامات اسرائیلی همچون یوآو گالانت ایجاد منطقه حائل را امری موقتی و به دلیل مسائل امنیتی دانستند. علاوه بر این گروهی از نمایندگان کنست بدون توجه به قطعنامههای شورای امنیت و قوانین یبنالمللی خواستار از سرگیری شهرکسازی در نوار مرزی غزه شدند. در چنین شرایطی گروهی از تحلیلگران معتقدند که کابینه راستگرای نتانیاهو قصد دارد تا با سو استفاده از وضعیت پیش آمده، ژئوپلیتیک غزه را تغییر داده و این منطقه را تبدیل به «کرانه باختری دوم» کند.
طی چهار ماه اخیر مقامات ارشد دولت بایدن در سفر به کشورهای خاورمیانه به شکل مستقیم مسئله آینده اداره غزه را به بحث گذاشتند. دموکراتها خواستار واگذاری اداره غزه به تشکیلات خودگردان احیا شده و مشارکت فعال کشورهای عربی در روند بازسازی این منطقه فلسطینینشین هستند. در واکنش به این ایده صهیونیستها ضمن تأیید اداره امور مدنی توسط حاکمیت فلسطینی اما از تسلط تلآویو بر امور امنیتی غزه سخن میگویند. علاوه بر این به نظر میرسد رژیم صهیونیستی قصد دارد تا غزه را نیز به مانند کرانه باختری به مناطق مختلف تقسیم کرده و تنها اداره بخشی از غزه را به فتح واگذار کند. در چنین معادلهای صهیونیستها قصد دارند تا در جنگی فرسایشی با گروههای مقاومت، جلوی تقویت و فعالیت آشکار گروههایی همچون حماس و جهاد اسلامی را بگیرند.
در پاسخ با این طرح، گروههای فلسطینی، کشورهای عربی و حتی برخی حامیان اسرائیل مانند آمریکا و فرانسه نسبت به کاهش سرزمینهای فلسطینی و تغییر در وضعیت منطقه به تلآویو هشدار دادند. اگر واشنگتن- ریاض به دنبال عملیاتی کردن ایده «دو دولت» حتی به صورت ناقص و اصلاح شده باشند، تغییر در وضعیت باریکه غزه میتواند به عنوان مانع جدی جلوی اعلام موجودیت «دولت فلسطین» را در این منطقه بگیرد. در نگاه واشنگتن ایجاد دولت فلسطین علاوه بر مهار تنشها در شرق مدیترانه، زمینهساز عادی سازی روابط اسرائیل با سایر کشورهای عربی خواهد شد.
برخی تحلیلگران معتقدند به دست گرفتن امور امنیتی غزه، ساخت شهرکهای صهیونیستنشین و ایجاد منطقه حائل به عمق یک کیلومتر میتواند مقدمه اشغال کامل این منطقه از سوی رژیم صهیونیستی باشد. در نگاه نتانیاهو برای «قوم یهود» ارزش تاریخی غزه بسیار بیشتر از تلآویو یا حیفا است. علاوه بر این اعضای راست گرای و الترا ارتدکس کابینه به شدت حامی از گزینه اشغال کامل این منطقه و معرفی آن به عنوان بخشی از سرزمین فلسطین هستند. افرادی مانند بن گویر حتی پیشنهاد دادند تا بستههای حمایتی برای خروج فلسطینیها از غزه و انتقال آنها به کشورهای همسایه در نظر گرفته شود. نکته کلیدی آن است که نیروهای افراطی در دولت نتانیاهو تجربههای تاریخی اداره غزه و عقبنشینی ارتش از این باریکه را فراموش کردند. اگر اسرائیل برنامهای برای اشغال کامل یا محدود غزه را داشته باشد باید خود را برای بازسازی زیرساختهای حیاتی و تأمین نیازهای مردم غزه، بدون مشارکت جدی کشورهای عربی آماده کند.
تنها چند ساعت پس از عملیات طوفان الاقصی یکی از وعدههای کابینه اضطرار ملی اسرائیل ایجاد تغییر در وضعیت ژئوپلیتیکی غزه بود. با وجود چالشهای پیشرو ارتش رژیم برای عملیاتی کردن این طرح اما به نظر میرسد نیروهای تندرو کابینه «بی بی» قصد دارند تا به هر قیمتی حضور اسرائیل در آینده اداره غزه را تثبیت کنند. در واکنش به چنین سیاستی کشورهای اسلامی باید از همکاری با واشنگتن- تلآویو در دوره انتقالی خودداری کرده و نسبت به اداره کامل مناطق فلسطینی توسط نیروهای محلی پافشاری کنند. اجرایی شدن طرحهای متعدد تلآویو در غزه سبب خواهد تا این باریکه پس از مدتی تبدیل به منطقهای ضعیف و تحت سلطه سازمانهای امنیتی اسرائیل شود.
در آخر باید گفت که گرچه رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی- عربی مترصد نقش آفرینی در آینده غزه هستند ولی عملیات طوفان الاقصی نشان داد که رژیم صهیونیسیتی به همراه حامیان غربی خود به ویژه آمریکا توانایی مقابله با مقاومت فلسطین را نداشته و این مقاومت فلسطین بوده است که علاوه بر ضربات متعدد به پیکره نظامی و ساختاری رژیم صهیونیستی، همچنان به حیات خود ادامه داده و رژیم صهیونیستی تا کنون نتوانسته است به اهداف خود در غزه برسد لذا تعیین سرنوشت آینده غزه نیز در دست مردمان فلسطین خواهد بود.