شعار اصلی دولت جدید ترامپ در حوزه تنظیم سیاستهای خارجی آمریکا در سطح نظام بینالملل، «صلح از طریق قدرت» است. با وجود شعارهای فریبنده شومن سابق برنامه تلویزیونی در خصوص تعهد و ابتکار عمل وی برای برقراری آتشبس و صلح در بحرانهای اوکراین و غزه اما حضور افراد جنگ طلب و ردلاینهای مستقر در بنیاد دفاع از دموکراسی سبب ایجاد این سوال برای ناظران بیرونی شده است که آیا واقعا رئیس جمهور جدید آمریکا نیت و ابزار لازم برای حرکت به سمت کاهش تنش و جلوگیری از جنگهای جدید را دارد؟ در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا نگاهیها به عناصر برگزیده از سوی ترامپ برای تکمیل تیم سیاست خارجی-امنیت ملی و تاثیر احتمالی آن بر پروندههای مهم سیاست خارجی آمریکا بیاندازیم.
کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ برخلاف سال 2016 که در یک وهم و سردرگمی شدید به سر میبرد و بزرگان حزب جمهوری خواهان در حال چینش ترکیب مهرههای خود در دستگاههای دولتی بودند؛ تیم ترامپ از ماهها قبل با گزینههای خود در پستهای مختلف ارتباط گرفته و آنها را برای دوران انتقال مسالمت آمیز قدرت آماده کرده است. البته این موضوع به معنای تضمین عمر سیاسی این افراد نیست، بلکه این امکان وجود دارد تا در ماههای ابتدایی دولت ترامپ هر یک از افراد نام برده حذف شده و جای خود را به نفر بعدی دهند.
مارکو ربیو، سناتور اهل فلوریدا به عنوان پرچم دار دستگاه سیاست خارجی دولت ترامپ انتخاب شد. این سناتور کنگره آمریکا دارای مواضع بسیار تندی در قبال ایران و چین است. در عین حال ربیو طرفدار پایان یافتن جنگ در میدان اوکراین است و به مانند اعضای حزب دموکرات به جنگ فرسایشی برای کاهش قدرت روسیه باور ندارد.
با اتمام دوره فعالیت جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا نیز رئیس جمهور جدید آمریکا مایک والتز را در این جایگاه منصوب کرد. وی شاید دارای تندترین دیدگاه در میان اعضای تیم سیاست خارجی- امنیت ملی آمریکا در قبال ایران باشد. والتز پیش از این خواهان حمله آمریکا به سایت اتمی نطنز شده بود و بارها از توجه به گزینه حمله نظامی به ایران سخن گفته بود.
استیون ویتکاف به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه انتخاب شد. پس از شکست افراد باتجربهای همچون برت مک گورک و عاموس هوکشتاین برای برقراری آتشبس در غزه و لبنان، حال به نظر میرسد ترامپ قصد دارد تا با کمک فردی فعال در حوزه املاک (!) گرههای کور منطقه غرب آسیا را باز کند. مایک هاکبی فرمانده سابق آنکانزاس به عنوان سفیر جدید آمریکا در فلسطین اشغالی انتخاب شد. وی برخلاف شخص دونالد ترامپ از ایده الحاق کرانه باختری به رژیم صهیونیستی حمایت میکند و اساساً حاکمیت تشکیلات خودگردان فلسطین را در این منطقه قبول ندارد. تحلیلگران معتقدند انتخاب فردی با چنین مختصات فکری به احتمال زیاد محصول فشار لابیهای رژیم صهیونیستی در کیاستریت است.
ترکیب افراد نام برده و برخی انتصابات دیگر ترامپ مانند جان رتکلیف به عنوان رئیس سیا، هگزت به عنوان وزیر جنگ و الیزا استفانیک به عنوان نماینده جدید آمریکا در سازمان ملل این پیام را برای قدرتهای تجدیدنظر طلب در نظام بین الملل مانند چین، روسیه و ایران دارد که احتمالاً واشینگتن سیاست تهاجمیتری در چهارسال آینده اتخاذ خواهد کرد. همچنین احتمالاً تضعیف پیمان ناتو و ایجاد شکاف میان اعضای بلوک یوروآتلانتیک بیش از گذشته وجود دارد. ترامپ بارها اعلام کرده بود که خواهان پایان یافتن جنگ اوکراین و در عین حال افزایش سهم کشورهای اروپایی در پیمان ناتو است. واگرایی میان بروکسل و واشنگتن در کوتاه مدت میتواند به تقویت ارتشهای ملی آلمان و فرانسه منجر شده و انگیزه آنها برای تشدید مداخلات ژئوپلیتیکی در نقاط پیرامونی اتحادیه اروپا مانند منطقه خاورمیانه افزایش دهد.
منطقه غرب آسیا طی بیش از 400 روز اخیر دستخوش دو جنگ بزرگ در باریکه غزه و جغرافیای جنوب لبنان بوده است. رژیم صهیونیستی پس از عملیات طوفان الاقصی با قرار دادن خود در جایگاه قربانی جان بیش از پنجاه هزار انسان بیگناه وغیرنظامی را گرفته و قصد دارد تا با کمک نظامی- مالی آمریکا و سایر اعضای «گروه هفت» نظام ژئوپلیتیکی منطقه غرب آسیا را به نفع غرب تغییر دهد. آن ها به دنبال فراهم کردن شرایط برای عملیاتی شدن کریدور «آیمک» و عادی سازی روابط تلآویو- ریاض هستند. با قدرت گیری مجدد ترامپ، نتانیاهو تلاش های بیشتری برای سیاستهای جنگ طلبانه خود دارد.
در مجموع باید گفت که جنگ غزه و لبنان و جنایات رژیم صهیونیستی با حمایت کشورهای غربی نشان داد که نظام لیبرال دموکراسی بیش از آنکه تصویر صلح گرایی داشته باشد، کسب منافع به هر روشی را پیگیری میکند. انتصاب تندترین افراد در کابینه آمریکا بیش ازآنکه باعث نگرانی در محور مقاومت شود، می تواند آمریکا و رژیم صهیونیستی را به سراشیبی تند افول و نابودی نزدیک کند.