تأثیرپذیری جنگ غزه از نتیجه انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا و ورود ترامپ به کاخ سفید از دو منظر قابل تحلیل است:
نخست، ذیل راهبردهای کلان سیاستهای خارجی ایالات متحده در خصوص رژیم صهیونیستی و درگیری آن با مقاومت اسلامی فلسطین که در این رابطه هیچگونه ابهامی وجود ندارد؛ چنانکه حمایت همهجانبه از رژیم صهیونیستی، جزو «راهبردهای پایدار» سیاست خارجی ایالات متحده آمریکاست که هیچ رئیسجمهوری از هر تیپ و شخصیتی نمیتواند برخلاف آن عمل کند.
دوم، تحلیل مسأله ذیل رفتارها، روشها و «تاکتیکهای» سیاست خارجی ترامپ است که در این زمینه دو دیدگاه کلی وجود دارد:
براساس دیدگاه اول که یک نگاه «بدبینانه» است، با ورود ترامپ به کاخ سفید، تلاشها برای برقراری آتشبس در غزه متوقف خواهد شد و در نقطه مقابل، جنگ در غزه و لبنان شدت خواهد گرفت. چرا که ترامپ، روابط تنگاتنگی با نتانیاهو دارد و به شدت از سیاستهای جنگطلبانه او حمایت میکند.
ترامپ 19 سپتامبر / 29 شهریور در جریان سخنرانیاش در «شورای اسرائیلی – آمریکایی» در واشنگتن گفته بود با رأی یهودیان آمریکایی، تبدیل به «مدافع» و «محافظ» آنها و «بهترین دوستی که یهودیان آمریکایی تاکنون در کاخ سفید داشتهاند» خواهد شد. نکته قابل توجه اینکه وی در آن سخنرانی، انتخابات اخیر آمریکا را که با پیروزی او تمام شد، «مهمترین انتخابات تاریخ اسرائیل» دانسته بود!
ترامپ برخلاف دموکراتها که بیشتر بر توافق «آتشبس» و آزادی اسرا متمرکز بودند، عمدتاً بر پایان جنگ در غزه با تضمین «پیروزی» رژیم صهیونیستی بدون امتیازدهی به حماس و حزبالله تمرکز دارد.
طبق دیدگاه دوم که تا حد زیادی «خوشبینانه» است، مجموعهای از عوامل از جمله نفوذ بالای ترامپ بر نتانیاهو، افزایش سطح بلوغ سیاسی او نسبت به دوره قبل، نشان دادن یک چهره صلحطلب، محاسبه مجدد هزینه و فایده ادامه جنگ برای ایالات متحده، جلوگیری از اتلاف منابع اقتصادی، مالی و نظامی آمریکا در جنگ غزه و … باعث خواهد شد تا ترامپ بلافاصله پایان جنگ در غزه را در دستور کار خود قرار دهد.
همانطور که گفته شد، در ابعاد کلان و راهبردی، مسأله کاملاً روشن است. لیکن با توجه به اظهارات گوناگون که حتی خود ترامپ مطرح کرده است، فعلاً نمیتوان درباره تاکتیکهای سیاست خارجی او در قبال جنگ غزه و اینکه با ورود او به کاخ سفید چه بر سر غزه خواهد آمد، یک برآورد دقیق ارائه داد.
با تمام این تفاسیر، باید به سه نکته مهم و کلیدی توجه داشت:
یک؛ ورود ترامپ به کاخ سفید تفاوت بزرگی ایجاد نخواهد کرد. او همان کاری را انجام خواهد داد که در حال حاضر بایدن انجام میدهد. چرا که به رغم نگاه کاسبکارانه ترامپ به سیاست و با وجود اینکه او نظریه مشخص یا دیدگاه ثابتی در مورد نحوه اداره جهان ندارد، اما در حوزه سیاست خارجی و داخلی نمیتواند به شکل غیرمتعارف و خارج از «دیدگاههای حزبی» و بنیانهای تصمیمساز و «سیاستهای کلان» عملکند.
البته ممکن است ترامپ برای اینکه «روند عادیسازی» را از سر بگیرد و در ابتدای کار یک چهره مثبت از خود نشان دهد، از نتانیاهو بخواهد که در قبال برخی امتیازات، جنگ در غزه را متوقف کند.
دو؛ تجربه بیش از 70 سال مبارزه نشان داده است، مقاومت اسلامی در فلسطین اشغالی از سیاست کاملاً مشخص و تعریف شدهای پیروی میکند و تحت تأثیر تغییرات سیاسی در آمریکا یا رژیم صهیونیستی و کشورهای دشمن قرار نمیگیرد؛ همچنانکه در هفتههای اخیر، حماس و حزبالله و گروههای مختلف مقاومت در منطقه اعلام کردهاند که مقاومت فلسطین و لبنان به «میدان» تکیه خواهند کرد، نه تغییرات سیاسی و جابجایی رؤسای جمهور در آمریکا.
تا زمانی که جنگطلبی و اشغالگری ادامه داشته باشد، روند مقاومت و مبارزه و اقدامات ضدصهیونیستی با عمق و دامنه بیشتر و ابعاد جدیدتر ادامه خواهد یافت. تنها دو را برای پایان جنگ غزه وجود دارد: 1- «توافقی» که شروط مقاومت فلسطین و لبنان به طور واقعی و عینی در آن لحاظ شود. 2- سرنوشت جنگ را «میدان» مشخص خواهد کرد. مقاومت به اجرای برنامه جنگ ادامه خواهد داد و در چارچوب رویکردهای سیاسی مرسوم در مسیر جنگ باقی نماید.
سه؛ با وجود حمایت حداکثری آمریکا از رژیم صهیونیستی، به طوری که در یک سال گذشته بیش از 95 بار انبارهای تسلیحاتی رژیم صهیونیستی را پر کرده است، رژیم در تحقق اهداف اعلامی و اعمالی جنگ «شکست فاحشی» خورده است. اندک موفقیتهایی هم که تاکنون داشته، تاکتیکی و موقت بوده است. گالانت به این دلیل از مقام وزارت جنگ رژیم برکنار شد که یک واقعیت غیرقابل کتمان را در پیشروی نتانیاهو گذاشت؛ مبنی بر اینکه حزبالله و حماس قابل شکست دادن نیستند.
در شرایط کنونی، اصرار کابینه جنگ نتانیاهو بر ادامه جنگ در نهایت راه به جایی نخواهد بود. چرا که بایدن و نتانیاهو هر دو در این جنگ بر مبنای «محاسبات غلط»، تصمیم گرفته و عمل میکنند که نتیجه آن هم مشخص است.
ترامپ چارهای جز درس گرفتن از اشتباهات دولت بایدن و عمل بر مبنای «محاسبات درست» ندارد؛ ادامه حمایت از رژیم صهیونیستی در جنگی که هیچ موفقیتی در آن برای آمریکا و رژیم وجود ندارد و بعد از این هم نخواهد داشت، در نهایت به ضرر دولت ترامپ تمام خواهد شد و «هزینههای سیاست خارجی و داخلی» او را افزایش خواهد داد. لذا تمرکز ترامپ بر پایان دادن به جنگ غزه و لبنان برای رها شدن از هزینههای سنگینی که این جنگ به آمریکا تحمیل کرده و پرداختن به دیگر اولویت های خود، گزینهای کاملا محتمل به نظر میرسد./ شورای راهبردی روابط خارجی