با خروج امریکا از افغانستان و تهاجم همه جانبه طالبان در این کشور، بودند خیلی از سلبریتی ها ایرانشهری ها که خواستار ورود مسلحانه جمهوری اسلامی به این معرکه جهت برخورد با یورش طالبان و همچنین تسلیح فاطمیون در این ماجرا را عنوان می کردند.
سقوط عمران خان در پاکستان هم تداعی گر داستان تسلیح زینبیون در برابر دولت فعلی پاکستان شد.
دومینیوی فشار بر افکارعمومی مبنی بر تسلیح گروه های مقاومت در برابر دولت های مستقر، به جمهوری آذربایجان و ضرورت تسلیح گروه های مقاومت اسلامی این کشور در برابر حاکمیت علی اف رسید.
دستگیری های متعدد روحانیون و افراد مذهبی، تشکیل جبهه واحد باکو-تلاویو، اظهارات غیرسازنده نمایندگان مجلس آذربایجان، پروپاگاندای رسانه های آذری، اتهام حمله تروریستی به سفارت آذربایجان در تهران، رفتار خارج از چارچوب با معلمین و اخراج غیرعادی دیپلمات های ایرانی همگی پاشنه آشیل محکم و استواری در دستان گروه های مختلف جهت فشار بر افکار عمومی بر لزوم برخورد نظامی با آذربایجان و تسلیح گروه های مقاومت اسلامی در این کشور داد.
همزمانی تشدید اقدامات ضدایرانی و اسلامی دولت آذربایجان و انبوه شایعات ریز و درشت، فضای سیاسی دو کشور را به سمت پیاده سازی مدل اوکراین روسیه می کند.
تمام تلاش خود را می کنند که ایران را در شمال با دولت وابسته علی اف درگیر کنند تا هم عقبه فرهنگی ایران را نابود کنند و هم آوارگی و جنگ را به سرزمین شیعیان بیاورند.
بی تردید پس از شکل گیری جنگ، سیل تجهیزات رژیم صهیونیستی و ناتو به باکو سرازیر خواهد شد.
اصل ماجرا چیست؟
مخالفت جدی ج.ا.ایران با زیاده خواهی های سرزمینی دولت آذربایجان به بهانه ایجاد دالان جعلی زنگه زور و ایجاد تغییرات ژئوپلتیکی از یک طرف و اصرار باکو بر نقش آفرینی نیابتی برعلیه ایران در منطقه از طرف دیگر، دلیل اصلی تمامی اقدامات تحریک آمیز دولتمردان باکو علیه ایران است.
ماجرای مشکوک سفارت باکو و کاربست های احساسی بعد از آن نیز فقط بخشی از یک جنگ ترکیبی دولت آذربایجان بود که با وقوع زلزله ترکیه تا حد زیادی فروکش کرد.
البته تلاش دولت آذربایجان برای تنش زایی در منطقه برعلیه ج.ا.ایران صرفا از سوی این دولت نبوده و بخشی از یک پازل بزرگ علیه ایران از سوی رژیم صهیونیستی و امریکا محسوب می شود و در این میان باکو فقط نقش نیابتی در اجرای سیاست های ایران ستیزانه غرب را بازی می کند.
بی شک علی اف هم سیاست خود را در تنش با ایران و همراهی با غرب جستجو میکند. اما علی اف فقط روی یک طرف سکه است و بازیگری طرف دیگر سکه بر عهده پاشینیان گزارده شده است تا در یک نمایش ساختگی به اسم صلح، دالان جعلی زنگه زور به ازای برچیده شدن تحصن دالان لاچین، از سوی دولت ارمنستان در اختیار آذربایجان قرار گیرد.
لذا ارائه راهکارهای سخت برای حل موضوع و ورود نیروهای مسلح با این معرکه، بازی در میدان حریف و خروج از آن بسی سخت و هزینه زاست.
باید توجه داشت که در نظام بینالملل امروزی رقابت تصویری مهمتر از رقابت نظامی و شاخ و شانه کشیدن است.
ارتقای کیفیت تصویر ساخته شده از یک کشور و دولت و ساختارها و سیاستهای آن امروز از نان شب واجبتر است. جمهوری اسلامی برای موفقیت و غلبه بر بسیاری از مشکلات بیرونی در قفقاز و آسیای مرکزی باید در حوزه تصویرسازی قدرتمند و کوشاتر باشد.
کاری که آذربایجان حتی در قضیه سفارت و تعطیلی موقت آن میکند تخریب تصویر ایران در افکار عمومی منطقه است.
تقویت حوزه ی دیپلماسی عمومی و ترمیم افکار عمومی و مردم آذربایجان بعنوان عمق استراتژیک جمهوری اسلامی در قفقازجنوبی تنها راه حل خروج از وضعیت فعلی در این منطقه است.