انتخابات ونزوئلا برگزار شد و در طی این انتخابات دو نامزد اصلی مادورو و گونزالس با یکدیگر رقابت کردند. رقابت نزدیک مادورو و گونزالس باعث شد تا دو قطبی بسیار شدیدی در بدنه جامعه ونزوئلا نیز به وجود بیاید. در این دو قطبیها ناگزیر شاهد رادیکالیسم، افراطی گرایی، تشدید خشونت ها، افزایش کدورت ها، بیاعتمادیها و تردیدها و ... هستیم. جامعه ونزوئلا نیز با این وضعیت مواجه شده است. هرچند که شورای ملی انتخابات ونزوئلا با شمارش آراء انتخابات رسما اعلام کرده است که نیکولاس مادورو با کسب ۵۲ درصد آراء به صورت رسمی و قانونی رئیس جمهور ونزوئلا قلمداد میشود، اما رقیب مادورو یعنی گونزالس و ستاد انتخاباتی او مدعی شده اند که گونزالس رئیس جمهور منتخب است و تلاش دارند تا با دریافت برخی کمکها و مداخلات خارجی گونزالس را به عنوان رئیس جمهور ونزوئلا معرفی کنند.
رویکردها نسبت به انتخابات ونزوئلا
از سوی دیگر شناسایی دولت و رئیس جمهور منتخب ونزوئلا نیز در رقابتهای بازیگران عرصه روابط بینالملل تبدیل به موضوع روز شده است. سه رویکرد کلی در مواجه با انتخابات ونزوئلا وجود دارد: الف) تایید انتخابات و احترام گذاشتن به منتخب مردم ونزوئلا؛ کشورهایی مانند نیکاراگوئه، روسیه، چین، ایران، کوبا، هندوراس و بولیوی پیروزی مادورو را تبریک گفتند و انتخابات ونزوئلا را تایید کردند. ب) رد کردن نظر شورای انتخابات ونزوئلا و پذیرفتن گونزالس به عنوان رئیس جمهور منتخب ونزوئلا؛ آمریکا و متحدانش با اتخاذ این موضع مدعی شدهاند که گونزالس در مقابل مادورو به پیروزی رسیده است و مادورو در انتخابات تقلب کرده است. همچنین کشورهایی مانند آرژانتین، کاستاریکا، اکوادور، گواتمالا، پاناما، پاراگوئه، پرو، جمهوری دومینیکن و اروگوئه نیز ضمن رد انتخابات ونزوئلا، در بیانیه مشترکی «خواستار بازنگری کامل در نتایج انتخابات با حضور ناظران مستقل انتخاباتی» شدهاند. ج) اتخاذ رویکرد بی طرفی و منتظر ماندن برای اعلام جزئیات و نتایج نهایی انتخابات؛ کشورهایی مانند برزیل و مکزیک اعلام کردند که تا زمان انتشار جزئیات نتایج و جدول تفکیکی آرا منتظر میمانند و فعلا نظر مشخصی در رابطه با نتایج انتخابات ونزوئلا ندارند.
در این میان توجه به چند نکته اساسی در رابطه با چگونگی برخورد کشورها و دولتهای مختلف با نتایج انتخابات ونزوئلا حائز اهمیت است. اینکه جمهوری اسلامی ایران و روسیه و چین عمدتا به آراء مردم احترام میگذارند و معتقدند که بهترین راه برای تغییر نخبگان حاکمیتی استفاده از نظر همگان و خرد جمعی است. در مقابل، اما نگاه کلی ایالات متحده نسبت به تغییر نخبگان کاملا متفاوت است. در نگاه ایالات متحده و ایادی آن تغییر نخبگانی مشروعیت دارد و قانونی است که این تغییر در راستای سیاستهای ایالات متحده باشد. با این نگاه کلی کودتا ۲۸ مرداد ایران هم وجهه مشروع و قانونی در رویکرد ایالات متحده دارد. در واقع ایالات متحده نه به دنبال احترام به آراء و نظر مردم بلکه به دنبال تحمیل اراده خود بر جوامع است. با همین نگاه است که ایالات متحده انتخابات ریاست جمهوری ونزوئلا را رد میکند چرا که معتقد است مادورو در راستای سیاستهای کلی ایالات متحده حرکت نکرده است و بنابراین علیرغم کسب اکثریت آراء باز هم مشروعیتی برای نشسستن بر صندلی قدرت ریاست جمهوری را ندارد.
نکته مهم دیگر بحث سیاست مداخله گرایی ایالات متحده در سرنوشت سیاسی امنیتی کشورهای دیگر است. به واقع آمریکای جنوبی که به مثابه حیات خلوت ایالات متحده قلمداد میگردد از زمانهای گذشته تحت نفوذ ایالات متحده بوده است و همواره منابع و منافع آن توسط ایالات متحده مورد بهره برداری قرار گرفته است. به باور همگان چند سده اخیر شاهد مبارزات فراوان مردم آمریکای جنوبی برای استقلال و آزادی بودیم جایی که فیدل کاسترو در کوبا، خوزه دسان مارتین در آرژانتین، سیمون بولیوار در ونزوئلا، ارنستو چگوارا و هوگو چاوز و بسیاری دیگر در آمریکای جنوبی به دنبال مبارزه با استعمار و استسمار غرب و آمریکا دست به مبارزات گسترده زده بودند. اما در مقابل بوش پسر که تدوینگر دکترین جدید امنیتی ایالات متحده بود با اعلام کردن چهار عنصر یکجانبه گرایی، مداخله گرایی، مبارزه با تروریسم و انجام عملیات پیش دستانه عملا دست ایالات متحده را برای مداخله در سیاستهای داخلی دولتهای دیگر باز گذاشت. از حمله به عراق و افغانستان گرفته که به صورت مستقیم و با اعمال زور و دستگاه نظامی وارد کارزار دخالت شده اند تا تلاش برای انجام تغییر دولتها به وسیله کودتاها یا تلاش برای انجام شورشهای خیابانی و اغتشاشات گسترده. این سیاست مداخله گرایی آمریکایی امروز با دخالت در انتخاباتهای کشورهای دیگر کاملا عیان شده است نمونه مبرهن انتخابات اخیر ونزوئلا هست. همچنین به نظر میرسد بازی تبلیغاتی و سیاسی ایالات متحده در به رسمیت نشناختن انتخابات ونزوئلا و ریاست جمهوری نیکولاس مادورو کاملا شکست خورده است و دیگر ایالات متحده به مانند قبل توان اجماع سازی جهانی بر علیه دولتها و ملتها را ندارد. در قضیه ائتلاف دریایی بر علیه یمن نیز کاملا این موضوع مشخص شد و همچنین بی اعتباری ایالات متحده با حمایتهای گسترده از جنایات رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی بیش از پیش مشهود شده است بنابراین دیگر توان دخالت موثر در قضایای بین المللی و بحرانهای جهانی را ندارد.
نتیجه گیری
ماریا کورینا ماچادو، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا که میگوید مخفی شده، خواستار تظاهرات گسترده شده است. موضعی که ایالات متحده هم موافق آن است. در این راستا باید بدانیم ایالات متحده به دنبال تغییر نخبگان و قدرت در کشورهای مختلف در راستای تامین منافع ملی خود است؛ و تفاوتی ندارد که اراده عمومی مردم به کدامین سو باشد. در همین موضوع انتخابات ونزوئلا علیرغم اینکه شورای انتخابات ونزوئلا صحت انتخابات را تایید کرده است و نیکولاس مادورو را به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم ونزوئلا اعلام کرده است، اما ایالات متحده با اقدامات مختلف از قبیل تشویق و تشویش اذهان عمومی به سمت ایجاد تردید و تلاش برای به اغتشاش کشاندن خیابانهای ونزوئلا شده است تا ابتدا باعث ایجاد شک و شبهه نسبت به نتیجه انتخابات ونزوئلا شود و همچنین اعتبار انتخابات را از بین ببرد و در ثانی قدرت دولت ونزوئلا را محدود و تضعیف کند. طبیعی است که، اما این تلاشهای مذبوحانه ایالات متحده در برابر اراده مردم ونزوئلا شکست خواهد خورد. نکته دیگر این است که ایالات متحده علیرغم اینکه ادعا دارد که به دنبال ترویج دموکراسی است، اما در نهایت زمانی که نامزد یا جریان باب میل او منتخب مردم نشود زیر میز بازی زده و بدون توجه به عناصر و مولفههای دموکراتیک تلاش دارد تا از طریق خیابان و اغتشاشات نتیجه را به سود خود و منافع ملی خود رقم بزند. ساده لوحانه است که دموکراسی مد نظر ایالات متحده بما هو دموکراسی معنا شود. در دموکراسی آمریکایی نامزدی که مطبوع ایالات متحده بشود و در رای گیری نیز بتواند که رای جمعی را کسب کند نماد دموکراسی است در غیر این صورت باید گفت که دموکراسی ذبح شده است