
انقلاب اسلامی ایران، در جهان گرفتار دوگانههای قدرت، با گفتمان "نه شرقی، نه غربی" راه سومی را گشود که امروز نه تنها هویت ملی را استحکام بخشیده، بلکه ظرفیت تمدنسازی یافته است. این رویکرد، میراث هوشمندانه امام راحل (ره) است که به جای پذیرش بازی در شطرنج قدرتهای بزرگ، با اعتماد به ملت زیر میز بازی زد و نظمی نوین را پایه گذاشت.
در بیش از چهار دهه گذشته، جمهوری اسلامی با تکیه بر این راهبرد، در برابر دوگانههای تحمیلی نظیر "دموکراسی (غربی) یا دیکتاتوری"، "تسلیم یا تحریم"، "وابستگی یا انزوا"، "اقتصاد لیبرال یا سوسیال" و "غنیسازی صفر یا بمب اتم" و... مقاومت کرده و در مسیر مقابله با آن طرحی نو درانداخته. تجربه ثابت نموده که حیات جمهوری اسلامی و حرکت رو به جلوی آن در گرو پرداختن به "راه سوم" یعنی ارائه راه حلهای خلاقانه، مستقل و البته جهانشمول در مواجهه با دوگانههای کاذب غرب است.
طبعا هر کسی فرمایشات راهبردی رهبر معظم انقلاب در سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) را از زاویه دید خودش تحلیل میکند. نگاهی کوتاه به محتوای بیانات معظم له در حرم امام بیانگر آن است که ثقل مباحث راهبردی ایشان حول اصول مکتب امام است، همان مکتبی که نسخههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن در مواجهه با تمدن غرب را "راه سوم" نامیدهام. معظم له امسال بر دو رکن این گفتمان و مکتب تأکید نمودند که عبارت است از استقلال ملی و عقلانیت انقلابی. ایشان با اشاره به مذاکرات هستهای ایران و آمریکا و با تبیین "ما میتوانیم" در حوزه صنعت هستهای بار دیگر با طرح کاربرد متنوع و گستردهی صنعت هستهای در تولید انرژی، پزشکی، کشاورزی و دیگر موضوعات، با رد انگاره دروغین "غنی سازی=تولید بمب اتم" غنی سازی را زیرساخت صنعت هستهای کشور و ضرورت پیشرفت کشور برشمردند. حال آنکه آمریکا و رژیم صهیونیستی در یک "اینهمانی" فریبکارانه اصرار دارند که پذیرش غنی سازی ایران را امکان تولید بمب اتم جا بزنند.
دوگانهی دروغین هستهای یکی از هزاران است. بدون تردید عبور از این دوگانهها، تنها راه حرکت جمهوری اسلامی در دیگر عرصهها همچون اقتصاد نیز هست. این منطق (البته بشرط پایبندی به آن) در اقتصاد نیز با رد دو قطبی لیبرالیسم و سوسیالیسم، با نسخهی اقتصاد مقاومتی مسیر رونق تولید را هموار میسازد. منطق "راه سوم" در مورد ساختار سیاسی کشور هم صدق میکند. امروز نظام سیاسی ایران نه (بمعنی واقعی کلمه) ریاستی است و نه پارلمانی؛ بلکه یک مدل "مردم سالاری دینی" با محوریت ولایت فقیه است.
به نظر میرسد ماهیت جمهوری اسلامی با مولفههای تمدنی غرب در ستیز است و جهت دستیابی به پیشرفت انقلابی خود چارهای جز پرداختن عمیق و نظریه پردازی دقیق در باب گفتمان "راه سوم" و آپدیت و بروز رسانی مستمر و دائمی آن ندارد.
و، اما هراس غرب از "راه سوم" ایران، نه از پیشرفتهایی همچون قابلیتهای علمی، تکنولوژیک یا دفاعی آن، بلکه از ارائه "الگویی مستقل" از حکمرانی است که نظام دو قطبی گذشته و هژمونی تکقطبی کنونی را به چالش میکشد. پیشرفتهای چشمگیر ایران پس از انقلاب با تکیه بر گفتمان "راه سوم" دلیلی محکم بر قابلیت این الگو برای توسعه مستقل ملتهاست بویژه در این زمانه که نظم غربی دورهی افول خود را طی میکند.
بنظر میرسد تحقق کامل ظرفیت تمدنی "راه سوم"، مستلزم تبیین مستمر شاخصهها و الزامات مهم آن همچون منطق مقاومت (برای نسل جوان) تقویت همگرایی اسلامی و تبدیل محور مقاومت به یک بلوک راهبردی، و تمرکز همهجانبه بر دیپلماسی اقتصادی مقاومتی و اثبات توانایی این گفتمان در تولید رفاه اقتصادی پایدار و عزتمندانه است. مسئلهای که غرب به درستی اهمیت آن را درک کرده و ثقل تقابل خود با این گفتمان را بدان معطوف کرده است. خلاصه انکه "راه سوم" ایران، چراغ راهی برای ملتهایی است که به دنبال تعریف سرنوشت خود فارغ از دیکتهی قدرتهای جهانی هستند. خطر جدی و تهدید ماهوی_تمدنی که منشا تقابل ایران و غرب است.