
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با معلمان، ادعای رئیسجمهور آمریکا در خصوص برقراری صلح از طریق قدرت را دروغ خواندند و با اشاره به تلاش دولت آمریکا برای تحمیل الگویی به کشورهای عربی که لازمه آن وابستگی مستمر به آمریکا است، فرمودند: "مطمئناً این الگو شکست خورده است." در این راستا باید گفت:
کشورهای حاشیه خلیج فارس با چالشهای پیچیدهای روبهرو هستند. جمعیت محدود، وسعت کم، اقتصاد وابسته به نفت و نیاز به امنیت منطقهای، آنها را در وضعیتی شکننده قرار داده است. این کشورها در تلهای از دو پارادوکس اساسی گرفتارند:
اول، معمای امنیت: سالهاست که برای حفظ امنیت، به قدرتهای خارجی مثل آمریکا و انگلیس وابستهاند. اما این وابستگی، بهجای تضمین امنیت، گاهی به تهدیدی برای استقلال و حاکمیت تبدیل میشود، بهویژه با وجود پایگاههای نظامی خارجی.
دوم، اتلاف منابع: اقتصادهای مبتنی بر نفت، با وجود درآمدهای بالا، فاقد تنوع و پویایی لازماند. این یعنی هرگونه تحول در بازار جهانی نفت، میتواند ضربه سختی به اقتصاد این کشورها وارد کند. بسیاری از این کشورها، به جای سرمایهگذاری در بخشهای غیرنفتی، همچنان به منابع نفتی وابستهاند.
این وضعیت، چه راهکاری میتواند داشته باشد؟ آیا میتوان از این وابستگیها رهایی یافت و به سمت توسعه پایدار و خودکفایی حرکت کرد؟ مسلماً، پاسخ سادهای وجود ندارد، اما ضروری است که کشورهای خلیج فارس، با درک عمیق از واقعیتهای ژئوپلیتیکی منطقه، به دنبال راهبردهای جدید و واقعبینانهای باشند. این راهبردها باید بر تنوع اقتصادی، تقویت زیرساختهای غیرنفتی، و توسعه روابط با همسایگان منطقهای متمرکز شوند. تنها با ایجاد استقلال اقتصادی و امنیتی، میتوان آیندهای پایدار و امن برای این کشورها ترسیم کرد.
دونالد ترامپ در سفر اخیر به کشورهای عربی، بار دیگر تلاش کرد تا با ترویج الگویی مبتنی بر وابستگی مطلق به ایالات متحده، هژمونی آمریکا در خاورمیانه را تثبیت کند. این الگو که رهبرمعظم انقلاب آن را «شکستخورده» میخواند، سه ویژگی دارد:
۱. وابستگی امنیتی-اقتصادی: تحمیل مدلی که کشورهای منطقه را به «گاوهای شیرده» تبدیل میکند؛ کشورهایی که تنها تا زمان سوددهی برای واشنگتن تحمل میشوند و در غیاب آمریکا، ساختارهای داخلیشان فرو میپاشد.
۲. توسعه پوشالی: تمرکز بر پروژههای نمایشی و مبتنی بر نفت، بدون ایجاد زیرساختهای پایدار اقتصادی یا تقویت تولید داخلی.
۳. تغذیه اختلافات: حمایت از رژیم صهیونیستی به عنوان «غده سرطانی» که عامل اصلی جنگ، فساد و تفرقه در منطقه است و تلاش برای عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل و حضور آنان در طرح صلح ابراهیم.
این الگو اگر چه توانسته امنیت یا رفاه نسبی و شکننده را برای کشورهای عربی به ارمغان آورد، ولی با تشدید وابستگی، به اندک تلاطمی، آنها را در چرخه بیپایان بحرانهای سیاسی و اقتصادی گرفتار خواهد نمود. نمونه بارز آن، بحران اخیر در روابط قطر با همسایگانش. این بحران نشان داد حتی ثروتمندترین کشورها نیز بدون همگرایی منطقهای، قربانی بازی قدرتهای بزرگ میشوند.
شاخصههای الگوی موفق
۱. امنیت جمعی؛ پیمانهای امنیتی منطقهای جایگزین پایگاههای نظامی آمریکا در این کشورها گردد.
۲. اقتصاد مقاومتی؛ توسعه مشترک فناوریهای پیشرفته (مانند انرژیهای تجدیدپذیر) و بومی سازی آنها، همچنین ایجاد کریدورهای تجاری جایگزین اقتصاد نفتی و فروش نفت گردد.
۳. دیپلماسی هوشمند؛ تلاش برای ایجاد صلح پایدار میان کشورهای اسلامی، واسطه گری به جای جنگ نیابتی و ترجیح مصالح ملی و منطقهای بر منافع رژیم صهیونیستی و غرب
تجربه تاریخی نشان داده "الگوهای شکست خورده" و تحمیلی غرب نتوانسته امنیت ایجاد کند. آینده منطقه به ویژه دشورهای اسلامی حوزه خلیج فارس در گرو تبدیل رقابتها به همکاریهاست، و ایران به عنوان قدرتی با پیشینه تمدنی و توانمندیهای امنیتی میتواند نقشی کلیدی در این تحول ایفا کند.