۱۲:۴۷
۱۴۰۴/۰۹/۱۱
1404/09/11

رصدداخلی

هیئت تحریریه سایت طنین
نویسنده :
هیئت تحریریه سایت طنین
کد خبر:
۳۵۱۳

حضور همزمان مقامات ترکیه و عربستان در ایران

روزنامه قدس نوشت: حضور موازی و ناگهانی دو مقام ارشد دیپلماتیک ترکیه و عربستان سعودی (هاکان فیدان و سعود بن محمد الساطی) در تهران درخصوص پرداختن به موضوعات غزه، مسئله عرا ق و رایزنی درباره گروه‌های کرد تروریست مستقر در اقلیم کردستان، درباره سوریه و تحرکات دولت محمد الجولانی علیه علویان در لاذقیه و طرطوس و درباره لبنان و هشدار احتمالی ایران به ترکیه برای همراهی با سیاست‌های ضدمقاومتی دولت ترامپ می‌تواند مطرح باشد. البته که پیروی دولت رجب طیب اردوغان از رویکرد تحریمی آمریکا علیه کشورمان پس از اسنپ‌بک تروئیکایی اروپایی نیز از اتفاقاتی است که حتماً گلایه آن به فیدان منتقل خواهد شد. در رابطه با سفر مقام سعودی، جمهوری اسلامی با این کشور مهم اسلامی در پروند‌هایی مانند فلسطین، لبنان، عراق، یمن و حتی سوریه دارای نقاط اتحاد و افتراق است که در دیدار‌های دوجانبه حتماً در مورد آن رایزنی شده است.

تکاپوی تازه موساد در مرز‌های شرقی ایران

خبرگزاری فارس نوشت: مقامات مطلع در ماه‌های گذشته از تردد‌های مشکوک برخی عناصر مرتبط با سرویس‌های خارجی در مناطق مرزی شرق کشور خبر داده بودند. هم‌زمان، اظهارات یکی از فرماندهان گروه جیش‌الظلم درباره ادغام گروه‌های تروریستی بلوچ، نشان می‌دهد پروژه جدیدی در حال شکل‌گیری است؛ پروژه‌ای که تلاش می‌کند مجموعه‌ای پراکنده و شکست‌خورده را با یک عنوان تازه و چهره به‌ظاهر واحد وارد میدان کند. گروهک جیش‌الظلم به‌طور قابل توجهی فعال شده است. الگوی تکرارشونده عملیات‌های این گروه نشان می‌دهد که کارکرد آن بیش از آنکه «اقدام مستقل» باشد، بخشی از سناریوی فرعی رژیم صهیونیستی برای مشغول‌سازی ایران در جبهه‌ای دیگر است. هدف این شبکه، ایجاد یک ساختار جعلی تحت عنوان «جبهه متحد بلوچستان» بوده است؛ نامی که تلاش دارد شکل یک حرکت گسترده قومی یا منطقه‌ای را القا کند، در حالی که هیچ ریشه‌ای در واقعیت اجتماعی بلوچستان ندارد.

بی انصافی به چه قیمت؟

عبدالله گنجی، روزنامه‌نگار اصولگرا در واکنش به اظهارات اخیر حسن روحانی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «همه می‌دانند با قدرت‌یابی طالبان در افغانستان، صد‌ها هزار افغان کشورشان را ترک کردند. از آمریکا تا اروپا و البته ایران و پاکستان هم بیشتر. فرقی هم نمی‌کرد در ایران و پاکستان دولت دست کی باشد. حالا روحانی می‌گوید: «رفتند از کشور همسایه میلیون‌ها نفر را وارد کشور کردند!» رفتند و آوردند؟ یعنی فراخوان زدند؟ در شهر‌های افغانستان اتوبوس رایگان گذاشتند؟ امتیازی دادند؟ ممکن است بگوییم می‌شد تدبیری اندیشید و مانع ورود شد. اما این حد از دروغ و پرت و پلا گویی و بی‌انصافی عجیب است. البته برای بنده که محتوای تبلیغات دور دوم ایشان را که مو به مو دنبال کردم و همان موقع ایشان را محروم از اخلاق در سیاست ورزی اعلام کردم خیلی عجیب نیست. بیچاره مدیران دولت اسبق که هی فراخوانده می‌شوند که ایشان این حرف‌ها را بزند».

نگاه سطحی «روحانی»

روزنامه صبح‌نو نوشت: سخنان اخیر حسن روحانی درباره وضعیت «نه جنگ و نه صلح» یک‌بار دیگر نشان داد که بخشی از گفتمان سیاسی او همچنان بر این تصور استوار است که امنیت را می‌توان به تصمیم یک دولت تقلیل داد. نادیده گرفتن دیگر عناصر قدرت و همچنین معادلات متغیر حاکم بر مناسبات منطقه‌ای و جهانی نیز روی دیگر نگاه سطحی به فضای پیش و پس از جنگ ۱۲ روزه است. این گزاره که «تکرار نشدن جنگ دست ماست»، بیش از آنکه تحلیل باشد، محصول همان منطق ساده‌سازی‌ای است که در سال‌های مذاکره با آمریکا نیز دیده شد؛ منطقی که عمداً پیچیدگی میدان، بازیگران ناهم‌سطح و تحولات منطقه‌ای را از قاب تحلیل حذف می‌کند تا نتیجه نهایی به سمت یک روایت مطلوب سوق یابد. همان کسی که مفهوم امنیتی سازی علیه تهران را در دهه ۹۰ و تا امروز به روحانی حقنه کرده است و با لبخند، به دنبال بستن با کدخدا بود.

اظهارات محسن هاشمی

محسن هاشمی، سیاستمدار اصلاح‌طلب نوشت: با آغاز دوران دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، بار دیگر اظهارات ضدونقیض مذاکره با آمریکا، در فضای رسانه‌ای و سیاسی کشور مطرح شده است. در این میان، چند طیف مواضع خود را پررنگ و با صدای بلند مطرح می‌کنند؛ طیف نخست از بستن تنگه هرمز و خروج از ان‌پی‌تی و تغییر دکترین هسته‌ای کشور سخن می‌گویند و به نوعی به استقبال جنگ می‌روند. طیف دوم ساده‌انگارانه از حل چندماهه مسئله و توافق با آمریکا می‌گویند و گویا به دخالت ایلان ماسک امید بسته‌اند. نتیجه مشترک مواضع این دو طیف، حل‌نشدن مسئله کشور یعنی تحریم‌های فزاینده و بحران اقتصاد ملی و معیشت عمومی است؛ برای حل مسئله ابتدا باید صورت‌مسئله را درست فهمید. تخاصم میان ایران و آمریکا و تحریم‌های اقتصادی، سابقه‌ای ۴۵‌ساله دارد؛ یعنی از زمان تسخیر سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸. در این ۴۵ سال، به تدریج بر شدت و وسعت تحریم‌ها افزوده شده است. نسل دوم تحریم‌ها در دوره ریاست‌جمهوری بیل کلینتون تحت عنوان قانون داماتو به تصویب رسید. / شرق

شوک‌درمانی دولت

روزنامه شرق نوشت: شاید دقیق‌ترین تعبیر که بتواند فضای کنونی را ترسیم کند، این باشد که امروز کشور در یک شرایط برزخی، تعلیقی و مه‌آلود قرار گرفته که بی‌شک دود آن در نهایت به چشم اقتصاد ملی و معیشت مردم خواهد رفت؛ بنابراین در چنین شرایطی که ترسیم شد، جامعه به شدت در برابر راهبرد شوک‌درمانی مقاومت کرده و اساساً نمی‌توان تصمیمات اصلاحی و علاج‌بخش دقیقی معطوف به حل پرونده‌های بازی، چون قیمت‌گذاری انرژی، یارانه‌ها، مدیریت منابع آبی کشور و... اتخاذ کرد. از دیگر سوی وقتی به سمت دولت و برنامه‌ها و تدابیر آن برای عبور کشور از گردنه صعب‌العبور فعلی می‌نگریم، عدم انسجام و هماهنگی میان بخش‌ها و متولیان مختلف و سردرگمی و اعوجاج در مدیریت مسائل کشور به وضوح مشخص است. گذر این ۱۵ ماه نشان داد که شرایط کشور بدتر نشده باشد، بهتر هم نشده است! بنابراین به نظر می‌رسد پر بیراه نیست اگر بگوییم دولت چهاردهم در چنین وضعیتی با یک بن‌بست نظری- عملی مواجه شده و هنوز از شوک رخداد‌های حادث‌شده (به ویژه جنگ و تشدید تحریم‌ها) خارج نشده است.

زیباکلام: اگر نظام سقوط کند ما بیچاره می‌شویم

صادق زیباکلام، فعال سیاسی و تحلیل‌گر اصلاح‌طلب گفت: «اگر آمریکا دوباره حمله کند و از مردم نظرسنجی کنند من فکر می‌کنم ۹۰ درصد مردم پشت جمهوری اسلامی می‌ایستند. حمایت ما از جمهوری اسلامی این معنی را ندارد که خطا‌های جمهوری اسلامی را نبینیم. اگر جنگ بشود من قطعاً طرفدار جمهوری اسلامی هستم. این نظام اگر سقوط کند ما بیچاره می‌شویم». /تابناک

اظهارت جدید حجاریان

سعید حجاریان، در مشق نو نوشت: پروژه موسوم به «قبض و بسط» که از سوی دکتر عبدالکریم سروش مطرح شد، توانست به بحث‌هایی دامنه‌دار در سطح حوزه، دانشگاه و همچنین نشریات بینجامد. سه قطب اقتصادی موجود در ایران، یکی نهادگرایان (حلقه «دین و اقتصاد»)، دیگری بازارگرایان (حلقه «نیاوران» و جریان‌های متأخر آنها) و سپس، چپ‌گرایان (حلقه نشریه «گفت‌و‌گو» و سایت «نقد اقتصاد سیاسی) نیز کمابیش نمودی از این وضعیت هستند. جریان‌هایی که دارای آرمان هستند و تؤامان از «مسئله‌شناسی» و «تجویز» برخوردارند و طی سال‌ها توانسته‌اند نسبت به حفظ خود بکوشند و گاه، جریان‌ساز هم بشوند. این وضعیت وخیم حوزه سیاست در ایران را می‌توان «موج‌سواری تئوریک» نام نهاد. این موج‌سواری برآمده از درک نامناسب شرایط اجتماعی و مشخصاً عدول از چارچوب‌بندی‌هایِ افق‌بخش نظیر «طبقه»، «منزلت» و «قدرت» است.

گزارش خطا