۲۰۲۴ ۱۵ October - سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳
کد خبر: ۶۸۰
۰۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۹:۰۹

عراق؛ از بحران سیاسی تا پیروزی مقاومت

انتخاب عبدالطیف الرشید به عنوان رئیس‌جمهور و معرفی محمد شیاع السودانی برای تشکیل دولت جدید عراق را می‌توان برابر با شکست همه‌ برنامه‌های جریان غربگرا در عراق ( حداقل از 2019 تا کنون ) دانست.
۰۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۹:۰۹
نویسنده : ایوب منادی تحلیل گر مسائل منطقه

تحولات اکتبر 2019 عراق و کناره‌گیری دولت عبدالمهدی که در نهایت منجر به روی کار آمدن مصطفی الکاظمی به عنوان نخست وزیر موقت عراق شد، روابط میان بغداد ـ واشنگتن به ویژه در زمینه سیاسی ـ امنیتی را وارد مرحله جدیدی کرد. این موضوع باعث شد تا در دو سال گذشته و بویژه پس از حادثه تروریستی فرودگاه بغداد و به‌رغم مصوبه پارلمان عراق مبنی بر اخراج نیروهای آمریکایی حاضر در عراق، مطالبه بخشی از مردم عراق و گروه‌های مقاومت عراقی در تضاد با اراده دولت این کشور باشد. از تلاش آمریکا و متحدانش برای حفظ الکاظمی اینطور تعبیر می‌شد که عراق تحت حکومت مصطفی الکاظمی، مطلوب غرب بوده و آمریکا تمایل نداشت رقبای الکاظمی به‌ویژه نامزدهای جریان مقاومت در عراق به قدرت برسند. مصطفی الکاظمی حتی در درگیری‌های دو ماه قبل بغداد متهم به همکاری با آشوبگران جریان صدر بود که قصد داشتند با تصرف مقرهای حکومتی و ساختمان‌های دولتی، مانع تشکیل دولت در این کشور شوند. الکاظمی به عنوان فرمانده نیروهای مسلح عراق در اوج درگیری‌های ماه سپتامبر 2022 در بغداد به هیچ وجه حق استفاده از سلاح را به نیروهای امنیتی نداد و عملاً زمینه را برای به ثمر رسیدن نقشه صدر فراهم کرده بود که البته با ایستادگی نیروهای مقاومت این نقشه عملی نشد.

انتخاب عبدالطیف الرشید به عنوان رئیس‌جمهور و معرفی محمد شیاع السودانی برای تشکیل دولت جدید عراق را می‌توان برابر با شکست همه‌ برنامه‌های جریان غربگرا در عراق ( حداقل از 2019 تا کنون ) دانست. گرچه چند ماه است که نام السودانی به عنوان گزینه مقاومت برای نخست‌وزیری مطرح است، اما اختلافات داخلی جریان‌های کردی بر سر پست ریاست‌جمهوری و کارشکنی‌های جریان صدر باعث شده بود تا معرفی او به تاخیر بیفتد؛ نهایتاً و با فرسایشی شدن روند انتخاب رییس‌جمهور، در هفته‌های گذشته که بهترین فرصت برای تشکیل دولت بود، از طرف فراکسیون‌ اداره الدوله در خصوص پایان دادن به اختلافات به کردها مهلت کوتاهی داده شد؛ اتحادیه میهنی و خصوصاً شخص بافل طالبانی تلاش می‌کرد که برهم صالح در بغداد باقی بماند. از طرفی حزب دموکرات مُصر بود که پست ریاست‌جمهوری را از اتحادیه میهنی بگیرد. در نهایت حاصل توافقات و مذاکرات جریان‌های مختلف این بود که عبداللطیف رشید به عنوان گزینه ریاست‌جمهوری معرفی شود. گرچه رشید متمایل به اتحادیه میهنی است، اما مورد قبول بارزانی و حزب دموکرات هم هست. گرایشات آمریکایی شدید ندارد، نسبت به تجزیه کردستان تفکرات رادیکال ندارد. پس از انتخاب رشید به عنوان رئیس‌جمهور، السودانی از طرف او مامور به تشکیل کابینه شد و از روز معرفی تا 30 روز مهلت دارد که وزرای دولت خود را معرفی کند. السودانی از چهره‌های نزدیک به نوری المالکی و از اعضای حزب الدعوه است که سابقه مبارزاتی علیه رژیم بعث را دارد و در جریان انتفاضه شعبانیه سال 1991 توسط بعثی‌ها دستگیر می‌شود. او تجربه چند دوره استانداری و وزارت در دوران نخست‌وزیری المالکی را دارد و چهره‌ای منضبط و همسو با مقاومت است.

جریان صدر از هیچ تلاشی برای ممانعت از نخست‌وزیری السودانی چشم‌پوشی نکرد، و درنهایت تحت تاثیر خواست پارلمان و چرخش نمایندگان کرد و اهل سنت به سمت فراکسیون مقاومت در مقابل این انتخاب تسلیم شد. فروپاشی اتحاد صدر با کردها و اهل‌سنت به معنی شکست طرح «حکومه الاغلبیه» بود که صدر همواره در سخنرانی ها و مواضع خود بر آن تاکید می‌کرد. طرحی که قرار بود یک رئیس‌جمهور کُرد دموکرات، یک نخست‌وزیر صدری و یک رئیس پارلمان سنّی نزدیک به امارات و ترکیه را بر عراق حاکم کند اما از این مثلث فقط یک ضلع آن یعنی حلبوسی باقی ماند و تشکیل دو ضلع دیگر این مثلث با ناکامی جریان غربگرا در عراق مواجه شد. البته محبوبیت محمد الحلبوسی نیز در میان اهل سنت عرب عراق در ماه‌های اخیر به شدت کاسته شده است. رقبای سیاسی او همچون علی حاتم سلیمان الدلیمی و رافع العیساوی که از 2014 تاکنون فراری و مورد تعقیب دستگاه قضایی بودند، به الانبار برگشته‌اند و موازنه قدرت در اردوگاه اهل سنت عراق به ضرر الحلبوسی در جریان است و همه این عوامل موجب کاهش محبوبیت و لغزش سرمایه اجتماعی حلبوسی شده است.

جریان صدر به‌ویژه شخص مقتدی پس از تحولات یک ماه قبل بغداد و ناکامی و شکست بزرگی که در راه تصرف خضراء متحمل شدند، به شدت سرخورده شده و این سرخوردگی دلایل مختلفی دارد : 1ـ هجمه سنگین رسانه‌ای و افکار عمومی علیه جریان صدر و معرفی آن‌ها به عنوان کودتاچی و آشوبگر. 2ـ معرفی این جریان به عنوان جریان تفرقه‌افکن در زیارت اربعین که نماد وحدت و همدلی شیعیان است. ( در یک ماه گذشته و ایام اربعین کلیپ‌های مختلفی از تمسخر زوار ایرانی توسط افراد نزدیک به جریان صدر منتشر شد که نتیجه منفی علیه این جریان در افکار عمومی به جا گذاشت ) 3ـ همراهی نکردن متحدان سیاسی جریان صدر با این جریان : خروج جریان صدر از فرآیند سیاسی خطایی راهبردی بود؛ پس از استعفای نمایندگان صدر از پارلمان به دستور مقتدی، او انتظار داشت که دیگر گروه‌های کردی و سنّی متحد با او ( جریان بارزانی و حلبوسی ) نیز از پارلمان استعفا بدهند و با او همراه شوند، اما این دو جریان که هزینه زیادی برای ورود به پارلمان صرف کرده بودند با صدر همراهی نکرده و او را تنها گذاشتند؛ به این ترتیب اتحاد ثلاثی میان صدر، بارزانی و حلبوسی از هم فروپاشید و بخشی از آن‌ها به نمایندگان مقاومت پیوستند و فراکسیون « اداره الدوله » را تاسیس کردند؛ همراهی نکردن متحدان دیروز صدر با او گویای نارضایتی آن‌ها از عملکرد و سیاست‌های خودسرانه و یکه‌تازی مقتدی است. رفتارهای متناقض او مانند اعلام کناره‌گیری از سیاست و نقض سریع مواضع خود باعث شده که کمتر کسی از سیاسیون عراقی او را شریک قابل اطمینانی برای خود بداند. از طرفی اختلاف شدیدی در میان افراد شاخص جریان صدر بوجود آمده است به نحوی که برخی از چهره‌های این جریان از طرف شده‌اند، برخی اعلام برائت کردند و حتی تعدادی از نمایندگانی که خود را متضرر می‌دیدند و به دستور مقتدی از پارلمان استعفا داده بودند، پشیمان شده و آرزوی بازگشت دوباره به پارلمان را داشتند که در نهایت موفق به بازگشت مجدد نشدند. این جریان در سه حوزه اجتماعی، امنیتی و نظامی شکست خورد و نتوانست مانند گذشته بازیگری کند؛ جریان صدر بعد از تحولات یک سال گذشته عراق بسیار ضعیف شده است و در صورتی که دولت جدید عراق بتواند ماه‌های آغازین خود را با ارائه خدمات و جلب رضایت عمومی شروع کند، می‌تواند این جریان را در انزوا نگه دارد، اما اگر دولت آینده هم درگیر حواشی شود، اختلافات درون اطار تنسیقی سرباز کند و وعده هایی که آقای السودانی داده است در خصوص معیشت، اقتصاد ، خدمات اجتماعی و... عملی نشود، این جریان می‌تواند دوباره احیا شود و ابتکار عمل را در دست بگیرد.

  • ارسال نظرات