دولت آمریکا هفته گذشته بود که 10 دیپلمات روس را به جرم جاسوسی از خاک خود اخراج کرد. کاخ سفید در بیانیه خود اخراج این دیپلمات ها و اعمال تحریم های جدید علیه کاخ کرملین را به دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و حملات سایبری ارتش سوریه علیه نهادهای آمریکایی ربط داد، همزمان رئیس جمهور آمریکا گفت: اخراج دیپلمات های روس در پاسخ به اقدامات خرابکارانه مسکو است ... ما به حمایت از متحدان خود در جهان پایبندیم. لذا پایان تحرکات روسیه در اوکراین را خواستاریم و از حاکمیت اوکراین دفاع می کنیم. در واکنش به این اقدام آمریکا؛ روسیه نیز تعدادی دیپلمات آمریکایی را به کشورشان برگرداند.
همزمان با اوج گیری تنش میان آمریکا و روسیه خبری مبنی بر دخالت عوامل روس در دو انفجار انبارهای تسلیحاتی جمهوری چک در اکتبر و دسامبر 2014 نیز موجب تنش بی سابقه در روابط روسیه با اروپا شد. "یان هاماچک" وزیر خارجه موقت جمهوری چک در یک کنفرانس ویدیوئی که با حضور وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا برگزار شد از آنها خواست تا با این کشور ابراز همبستگی کنند. بلافاصله دیگر کشورهای اروپایی هر کدام بنا به وُسع خود اقدام به اخراج کارمندان، دیپلمات ها و حتی وابستگان نظامی روسیه از کشور خود کردند. امری که با واکنش متقابل روسیه در اخراج دیپلمات های اروپایی مواجه شده و پس از بحران الکسی ناوالنی در سال گذشته که منجر به اخراج تعدادی از دیپلمات های اروپایی شده بود؛ عملا تنش های دیپلماتیک اروپا و روسیه را به اوج رساند.
درک تحولات مذکور نیاز به برخورداری از فهمی تاریخی از سابقه جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب دارد، جنگی که یک درس بزرگ به طرفین آن آموخت که نگذارند طرف مقابل به حیاط خلوت آنها نزدیک شود. فروپاشی شوروی باعث شد تا روسیه به عنوان وارث قانونی آن بیش از دو دهه از جایگاه بازیگری موثر در عرصه های منطقه ای و بین المللی باز بماند. نتیجه آن نیز حضور ناتو در حوزه های سنتی شوروی یعنی عراق و افغانستان بود. تداوم این وضع باعث شد تا ناتو به رهبری آمریکا اقدام به استقرار سامانه های دفاع موشکی در مرزهای شرقی اروپا نماید. همچنین تلاش نماید آخرین کشورهای حائل بین روسیه و اروپا در ناتو و دیگر ساختارهای اروپایی هضم شوند. این امر در سال 2008 به درگیری نظامی روسیه با گرجستان و در سال 2014 به درگیری نظامی با اوکراین منتهی شد. بحران سوریه به عنوان نقطه عطفی روسیه را بعد از دو دهه از انفعال نسبی خود خارج کرد و نتایج موفقیت آمیز همکاری روسیه با ایران که ثمره آن نابودی داعش بود سبب شد تا تلاش ها برای جذب دیگر بازیگران مهم منطقه از جمله ترکیه برای ایجاد ائتلاف های جدید منطقه ای و مخالف غرب دوچندان شود.
در سوی دیگر غرب و به ویژه آمریکا که از اعمال سخت ترین و بی سابقه ترین تحریم ها علیه ایران ناامید شده بود؛ با یک رویکرد کاملا متفاوت از گذشته تلاش دارد تهران و محور مقاومت را مهار کند و از یک سو به بازگشت مجدد به برجام و تشنج زدایی در روابط با ایران روی آورده و از سوی دیگر قصد دارد نظام تحریم ها را به عنوان ابزاری کاربردی علیه ایران و سایر دشمنان شرقی خود حفظ کند.
حال آنکه روسیه در کنار ایران توانسته است بحران های بسیار پیچیده و مهم منطقه ای مثل سوریه، عراق و قره باغ را حل و فصل نماید و تا حدود زیادی پروندهای اوکراین و بلاروس را هم مدیریت کند. این امر برای غربی ها به ویژه آمریکایی ها بسیار نگران کننده است، لذا در تلاش هستند به هر نحوی رقیب سنتی خود را به داخل مرزهای خود بازگردانند.