دعوت اخیر راشد الغنوشی برای احیای اتحادیه کشورهای مغرب عربی، آن هم پس از گذشت بیش از سه دهه از تأسیس آن، بازخوردها و واکنشهای بسیاری را به همراه داشت، و بحث های جنجال برانگیزی را در محافل سیاسی جهان و به ویژه کشورهای این حوزه برانگیخت.
راشد الغنوشی رئیس پارلمان تونس و رئیس جنبش النهضه، اخیرا در مصاحبه ای رادیویی، امکان احیای طرح اتحادیه کشورهای مغرب عربی را بدون مشارکت مغرب و موریتانی مطرح کرد، به صورتیکه طبق گفته وی، این اتحادیه می تواند حتی با حضور سه کشور الجزایر، تونس و لیبی شکل بگیرد.
الغنوشی با اشاره به امکان گشودن مرزها بین این سه کشور و ایجاد واحد پول یکسان، گفت: "باید پروژه مغرب عربی را زنده کنیم، حتی اگر با حضور این سه کشور باشد، همانطور که اتحادیه اروپا از روابط بین آلمان و فرانسه شکل گرفت". وی افزود: "این نقطه آغاز ما برای احیای رؤیای مغرب عربی خواهد بود، و ما بدون این چارچوب نمی توانیم مشکلات تونس را حل کنیم".
الغنوشی با اشاره به روابط خوب خود با رئیس جمهور الجزایر "عبدالمجید تبون"، او را به همراهی با همتای تونسی خود "قیس سعید" برای احیای این طرح فراخواند.
وی این سه کشور را "مثلث رشد" توصیف کرد و حضور آنها را برای احیای این طرح ضروری دانست، و با اشاره به منافع این طرح برای تونس گفت: " 50 درصد از مشکلات تونس را می توان در لیبی حل کرد، و فقط کافی است که اشاره کنیم نیم میلیون تونسی در گذشته در لیبی مشغول به کار بوند، و کاهش این حجم از بیکاری، ما را از این معضل رها می کند".
این اظهارات الغنوشی به سرعت با استقبال محافل سیاسی الجزایر، و در عین حال نارضایتی کشورهای از قلم افتاده همراه شد. حمله مخالفان به پیشنهاد الغنوشی در حالی است که فرایند تشکیل اتحاد کشورهای مغرب عربی ازچند دهه قبل به دلیل اختلافات مغرب و الجزایر در خصوص صحرای غربی متوقف شده و ناکام مانده است.
الغنوشی درواقع در سخنان خود راهکاری را برای زنده کردن طرح تشکیل کشورهای مغرب عربی ارائه کرده است که همان تشکیل این اتحادیه با مشارکت کشورهای همسو است، تا پس از شکل گیری واقعی این اتحادیه؛ کشورهای دیگر که تمایل به حضور در این اتحادیه را دارند، همانند فرایند تشکیل اتحادیه اروپا، با کنار گذاشتن اختلافات و یا حل آنها، به عضویت درآیند. بنابراین، الغنوشی علاوه بر تاکید بر مساله احیای این طرح، چالشی را برای حل اختلافات بین کشورهای حوزه مغرب عربی به وجود آورده است.
اما در مقابل مخالفان الغنوشی با تحریف سخنانش در رسانه ها، او را به کنار گذاشتن مغرب و موریتانی و یا ایجاد اختلاف بین کشورهای منطقه مغرب عربی و یا تلاش برای تشکیل ائتلاف اخوانی در این منطقه متهم کردند. این درحالی است که الغنوشی در مصاحبه خود، صراحتا از ضرورت احیای اتحادیه با همراهی کشورهای همسو صحبت کرده، و راه را برای پیوستن دیگر کشورها باز گذاشته است.
واکنش الجزایر
اظهارات الغنوشی در زمانی مطرح شده که روابط تونس و الجزایر این روزها در مقایسه با گذشته بسیار بهتر شده است. در نخستین واکنش، "عبدالرزاق مقری" رئیس جنبش اسلامگرای "مجتمع السلم" از بزرگتین احزاب اخوان المسلمین در الجزایر با استقبال از سخنان الغنوشی ، در کنفرانسی مطبوعاتی گفت: "ما از طرح الغنوشی حمایت می کنیم، البته او به تونس، الجزایر و لیبی اشاره و موریتانی را فراموش کرد که ما آن را اضافه می کنیم".
مقری همچنین با اظهار نارضایتی از عادی سازی روابط مغرب و "اسرائیل" گفت: "مغرب صهیونیستها را تا در خانه (کشورهای مغرب عربی) کشاند، و نمی توانیم دوباره به آن اطمینان کنیم، مگر آن که از راهی که رفته باز گردد". وی افزود: "ما به مغرب عربی پایبند خواهیم ماند، و از هر توافقی بین 4 کشور حمایت می کنیم، و بقیه کشورها هم مانند آنچه که در اتحادیه اروپا اتفاق افتاد، خواهند آمد".
پیش از این نیز بسیاری از فعالان و چهره های مطرح در کشورهای مغرب عربی، اقدام مغرب در عادی سازی روابط با اسرائیل را موجب از بین رفتن رؤیای تشکیل این اتحادیه عنوان کرده بودند.
به عنوان مثال "عصام الشابی" دبیرکل حزب "الجمهوری" تونس در اظهاراتی گفته بود: "تحقق رؤیای مغرب عربی در سایه رژیم های حاکم در منطقه مغرب عربی، دور از دسترس بود، ولی با اقدام مغرب این رؤیا کاملا نابود شد".. "پادشاه مغرب در مقابل به رسمیت شناختن حاکمیت مغرب بر صحرا ازسوی ترامپ، رژیم اشغالگری که قدس را پایتخت خود اعلام کرده است، به رسمیت شناخت، بنابراین مغرب به فلسطین خیانت کرد و رویای ایجاد اتحادیه کشورهای مغرب عربی را از بین برد".
واکنش مغرب
اظهارات الغنوشی با واکنشی منفی از سوی مغرب همراه شد. "عبدالعزیز افتاتی" عضو دبیرخانه حزب عدالت و توسعه مغرب، در نخستین واکنش رسمی از سوی مسولان مغربی، در اظهاراتی مطبوعاتی گفت که سخنان الغنوشی غیرعملی و "تحت فشار" مطرح شده است. این عضو ائتلاف حاکم در مغرب با اشاره ضمنی به الجزایر، گفت که الغنوشی تحت فشار مشکلاتی که بعضی از کشورهای شناخته شده مغرب عربی نیز دچار آن هستند، این سخنان را مطرح کرده است.
این عضو بارز حزب عدالت و توسعه مغرب تاکید کرد که اتحادیه کشورهای مغرب عربی برای کشورش فقط یک گزینه سیاسی یا راهبردی نیست، و مغرب به این موضوع پایبند است و هیچ طرفی نمی تواند مغرب را در این زمینه نادیده بگیرد.
"نورالدین قربال" نماینده پارلمان مغرب و از اعضای ارشد حزب عدالت و توسعه نیز اظهارات الغنوشی را به ضرر وحدت کشورهای مغرب عربی دانست و گفت سخنان الغنوشی موجب تفرقه این کشورها می شود.
برخی فعالان شناخته شده در شبکه های اجتماعی مغرب مانند "مایسه الناجی" نیز با انتقاد از الغنوشی، سخنان او را نظر شخصی او توصیف کردند.
مدت کوتاهی پس از مصاحبه الغنوشی، "ناصر بوریطه" وزیر امور خارجه مغرب در اظهاراتی که بیشتر به نظرمی آید در پاسخ به الغنوشی باشد، خواستار ایجاد یک نظام عربی جدید در منطقه شد. بوریطه در در دیدار "ایمن الصفدی" همتای اردنی خود پیشنهاد کرد که اتحادیه ای جدید با محوریت شورای همکاری خلیج فارس و عضویت مغرب و اردن تشکیل شود.
"حبیب المالکی" رئیس پارلمان مغرب نیز در همین راستا وعده داد که مجلس مغرب در زمان مناسب به اظهارات الغنوشی پاسخ دهد.
واکنش موریتانی
"محمد محمود ولد الطلبه" رئیس حزب جبهه خلق موریتانی با انتقاد بسیار شدید از الغنوشی، به شدت به جنبش النهضه تونس حمله کرد و گفت: "گذشته الغنوشی و جنبش اخوانی النهضه را به خوبی می دانیم، این جنبش دولت و حاکمیت تونس را ویران کرد و هزاران جوان تونسی را با حمایت مالی کشورهای بیگانه و جنبش جهانی اخوان، به سوی گروه های تروریستی در سوریه، لیبی و عراق کشاند". وی به رسانه های موریتانیایی گفت: "ملت تونس به زودی از الغنوشی و حامیانش رهایی می یابند".
البته حزب اسلامگرای "التواصل" موریتانی و پارلمان این کشور واکنشی به سخنان الغنوشی نشان ندادند.
درحالیکه پس از گذشتن چندین دهه از مطرح شدن موضوع تشکیل اتحادیه کشورهای مغرب عربی و تغییر نظامهای سیاسی حاکم بر این کشورها، این طرح همچنان ناکام مانده است، واکنش سریع و رسمی مغرب و موریتانی به سخنان الغنوشی بیانگر آن است که این کشورها همچنان به تشکیل چنین پیمانی بی تمایل نیستند.
برخی ناظران، اظهارات الغنوشی را ناشی از بحران اقتصادی و سیاسی تونس و تلاشی برای حل مشکلات دو کشور لیبی و الجزایر دانسته اند.
به عقیده برخی ناظران، این طرح جدید الغنوشی با صف بندی جدید جنبش النهضه تونس با ترکیه و قطر، به هدف تاثیرگذاری بر صحنه سیاسی لیبی است، زیرا کشور لیبی این روزها شاهد تلاش طرفهای داخلی و بین المللی برای روی کار آمدن دولتی جدید و یکپارچه ، و پایان دادن به چند دستگی و جنگ داخلی است که طی سالهای اخیر این کشور را گرفتار کرده است.
با نگاهی به تاریخچه طرح اتحادیه مغرب عربی و امکانات و توامندی های کشورهای این حوزه، به راحتی می توان دریافت که این طرح چرا تا این حد برای این کشورها مهم و حیاتی است و چرا این کشورها پس از چند دهه از مطرح شدن آن، همچنان درخصوص تشکیل آن و حضور و عضویت در این اتحادیه حساس هستند.
تاریخچه اتحادیه کشورهای مغرب عربی
طرح ایجاد اتحادیه کشورهای مغرب عربی در جریان کنفرانسی در اواخر آوریل 1958 در شهر طنجه مغرب و با حضور نمایندگان حزب تونسی "الحر الدستوری" و حزب مغربی "استقلال" و جبهه میهنی آزادی بخش الجزایر به وجود آمد. پس از استقلال کشورهای مغرب عربی، کمیته مشورتی در سال 1964 به هدف تقویت روابط اقتصادی این کشورها تشکیل شد. پس از آن نیز معاهداتی بین کشورها برای تقویت همکاری ها امضا شد تا این که سرانجام این اتحادیه در 17 فوریه 1989 در مراکش و با عضویت موریتانی، مغرب، الجزایر، تونس و لیبی پایه گذاری شد. براساس معاهده ای که در این تاریخ امضا شد، 5 کشور عضو با اجرایی شدن این اتحادیه، به هدف خودکفایی در بیشتر زمینه ها باید از اقتصاد یکدیگر حمایت کنند و به نوعی تکمیل کننده یکدیگر باشند. قرار بود طبق این معاهده شهر رباط در مغرب مرکز این اتحادیه باشد.
کشورهای مغرب عربی به صورت نمادین، هرسال 17 فوریه را به عنوان سالگرد تاسیس اتحادیه کشورهای مغرب عربی گرامی می دارند. اتحادیه ای که فرایند تاسیس آن در دهه نود به دلیل اختلافات مغرب و الجزایر در خصوص صحرای غربی، متوقف شد.
مساله قابل توجه و مهم در خصوص این اتحادیه این است که در صورت اجرایی شدن آن، مجموع مساحت این 5 کشور، بیش از اتحادیه اروپا خواهد بود، و با در نظر گرفتن امکانات و زیرساختهایی که ممکن بود با موفقیت این اتحادیه بیش از پیش نمود پیدا کند، قدرتی بزرگ و چالش برانگیز در حوزه کشورهای مدیترانه و مقابل اتحادیه اروپا تشکیل می شد. برای اثبات این مدعا، فقط کافی است نگاهی به توان اقتصادی و زیرساختهای این کشورها بیندازیم:
الجزایر دارای نفت و معادن و منابع طبیعی بسیار مهمی است، به صورتی که یکی از تولیدکنندگان عمده نفت و گاز جهان به شمار می آید. طبق تحقیقات منابع گاز این کشور برای 100 سال کفایت می کند. الجزایر همچنین پس از آمریکا دارای دومین منابع گاز "شیل" (گاز محصور شده در میان سنگهای سخت) در جهان است.
مغرب نیز دارای اقتصادی بسیار قوی است و در بین کشورهای مغرب عربی و همچنین در مجموع کشورهای عربی، از نظر قدرت اقتصادی جایگاه دوم را دارد. 70 درصد ذخایر فسفات جهان در اختیار مغرب است، و همچنین از صادرکنندگان مهم مرکبات، سیب زمینی، سبزی، ماهی و پارچه به کشورهای اروپایی و آمریکا است. علاوه بر این، صنعت گردشگری و توریسم نیز یکی از منابع مهم اقتصادی این کشور است.
تونس هم در کنار کسب درآمد بسیار خوب از صنعت گردشگری، در صنعت پوشاک بسیار موفق است و شرکتهای تونسی در این زمینه با مشهورترین برندهای اروپایی همکاری دارند. در کنار آن، صنایع دیگری مانند ساخت قطعات خودروهایی مانند مرسدس بنز، و برخی قطعات هواپیماهای ایرباس در تونس فعال هستند. مهمترین صادرات بخش کشاورزی تونس روغن زیتون است، و این کشور پس از اسپانیا و ایتالیا، سومین صادرکننده روغن زیتون در دنیا است. و پس از آن خرما، مهمترین کالای کشاورزی صادراتی تونس است. البته برخلاف مغرب که بیشتر در زمینه کشاورزی و گردشگری سرمایه گذاری کرده است، اقتصاد تونس بیشتر بر توسعه بخش صنعت تکیه دارد. به همین دلیل، در مقایسه با دیگر کشورهای مغرب عربی، رشد تونس بیشتر و سریعتر است، و تونس در این زمینه یکی از سه کشور مهم قاره آفریقا و کشورهای عربی به شمار می آید.
لیبی، تا قبل از بحران و جنگ اخیر یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت دنیا بود و در جایگاه 18 قرار داشت. اقتصاد این کشور علاوه بر صادرات نفت، بر صنایع پتروشیمی و همچنین گردشگری تکیه داشت.
موریتانی، نیز با کشف منابع مهم نفتی به یکی از صادرکنندگان آن در دنیا تبدیل شد و علاوه بر آن در زمینه صادرات آهن و ماهی فعالیت دارد.
بنابراین به راحتی می توان دریافت که قرار گرفتن این کشورها در کنار یکدیگر وعملیاتی کردن اتحادیه مغرب عربی از طریق گشودن مرزها و یکسان سازی واحد پول و حمایت آنها از اقتصاد یکدیگر، می تواند این 5 کشور را با یک برنامه ریزی مناسب به یکی از قدرتهای بزرگ دنیا تبدیل کند، و اقتصاد کل قاره آفریقا را دگرگون کند؛ چالشی که به نظر نمی آید خوشایند ابرقدرتهای دنیا باشد.
صرف نظر از حاشیه های به وجود آمده، به نظر می آید اظهارات الغنوشی از توجه ویژه تونس به ضرورت عملیاتی شدن طرح اتحادیه کشورهای مغرب عربی سرچشمه می گیرد. از میان 5 کشور مغرب عربی، تونس تنها طرفی بوده است که مفاد مرتبط با این اتحادیه را در قانون اساسی خود گنجانده است.
بر اساس فصل 5 قانون اساسی تونس در سال 2014؛ جمهوری تونس بخشی از مغرب عربی است، و برای تحقق یکپارچگی این اتحادیه تلاش می کند، و همه تدابیر لازم را برای پیشبرد آن اتخاذ می کند.
در سایه اختلافات موجود در این منطقه به ویژه اختلافات الجزایر و مغرب، از سال 1994 تا کنون هیچ نشستی در سطح سران 5 کشور مغرب عربی تشکیل نشده است. این اتحادیه از زمان اعلام تاسیس آن در سال 1989 همچنان پای خود را از یک توافقنامه فراتر نگذاشته و هیچگاه عملیاتی نشده است.
با وجود اظهار تمایل کشورهای مغرب عربی برای ایجاد این اتحادیه، اختلافات و مشکلات سیاسی همچنان بزرگترین مانع بر سر راه آنان به شمار می آید. به صورتی که حتی کمترین هماهنگی بین آنان در خصوص تسهیل عبور شهروندان این کشورها از مرزهای یکدیگر و یا نقل و انتقال کالا و سرمایه گذاری، صورت نگرفته است. بنابراین می توان گفت که اتحادیه کشورهای مغرب عربی ازسال 1995 به دلیل بروز یک بحران سیاسی حاد بین مغرب و الجزایر متوقف شده است. در آن سال پس از انفجار یک هتل گردشگری در مراکش و اتهام مغرب به الجزایر درخصوص دست داشتن در آن حادثه، دو کشور مرزهای خود را به روی هم بستند. و با وجود تحولات عمیقی که در منطقه پس از بهار عربی روی داده است، این کشورها همچنان گرفتار بحران بی اعتمادی نخبگان حاکم به یکدیگر هستند.
با نگاهی به تاریخچه و اهداف تاسیس اتحادیه کشورهای مغرب عربی، مشخص می شود که قدرتهای غربی هیچگاه تمایل نداشتند که چنین اتحادیه ای در این منطقه تشکیل شود. احزاب و گروه هایی که در سال 1958 طرح تشکیل این اتحادیه را مطرح کردند، در واقع احزابی بودند که در داخل و یا خارج ازکشورهای مغرب عربی تشکیل شده، و در فکر اتحاد ملتها و کشورهای مغرب عربی در مبارزه با استعمارگران و استقلال کشورهایشان بودند. به همین دلیل می بینیم که هر گاه اقدام و یا سخنی برای احیای اتحادیه کشورهای مغربی مطرح شده، با مخالفتها و موانع بزرگی مواجه می شود. بنابراین اکنون نیز به نظر می آید این احزاب قدرتمند و تاثیرگذار بر حاکمیت هستند که می توانند با اراده خود حاکمان را برای اجرایی کردن چنین طرح بزرگی به حرکت درآورند، و توسعه منطقه و رفاه ملتهایشان را رقم بزنند.
یکی از بزرگترین موانع تشکیل این اتحادیه طی ده های گذشته، اختلاف مغرب و الجزایر در خصوص صحرای غربی است. منطقه ای در شمال آفریقا که مغرب بیشتر بخشهای آن را تحت کترل دارد. صحرای غربی از طرف شمال با مغرب و از شرق با الجزایر و از جنوب با موریتانی هم مرز است و اقیانوس اطلس در جهت غربی آن قرار دارد. پس از پایان دوران استعمار اسپانیا، جنگها و اختلافات بسیاری برای تصاحب این منطقه به وجود آمد و در جریان این اختلافات، یک جنبش داخلی قومی در منطقه صحرا با نام جبهه "پولیساریو" جهت اعلام استقلال در این منطقه تشکیل شد. این جبهه که مورد حمایت الجزایر است، دولت خود را با عنوان "جمهوری عربی دموکراتیک صحرا" در الجزایر تشکیل داد.
موریتانی در سال 1979 از صحرای غربی عقب نشینی کرد و اکنون مغرب بیشتر مساحت این منطقه را تحت کنترل دارد. با این حال سازمان ملل جبهه پولیساریو را نماینده قانونی مردم صحرای غربی می داند و از دولت مغرب می خواهد حق تعیین سرنوشت را به مردم این منطقه واگذار کند.
اما با این حال فرانسه و آمریکا و "اسرائیل" ادعای حاکمیت مغرب بر صحرای غربی را به رسمیت شناخته اند. اقدامی که بر اساس معامله ای بین مغرب و آمریکا در مقابل عادی سازی روابط مغرب و اسرائیل صورت گرفته است.
از دیگر موانع موجود بر سر راه تشکیل این اتحادیه، بی ثباتی و ناامنی کشور لیبی است که پس از چند سال از سقوط قذافی، همچنان گرفتار جنگ داخلی و دخالت طرفهای خارجی است، و همچنان در مرحله انتقالی قرار دارد و هنوز مشخص نیست نظامی که قرار است در آینده اداره این کشور را برعهده بگیرد، چه مواضعی را در خصوص همسایگان خود در حوزه مغرب عربی اتخاذ کند.
تا پیش از تحولات اخیر در لیبی و تشکیل پارلمان و تعیین "عبدالحمید الدبیبه" برای تشکیل دولت جدید، و در دورانی که هنوز "وفاق ملی" در طرابلس حاکمیت داشت، الغنوشی بارها به صورت علنی حمایت خود را از دولت وفاق ملی و "فایز السراج" اعلام کرده بودر، و در سخنرانی های خود به صورت علنی آن را تنها دولت قانونی لیبی می دانست، که به عقیده ناظران دلیل این حمایتها گرایشهای مشترک اخوانی آنها بوده است.
البته در ساختار حاکمیتی لیبی هنوزطرفداران تونس کم نیستند، به صورتی که "محمد المنفی" رئیس شورای ریاستی لیبی در 14 مارس 2021 در تماس تلفنی با "هشام المشیشی" نخست وزیر تونس، خواستار افزایش روابط و تبادل تجاری دو کشور شد و بر اهمیت روابط دو کشور تاکید کرد.
المنفی اخیرا در فهرست مشترکی با عبدالحمید الدبیبه (نخست وزیر دولت وحدت ملی) و "موسی الکونی" و "عبدالله اللافی" (معاون رئیس) نامزد شد، و فهرست آنها در انتخابات پارلمانی پیروز شد.
با وجود اظهار تمایل این 5 کشور به احیای طرح اتحادیه مغرب عربی، به دلیل استمرار و افزایش تنشها به نظر نمی آید که این اتحادیه بتواند پس از چند دهه ناگهان از وضعیت کنونی خارج شود.
"قیس سعید" رئیس جمهور تونس اخیرا در سالگرد امضای پیمان اتحادیه مغرب عربی، بر پایبندی کشورش به تشکیل این اتحادیه به عنوان یک گزینه و راهکار استراتژیک تاکید کرد، با این حال وی در سخنانش هیچ واکنشی به مصاحبه اخیر الغنوشی نشان نداد. "هشام المشیشی" نخست وزیر تونس نیز واکنشی به اظهارات الغنوشی نداشته است. سکوت دولت تونس در برابر اظهارات الغنوشی در سایه اختلافات موجود بین مجلس و دولت و تلاشهای جریانهای مخالف جنبش النهضه برای پس گرفتن رای اعتماد از الغنوشی و برکناری او از ریاست پارلمان، بیانگر آن است که دولت تونس در این برهه چندان تمایلی به اجرای طرح الغنوشی برای احیای اتحادیه مغرب عربی با 3 کشور ندارد.
با این حال به نظر می آید که الغنوشی سخنان خود را بر اساس اطلاعات و داده های منطقی و با در نظر گرفتن امکان حصول توافق سیاسی بین سه کشور و با توجه به نزدیکی جغرافیایی تونس، الجزایر و لیبی مطرح کرده است، به ویژه آن که تجربه قبلی برای تاسیس چنین اتحادیه ای با حضور 5 کشور، پس از چندین دهه هنوز به نتیجه نرسیده است.
علاوه بر این، با وجود قرار داشتن دولت مغرب در دست حزب "عدالت و توسعه"، به دلیل عادی سازی روابط مغرب و "اسرائیل"؛ حضور مغرب در چنین اتحادیه ای در واقع به معنای گشودن اقتصاد و مرزهای کشورهای مغرب عربی به روی اسرائیل خواهد بود، به همین دلیل بعید به نظر می آید که این کشورها در این برهه زمانی بخواهند به این سادگی به همراه مغرب، فرایند احیای اتحادیه مغرب عربی را آغاز کنند.