با شروع بحران در لیبی، ناتو و قطر به عنوان نخستین بازیگران فعال در صحنه این کشور حاضر شدند. پس از گذشت مدت طمان کوتاه کشورهای عربی مخالف قطر همچون عربستان، امارات و مصر که مخالف به قدرت رسیدن جنبش های اخوانی در منطقه بودند وارد بحران این کشور شدند. کشورهای مذکور با حمایت از خلیفه حفتر به دنبال آن هستند تا وی همان نقشی را در این کشور ایفا کند که السیسی در مصر بازی کرد. هر چند این کشورها هنوز هم در معادلات لیبی دخالت می کنند اما وقتی بحث از نقش¬آفرینی قدرت های خارجی به میان می¬آید بیشتر توجهات روی دو کشور ترکیه و روسیه معطوف می شود که در دو قطب مخالف قرار دارند. تر کیه در کنار قطر از فائز سراج رئیس دولت وفاق ملی که مورد تایید سازمان ملل و ایالات متحده است حمایت می¬کند. در مقابل روسیه با وجود اختلافات وسیعی که با عربستان و متحدانش در برخی از مسائل در خاورمیانه دارد در کنار این کشورها از خلیفه حفتر حمایت و پشتیبانی می کند.
جدای از انگیزه¬های ورود دو کشور به بحران لیبی و رویکردهای حال حاضر آنها، آنچه که اخیرا توجه تحلیلگران را به خود جلب کرده است، احتمال توافق ترکیه و روسیه در لیبی و تکرار سناریوی سوریه می¬باشد. چنین اقدام اولین بار نیست در روابط طرفین به چشم می خورد. پس ازگسترش روابط دور کشور در مسائل منطقه¬ای، هر زمان اوضاع به نقطه حساس و بحرانی می¬رسد به طوری که منجر به افزایش بحران در روابط دو کشور شود، روسای جمهور ترکیه و روسیه در اقدام مشترک بحران را تحت کنترل خود در می آورند.
در واقع می توان گفت یک تناقض در رویکرد و سیاست های دو کشور نسبت به هم وجود دارد. در حالی که همانند دو قدرت درگیر رودروی هم قرار گرفته و از طریق نمایندگان خود جنگ نیابتی را به راه انداخته¬اند، اما با این وجود برای رسیدن به یک راه حل در زمینه دیپلماتیک با هم همکاری می کنند. به عنوان مثال می¬توان به بحران سوریه اشاره کرد؛ با وجود اینکه ترکیه از مخالفین مسلح حمایت می-کند و روسیه از بشار اسد، اما برای رسیدن به توافق مشترک، مذاکرات آستانه را در دستور کار خود قرار دادند. مورد آشکارترآن بحران اخیر ادلب می¬باشد که روابط دو کشور را به شدت در آستانه تغییر قرار داد به طوری بحث از جدایی ترکیه و روسیه به میان آمد.
تحولات اخیر لیبی نشان می¬دهد که این کشور به یک دو راهی جدید و بسیار پیچیده ای وارد شده است. بازگشت طرفین درگیر به میز مذاکره، بسیار سخت و دشوار است. قدرتهای بزرگ بین¬المللی و منطقه-ای برای رسیدن به راه حل سیاسی جامع و مقبول در چارچوب یک دولت واحد، به حالتی از نا امیدی رسیده اند و به دنبال راه حل دیگری هستند. حمایت¬های ترکیه ازدولت وفاق ملی موجب شد ارتش ملی لیبی وابسته به ژنرال حفتر به مرزهای خود در4 آوریل 2019 برگردد. در جریان اوج درگیری و موفقیت¬های جبهه ترکیه، عقیله صالح رئیس مجلس نمایندگان لیبی، درخواست آغاز مذاکرات با نظارت سازمان ملل را مطرح کرد. حفتر ضمن رد هر نوع مذاکره¬ای خود را یگانه رهبر لیبی عنوان کرد. اقدام روس¬ها در این خصوص که گفته می¬شود بر اساس توافق با ترکیه صورت گرفته است از یک سو خارج کردن واگنرها (گروه نظامی ویژه روسیه) از خط مقدم جبهه که منجر به عقب نشینی حفتر از مناطق مورد توافق شده و از سوی دیگر تداوم کمک¬های نظامی برای جلوگیری از فروپاشی جبهه شرق است. برا این اساس غرب لیبی و طرابلس به دولت وفاق ملی واگذار شده و شرق آن تا منطقه سرت، به دست دولت حفتر میافتد. روسیه همچنین تلاش می¬کند تا موقعیت مجلس نمایندگان در طبرق را که ارگان قانونگذاری مشروع از سوی سازمان ملل می باشد را به عنوان یکی از طرفین احتمالی مذاکره تقویت کند. علاوه بر این سعی دارد در موضوع نفت و مشارکت بر سر آن، با طرفین مورد حمایت ترکیه در طرابلس وارد مذاکره شود.
شرایط حال حاضر لیبی و تلاش¬های روسیه برای شکل گیری مذاکرات نشان می¬دهد که طرفین درگیر(به خصوص روسیه) به دنبال اجرای مدل سوریه در لیبی هستند. یعنی در عین درگیری، همکاری و هماهنگی را ادامه می¬دهند. در هر دو کشور نیروهای دولتی مورد تایید سازمان ملل کنترل اوضاع را بر عهده دارند، با این تفاوت که موضع و رویکرد بازیگران اصلی متفاوت است. در سوریه حمایت ترکیه از مخالفین مسلح نظام حاکم بوده اما در لیبی ترکیه از نیروهای دولتی حمایت می¬کند. بر عکس سیاست روسیه حمایت از بشار اسد در سوریه و حمایت از مخالفین فائز سراج دولت قانونی لیبی است. در صحنه سوریه با توجه اینکه برتری میدانی با بشار اسد و حامین وی می¬باشد. در صورت بروز درگیری میان نیروهای دولتی و معارضین تحت حمایت ترکیه، ابتکار عمل در دست حاکمیت می-باشد. بنابراین ترکیه دیپلماسی و بازگشت به میز مذاکرات را راه¬حل مناسبی برای جلوگیری از گسترش نیروهای دولتی و حامیان آنها و همچنین باقی ماندن در صحنه سوریه می¬بیند. تحولات اخیر ادلب خود دلیلی بر این ادعاست. اما در صحنه لیبی با توجه به برتری میدانی با سراج و حامی وی ترکیه، این روسیه است که بحث دیپلماسی را راه¬کار مناسبی عنوان می¬کند. از موقعی که مسیر رسیدن به اهداف روسیه در لیبی دچار مشکل شده است، کرملین به چانه¬زنی برای شکل¬گیری آینده لیبی تمایل نشان داده است.
هرچند که برخی اقدامات در صحنه میدانی لیبی نشان از توافق احتمالی دو کشور می¬باشد. اما اینکه تا چه حد می¬تواند عملی شده و بحران بوجود آمده در لیبی را تحت کنترل درآورد به برخی عوامل و شرایط بازیگران فعال در این کشور بستگی دارد. بازیگران صحنه لیبی از جمله فرانسه، ناتو، ایالات متحده، مصر و... مخالف توافق ترکیه و روسیه هستند. چرا که همکاری و هماهنگی دو کشور منجر به تضعیف جبهه غربی در این کشور خواهد شد. وزیر امور خارجه فرانسه با ابراز نگرانی خود از تکرار سناریوی سوریه در لیبی گفت: بحران عمیق¬تر می شود. در وضعیت تبدیل لیبی به سوریه هستیم¬. کشورهای غربی و برخی کشورهای حاشیه مدیترانه شرقی از همکاری ترکیه و روسیه در بحران لیبی نگران هستند. این کشورها خاطره خوبی از همکاری ترکیه و روسیه از جمله خرید سامانه اس -400 و ورود سیستم دفاعی روسی به حوزه استحفاظی ناتو را ندارند. کشورهای حاشیه مدیترانه شرقی از جمله یونان، قبرس و مصر نیز از افزایش نقش ترکیه در تحولات لیبی و تبدیل شدن آن به کشور محوری در این تحولات را که باعث افزایش چانه زنی آن در میز مذاکرات مربوط به مسأله انرژی در شرق مدیترانه خواهد شد، ابراز نگرانی کرده و معتقدند نقش¬آفرینی ترکیه در مدیترانه موقعیت این کشورها را در بحث انرژی شرق مدیترانه تحت الشعاع قرار خواهد داد.