بر خلاف تصور برخی ساده اندیشان راهبرد منطقه ای ترامپ در مورد فلسطین و به ویژه لبنان کماکان از کلیدی ترین عناصری است که ساختار سیاست خارجی بایدن در رابطه با این حوزه ها را شکل می دهند، چرا که این راهبرد ناشی از طرح کلانی است که نه فقط رؤسای جمهور بلکه فراساختار سیاست خارجی آمریکا مبدع آن ها بوده است. در رابطه با لبنان نیز این موضوع کاملا مصداق دارد و بروز آن نیز راهبرد پنج بخشی پمپئو است که کماکان می توان تحولات لبنان را بر اساس آن مورد ارزیابی قرار داد، راهبردی که در یک کلام به دنبال حذف «حزب الله» از افق تحولات سیاسی و اجتماعی لبنان است. این نکته به صراحت در سفر وی به رژیم صهیونیستی و سپس بیروت در اواخر ماه مارس سال 2019 میلادی مورد اشاره قرار گرفت و پمپئو ضمن تهدید تلویحی مردم لبنان به تحولاتی که عرصه این کشور را با بحران های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتی موجودیتی مواجه خواهد کرد تنها راه رهایی لبنان را کنار کشیدن حزب الله از آینده این کشور دانست.
از این رو سال 2019 را می توان نقطه عطفی دانست که مبدأ رادیکالیزه شدن اقدامات دشمنان حزب الله است، بسیاری از رخدادهایی که امروز منشأ نابسامانی و تنش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در کشور لبنان شده است و چشم انداز نگران کننده ای را پیش روی این کشور قرار داده است مربوط به این دوره است.
راهبرد مذکور آمریکا در دو سال اخیر را بر اساس این پنج بخش می توان مورد تحلیل قرار داد: 1- تلاش برای تکوین خلا سیاسی و ممانعت از روی کار آمدن دولت های مورد اجماع گروه های لبنانی 2- تزلزل در بنیان های اقتصادی و زیرساخت های تولیدی و تجاری لبنان 3- تزریق نارضایتی اقتصادی به جامعه و زمینه سازی برای بحران هایی مانند بیکاری و فقر از طریق کاهش ارزش پول ملی لبنان 4- تشدید بروز بیرونی نارضایتی های اجتماعی و افزایش نا امنی و سوق دادن نارضایتی ها به سمت حزب الله 5- مداخله نظامی و درگیری مستقیم با لبنان و به ویژه حزب الله.
تحولات اخیر لبنان و گسترش غیرطبیعی نارضایتی های اجتماعی، تشدید بحران های اقتصادی و تزلزل و ناپایداری دولت های این کشور و به ویژه اتفاقات روزهای اخیر همگی در قالب راهبرد مذکور تطبیق پیدا می کند از انفجار مشکوک بندر بیروت که هنوز ماهیت آن در پرده ای از ابهام قرار دارد، گرفته تا ناتوانی میشل عون برای معرفی نخست وزیر مورد اجماع گروه های لبنانی و کارشکنی بازیگران خارجی و اذناب آن ها و همچنین تحریم های اولیه و ثانویه ای که سبب تشدید بحران های اقتصادی این کشور شده است و یا برنامه ریزی دشمن برای تأثیرگذاری بر اذهان مردم لبنان از طریق محتوای تولیدی در شبکه های اجتماعی و سلبریتی هایی که مأمور خواسته یا ناخواسته این رویکرد هستند و علاوه بر این حملات اخیر جنگنده های رژیم صهیونیستی به مواضع حزب الله که با پاسخ قاطع و غافلگیرکننده مجاهدان حزب اللهی روبرو شد همگی در قالب این راهبرد طراحی شده است و شکی نیست مسیر رهایی لبنان از بحران های پیش رو و خنثی سازی طرح های دشمنان صرفا دو راهکار دارد: اولا تن دادن گروهای لبنانی به منافع ملی این کشور و دست کشیدن از منویاتی که از بیرون از مرزهای این کشور به آن ها القا می شود و ثانیا برنامه ریزی منطقی برای غلبه بر بحران های اقتصادی و اجتماعی با همکاری همسایگانی که با لبنان از منافع مشترک برخوردار هستند و این مهم محقق نخواهد شد مگر با قطع دست بیگانگان از تحولات این کشور از سعودی گرفته تا فرانسه، آمریکا و ... .