با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران یک دگرگرنی در سیاست خارجی پدید آمد. در محور این دگرگونی تعریف روابط با کنشگرانی دیگر از جمله اسرائیل قرار داشت که براساس آن رژیم صهیونیستی که پیش از انقلاب با ایران روابط حسنهای داشت به یک دشمن راهیردی تبدیل شد. به این ترتیب ایران و اسرائیل به عنوان دو بازیگر مهم در تقابل با یکدیگر در سطح منطقه و جهان قرار گرفتند. رفته رفته رویکرد جدید اسرائیل از تقابل با کشورهای عربی به مقابله با ایران تغییر و به نوعی جمهوری اسلامی در دستور کار امنیتی رژیم صهیونیستی قرار گرفت. اما نکته آنجا بود که صهیونیستها در مواجهه با ایران به عنوان یک قدرت منطقهای بهرغم داشتن گروههای نیابتی متعدد از توان جنگ مستقیم با ایران عاجز بودند. از این رو با اوجگیری پرونده هستهای ایران فرصت کمنظیری در اختیار رهبران این رژیم برای تقابل جدیتر با ایران قرار گرفت و این رژیم رویکرد فعالتری را در عین عدممواجهه مستقیم برای مهار ایران اتخاذ نمود. ترور، حملات سایبری متقابل و جاسوسی راهبرد اصلی این رژیم در مواجهه با ایران به عنوان کشوری که اولاً مهمترین تهدید موجودیت آن به شمار می رود و همچنین کشوری که با داشتن کیلومترها فاصله با توجه به تعدد گرو ها و بازیگران شبه نظامی می تواند مهمترین آسیب ها را به این رژیم وارد نماید، تقابل و مواجهه با ایران را یک اولویت و راهبرد مهم قلمداد می کند. تحرکات این رژیم علیه ایران در چند سال اخیر به قلم خانم دالایا داسا کای در مقاله ای که در سال جاری در نشریه فارن افرز منتشر نمود می توان جنگ سایه تعریف نمود.
از این رو با عملیات حماس تحت عنوان طوفان الاقصی که در هفت اکتبر صورت گرفت یک شوک امنیتی به این رژیم وارد شد. اسرائیل که حماس را به عنوان یکی از گروه های شبه نظامی مورد حمایت ایران قلمداد می کند در اوایل با توجه به شوک وارد شده دست داشتن ایران در عملیات مذکور را رد می کرد. لذا رفته رفته با مشارکت محدود جنگ در شمال یعنی با حزب الله و تحرکات انصارالله یمن، رژیم صهیونیستی را متوجه این واقعیت نمود که جنگ در غزه بدون پاسخ محور مقاومت نخواهد بود.
حملات سایبری و ترور دو اقدام اسرائیل پس از عملیات طوفان القصی علیه ایران بوده است. که مهمترین آن ترور شهید رضی موسوی مسئول لجستیک سپاه پاسداران در سوریه بوده است. تحلیل ها و و اظهار نظرهایی متفاوتی پیرامون این اقدام صورت گرفته است که می توان این اقدام را به عنوان هشداری به تهران با توحه به حمایتهای آن از انصارالله و حملات آنها در دریای سرخ ، یا یک افدام تحریک آمیز برای واکنش ایران یا به عنوان اقدامی مقدماتی توسط اسرائیل برای گسترش جنگ بدون توجه به پاسخ ایران قلمداد نمود. اما باید گفت ابعاد این تحرکات اسرائیل در منطقه را می توان در قالب راهبردهای ذیل تجزیه و تحلیل نمود
_ انحراف توجه از جنگ غزه : نزدیک به سه ماه از شروع جنگ غزه می گذرد. اسرائیل بهرغم تحمل هزینه های سیاسی و نظامی قابل توجه و شاهد کشتار بی سابقه در غزه، هنوز به هیچ یک از اهداف اعلام شده خود دست نیافته است. ادامه جنگ در این شرایط هزینه های سیاسی، نظامی و استراتژیک اسرائیل را به طور تصاعدی افزایش می دهد. در نتیجه، تل آویو مشتاقانه در تلاش است تا تمرکز بر وضعیت مخمصه اسرائیل در جنگ غزه را کاهش دهد.
تلاش برای بازگرداندن بازدارندگی از دست رفته اسرائیل پس از عملیات طوفان الاقصی: به گفته کارشناسان نظامی، عملیات طوفان الاقصی به شدت بستر استراتژی بازدارندگی اسرائیل را تضعیف کرده است، به طوری که انتظار نمیرود جنگ غزه همراه با دستیابی به اهداف اعلام شده اسرائیل به پایان برسد. بسیاری از ناظران اهداف اسرائیل در غزه را دست نیافتنی می دانند. یکی از مهم ترین چالش های اسرائیل پس از این عملیات، ایجاد سپر بازدارنده است که هزینه های سنگین تری را بر تل آویو تحمیل می کند. از این رو، این تحرکات اسرائیل به عنوان نمایشی از قدرت بازدارندگی مجدد و دستاوردها در مناطق محدود خارج از غزه ارزیابی می شود.
تلاش برای تحریک ایران به اقدام واکنشی و درگیری های منطقه ای: از زمان آغاز جنگ غزه، اسرائیل تلاش های شدیدی برای همراهی ایران با عملیات سیل الاقصی انجام داده است. اما به دلیل موضع گیری ایران در سطوح مختلف، تل آویو در این تلاش ناکام مانده است. از این رو، ترور سید رضی اقدام دیگری برای دخالت دادن ایران در جنگ جاری غزه تلقی می شود. نکته قابل توجه، پوشش خبری و تحلیل ترور سید رضی موسوی قابل توجه بود. زمان وقوع این ترور در آستانه سالگرد قاسم سلیمانی فرمانده فقید سپاه قدس و تاکید بر خبر آن تلاشی برای تقابل با اقدام آمریکا بود. لذا باید گفت بایدن با گسترش جنگ مخالف است زیرا به احتمال زیاد این امر می تواند ایالات متحده را به داخل آن بکشاند .بحث در داخل دولت اسرائیل به طور فزاینده ای به سمت گسترش جنگ متمایل است. آنها در حال حاضر بیش از 300000 سرباز را بسیج کرده اند و این باور در اسرائیل فزاینده وجود دارد که به سادگی غیرقابل تحمل است که اسرائیل در کنار حزب الله زندگی کند این رژیم به عنوان نمایش قدرت ا زآن استفاده می کند.
در مجموع باید گفت اسرائیل برای جلوگیری از حملات مجدد به خاک خود، مختل کردن تحویل تسلیحات و جلوگیری از استقرار عمیق حزبالله و ایران در درازمدت در سوریه ، حملاتی را علیه اهداف مرتبط با ایران در سوریه انجام داده است. از این رو باید گفت همانطور که اسرائیل در تلاش است تا رهبران ارشد حماس را از بین ببرد، احتمالاً استراتژی مشابهی را علیه شخصیتهای کلیدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به کار میگیرد تا پیامی طولانیتر مبنی بر قصد خود برای عقب راندن نفوذ ایران در اطراف مرزهایش ارسال کند تا به این ترتیب یک اقدام بازدارندگی نظامی ایجاد کند.