طبیعتاً در هر کشوری با تغییر دولت ها، شیوه سیاست ورزی در عرصه خارجی هم با تغییر و تحولات همراه میشود؛ با تغییر در ساختار دولت ایران و و روی کار آمدن آقای پزشکیان، برای تعامل با کشورها یک چارچوب دیپلماتیک جدید تئوریزه و عملیاتی میشود. در این میان روابط با کشورهای همسایه به ویژه منطقه قفقازجنوبی، از اهمیت ویژهای برخوردار است که مستلزم دقت و توجه بیشتر در نوع و شیوه ارتباطات و سطح و میزان تغییر و تحولات در تعاملات و مراودات سیاسی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. در ذیل به برخی از ملاحظات مهم در این خصوص اشاره میگردد:
۱. توجه به واقعیتهای جدید منطقه قفقاز جنوبی و سیاست ورزی بر اساس آن
وقوع جنگ دوم قرهباغ و آزادسازی حدود ۲۰ درصد از سرزمینهای اشغال شده، از یک طرف زمینه افزایش نفوذ و نقش آفرینی قدرتهای منطقهای از جمله ترکیه و رژیم صهیونیستی را در منطقه قفقاز جنوبی فراهم کرد؛ از طرف دیگر، به تقویت و تحکیم جایگاه جمهوری آذربایجان و نقش آفرینی بیشتر رهبران این کشور در تحولات این منطقه منجر شده است. همچنین متأثر از این جنگ، شاهد چرخش بیش از پیش رهبران ارمنستان به سمت غرب و افزایش تحرکات کشورهای غربی در تحولات سیاسی این کشور به ویژه در عرصه سیاست منطقهای و بین المللی هستیم. طولانی شدن جنگ میان اوکراین و روسیه هم، عملاً روسیه را از دال مرکزی سیاست ورز منطقه قفقاز جنوبی خارج و به یکی از دالهای شناور مبدل کرده است.
بنابراین، به نظر میرسد در این میان آنچه مهم است نخست، پذیرش واقعیتهای جدید منطقه و سیاست ورزی و برقراری ارتباطات بر اساس معادلات جدید است. اصرار بر شیوه ارتباطات گذشته و تأکید بر ارتباطات دوطرفه میان کشورهای قفقاز جنوبی به ویژه باکشور جمهوری آذربایجان با توجه به تحرک آفرینی ضد ایرانی برخی کشورهای منطقه، نتیجه بخش نخواهد بود؛ بنابراین به نظر میرسد شیوه ارتباطات چندجانبه با فرمول ۳ + ۳ کاربردیترین شیوه برای حفظ جایگاه ایران در این منطقه و بهرهبرداری از منافع ملی، منطقهای و بین المللی در قالب واقعیتهای جدید قفقاز جنوبی میباشد. این پلتفرم در آینده نزدیک یا در میان مدت میتواند تبدیل به یک سازمان منطقهای شود که همه جانبه و چند بعدی باشد. باید تأکید داشت که پیشنهاد اولیه این پلتفرم از جانب مسئولین وقت وزارت امور خارجه ایران بود و تاکنون هم اهتمام ویژهای نسبت به آن بوده است و، چون جزو مقولاتی است که به منافع و امنیت ملی ایران ربط دارد قطعاً جزو اولویتهای دولت جدید نیز خواهد بود.
۲. بهره برداری حداکثری از تحولات فرامنطقهای در راستای تحکیم جایگاه منطقهای
دو رخداد بزرگ فرامنطقهای در اطراف ایران در حال رخ دادن است که دولت جدید میبایست از فرصتهای ایجاد شده به منظور جایگاه یابی و تحکیم قدرت منطقه ای، بهره برداری حداکثری داشته باشد. جنگ اوکراین برای ایران فرصتی است تا از حاشیه نظام مبتنی بر قواعد جهانی به مرکز ثقل نظم منطقهای به عنوان یک قانونگذار تبدیل شود. کلید این چارچوب جدید، ایجاد روابط کاری با ترکیه و روسیه، مهار جاهطلبیهای آذربایجان و محدود کردن نفوذ اسرائیل است. دو کشور روسیه و ترکیه هرکدام به دلایل مختلف نیازمند توسعه و تعمیق روابط کاری با نظام جمهوری اسلامی ایران هستند؛ در این میان آنچه سخت به نظر میرسد نحوه مهار تحرکات و جاه طلبیهای باکو و مانع تراشی در قبال نفوذ بیش از پیش رژیم صهیونیستی در این منطقه به ویژه جمهوری آذربایجان است.
به نظر میرسد طولانی شدن بحران غزه و تضعیف جایگاه نظامی و امنیتی و بین المللی رژیم صهیونیستی، منطقه قفقاز جنوبی را هم تحت تأثیر قرار داده است. وقوع طوفان الاقصی تصویر پوشالی شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی را همانند دیگر نقاط جهان، در نزد رهبران قفقاز جنوبی نیز به هم ریخت و به ویژه سردمداران جمهوری آذربایجان را به تکاپو و بازنگری در نوع ارتباطات میان کشورهای قدرتمند همسایه مجبور کرد؛ بنابراین عملیات طوفان الاقصی و آشکار شدن قدرت نفوذناپذیر و پایدار محور مقاومت، جایگاه ایران را به عنوان دال مرکزی این محور در نزد افکار عمومی منطقهای و جهانی بار دیگر به اثبات رساند.
بنابراین، با توجه به تحولات فوق الذکر، روندی که در دوره دولت شهید رئیسی آغاز شد و شاهد تغییر روند ارتباطات و نقش آفرینی روز افزون نظام جمهوری اسلامی ایران در منطقه قفقاز بودیم؛ در دولت جدید هم باید با قدرت و سرعت بیشتر این روند ادامه یابد که در چهار بعد اصلی قابل رصد و سهم خواهی است: ۱. حفاظت و مراقبت از فرهنگ و هویت ایران تاریخی و هویت مکتب اهل بیت (ع)؛ ۲. احیاء انگاره و نظام معنایی اصیل این منطقه و ممانعت از تحرکات کشورهای منطقه در خلق روایتهای جدید و انحرافی، جعل محتوا و مرجعیت سازی در عرصه دینی و مذهبی؛ ۳. گسترش فعالیت در عرصه اقتصادی و توسعه روابط تجاری و نقش آفرینی در بازسازی مناطق آزاده شده قرهباغ؛ ۴. حضور فعال و حفظ پایگاه امنیتی با همکاری کشورهای ذی نفوذ از جمله روسیه و ترکیه. همکاریهای امنیتی میان سه کشور ایران، ترکیه و روسیه در منطقه غرب آسیا تجربهای قابل قبول است و این روند در منطقه قفقاز جنوبی هم قابلیت تکرار دارد.
۳. رایزنی های گسترده در خصوص تکمیل و احیاء کریدورهای انرژی با حفظ منافع ملی و سرزمینی
امروزه چیزی که موجب شده است منطقه قفقاز جنوبی به منطقهای مهم تبدیل شود و حساسیت کشورهای منطقهای و بین المللی را جلب کند، نقش حیاتی این منطقه در انتقال انرژی به کشورهای غربی است. به ویژه با طولانی شدن جنگ اوکراین و روسیه و ناامن شدن آن مسیر، اهمیت قفقاز جنوبی را بیش از پیش افزایش داده است. با این همه، این مسیر با تحرکات برخی کشورهای منطقه با موانع مواجه شده است و هر کشوری به دنبال سهم خواهی بیشتر و حذف رقبای منطقهای میباشد. بدین منظور، به نظر میرسد حل و فصل این مسئله باید اولویت اصلی دولت آقای پزشکیان در حوزه قفقاز باشد تا با رایزنیهای گسترده و کاربردی، رهبران کشورهای ذی نفوذ را اقناع کند تا با حفظ منافع همه کشورهای منطقه و بدون تغییر و تحولات ژئوپلیتیکی، کریدورها احیاء و تکمیل شود. به عنوان مثال، ایران و جمهوری آذربایجان در مسیر ترانزیتی بین المللی کریدور شمال به جنوب قرار دارند که در صورت تکمیل این مسیر، راه آهن ایران به جمهوری آذربایجان، روسیه که تا سن پترزبورگ میرود و تا دریای بالتیک ادامه مییابد وصل خواهد شد. همچنین کریدور شرقی به غربی هم از آذربایجان و ایران میگذرد و با این کریدور ارس که بخشی از کریدور میانی است، چین را به اروپا وصل خواهد کرد. مسیرهایی دیگر هم وجود دارد که یک مسیر آن این است که چین از طریق از طریق آسیای مرکزی و از طریق جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران به ترکیه و ترکیه به اروپا متصل خواهد شد؛ بنابراین احیاء این کریدورها میتواند ارتباطات سیاسی- اقتصادی در قفقاز جنوبی را در قالبهای دو جانبه و چندجانبه توسعه و تعمیق ببخشد و منافع همه کشورهای منطقه به ویژه ۳ کشور اصلی قفقاز و ۳ کشور منطقهای ایران، روسیه و ترکیه در قالب فرمول ۳+۳ محقق گردد.